سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در پاسخ به سؤال خبرنگار ایکنا، درباره مسئولیت اجتماعی جامعه در قبال کرونا اظهار کرد: برای پاسخ به این سؤال باید بیندیشیم چه اتفاقی افتاده و وضعیت موجود چگونه است؟ بخشی از این وضع به مسائل اپیدمیولوژیک و پزشکی مربوط است. در این موقعیت خیلی از راهکارها و دستورات پزشکی و اپیدمیولوژیک در رسانههای جمعی به مردم داده میشود، از توصیههای مختلف بهداشتی تا خودقرنطینگی در خانه و امثال آن و میتوان پذیرفت که این موارد بخشی از مسئولیت جمعی جامعه در قبال صحت و تندرستی یکدیگر است، اما آیا صرفاً همین موارد که علم پزشکی میگوید کفایت میکند؟ یعنی در برابر وضع موجود که اتفاقاً وضعیت پزشکی و اپیدمیولوژیستی هست، تنها پزشکان و اپیدمیولوژیستها باید صحبت کنند؟ آیا راهکار نهایی همین دستورات پزشکی است و دیگر مسئولیتی نداریم؟ به نظر من نه، بخش عمده دیگری از مسئولیت وجود دارد که همانطور که در پرسش شما آمد، به مسئولیت اجتماعی اشاره دارد.
وی در ادامه گفت: اتفاق بزرگی در دنیا و ایران افتاده است که گویی جامعه از جامعیت خود تهی میشود، اپیدمیولوژیستها و پزشکان نگاه مدیکالی به روابط انسانی دارند، مثلاً میگویند راههای انتقال ویروس از دست و دهان و ... است و برای عدم ابتلا باید فاصلهای چند متری را رعایت کنید، یعنی فاصلهگذاری فیزیکی راهکار مقابله با این اپیدمی است، اما آنچه در جامعه اتفاق افتاده، فاصلهگذاری فیزیکی نیست، بلکه فاصلهگذاری اجتماعی است. در سه هفته اخیر، روح انسان ایرانی تحت انقیاد قرار گرفته است، یعنی جامعه از جامعیت خود تهی شده و با این وضع به اختلالات بنیادینی دچار خواهیم شد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اضافه کرد: بخشی از این اختلالات به ساحت روانشناختی انسان بازمیگردد، یعنی افرادی که سر کار نمیروند و داخل منزل خودقرنطینه هستند، علاوه بر مشکلات اقتصادی، دچار مسائل روانی هم میشوند. اگر خوشبین باشیم که شدت بیماری ظرف یکی دو ماه آینده فروکش کند، تازه بعد از آن اختلالات روانشناختی افراد آشکار میشود. سوای بحث روانی، بحث جامعوی هم وجود دارد، همانطور که اشاره کردم علاوه بر فاصلهگذاری فیزیکی به فاصلهگذاری اجتماعی هم دچار شدهایم. جامعهشناسان و فیلسوفان باید بگویند چه باید کرد که فاصلهگذاری فیزیکی به فاصلهگذاری اجتماعی ترجمه نشود.
میری تصریح کرد: من اپیدمیولوژیست نیستم که بدانم ویروس کرونا چگونه فعالیت میکند، اما میتوانم برایند تبعات و تأثیر اجتماعی آن را مطالعه کنم و درباره آن سخن بگویم. اولین نکته این است که نوعی گفتمان انتقادی را مطرح کنیم. مدیکالیزه شدن ساحت اجتماعی یکی از خطرناکترین گفتمانهای مدرن است که دست در دست حاکمیتها میتواند به سرکوبگری ساختارمند و نهادمند منجر شود. اگر تاریخ را بازخوانی کنیم، به یاد میآوریم که حکومت استبدادی رضاشاه بعد از بیماری گسترده سال 1918 میلادی (آنفولانزای اسپانیایی) مستقر شد. تمدنها و کشورهای دیگر هم همین وضعیت را داشتهاند، یعنی در پسِ یک وضعیت منقادگونه است که ناگهان تغییر و تحولات بنیادین در راستای سرکوبگری رخ میدهد.
این پژوهشگر علوم اجتماعی گفت: یکی از بحثهای کلاسیکی که اندیشمندان انتقادی تقریباً از میانه قرن 20 آن را مطرح کردهاند، این است که چگونه مرگ از یک مسئله انسانی و فرهنگی به یک موضوع طبی و مدیکالی تبدیل شد، ایوان ایلیچ، نویسنده کتاب Deschooling Society اشاره میکند که مدرنیته، مخصوصاً مدرنیته سرکوبگر تلاش میکند سوژه را در وضعیت منقاد قرار دهد. مدرنیته سرکوبگر تلاش میکند با کمک گفتمان پزشکی، بدن را تحت انقیاد خود قرار دهد، وقتی بدن را تحت انقیاد خود قرار داد و اجازه تحرک را در ساختار محدود و معین، تحدید کرد، آن وقت میتواند هر نوع صورت و ایدهآلی را بر آن تحمیل کند. گفتمان پزشکی و گفتمان قدرت، دست در دست هم، این قابلیت را دارند که بدن انسانِ پسامدرن را تحت انقیاد قرار دهند، این انقیاد میتواند تماماً با عنوان پروتکلهای پزشکی القا شود، آنها زبانی را بر میگزینند که برای مردم عامه در سطح زندگی روزمره، غیر قابل فهم است.
وی افزود: کاهنان در دوران مصر باستان یا حتی قرون وسطی وقتی میخواستند بر مردم استعلا پیدا کنند، از مفاهیم و زبانی استفاده میکردند که برای مردم چندان قابل درک نبود. همین زبان برای آنها موقعیت برتر ایجاد میکرد تا بتوانند مردم را تحت انقیاد دربیاورند، امروز هم زبان پزشکی و قدرت، داخل دوایر پروتکلی با مردم به گونهای صحبت میکنند که آنها در حالت انقیاد قرار بگیرند و وقتی در حالت انقیاد قرار گرفتند و حالت عدم امنیت وجودی قرار گرفتند، کنترل و مدیریت بدنها که خالی از روح، امید و عصیان هست، خیلی سادهتر میشود.
میری تصریح کرد: اینجا وقتی برمیگردیم به پرسش بنیادین شما که مسئولیت اجتماعی ما چیست؟ این پرسش را باید دوباره بازخوانی کرد و گفت: مسئولیت اجتماعی از دیدگاه چه کسی؟ چه کسی این مسئولیت اجتماعی را میخواهد تعریف کند؟ اگر از دیدگاه منِ جامعهشناسِ انتقادی بپرسید میگویم در وضعیت فعلی، وظیفه سترگی بر دوش جامعهشناسان و فیلسوفان انتقادی قرار دارد. گفتمان غالبی که امروز در ساحت عمومی شکل میگیرد، گفتمانی پزشکی و درهمتنیده با قدرت، در غیاب علوم اجتماعی است. علوم اجتماعی باید جایگاه خود را بازشناسایی کند. علوم اجتماعی میتواند با ارتقای آگاهی و خودآگاهی اجتماعی، عواقب فاصلهگذاری اجتماعی را توضیح دهد. همچنین مؤلفههای سرکوبگرانه توصیههای پزشکی و اپیدمیولوژیک را از مؤلفههای اصیل درمانی آن جدا کند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تأکید کرد: اگر این دقت نباشد، انسان تبدیل به اتمی میشود که به هر شکل، قابل مدیریت و محدودیت خواهد بود. کسانی امروز در کسوت جامعهشناس، صحبت از این میکنند که ما باید به هم امید دهیم و ... اشکال ندارد، به هم امید بدهید، ما مخالف امید نیستیم، اما بحث جامعهشناس این نیست که مردم را امیدوار یا ناامید کند! بحث این است که تمایز بنیادین قائل شویم بین گفتمانی که فاصلهگذاری فیزیکی را با مفهوم فاصلهگذاری اجتماعی به خورد ما میدهد. این قضیه محدود به ایران هم نیست. طی روزهای گذشته کاخ سفید هم به فاصلهگذاری اجتماعی پرداخت، در حالی که نباید فاصلهگذاری فیزیکی به فاصلهگذاری اجتماعی منجر شود.
گفتوگو از مجتبی اصغری
انتهای پیام