علی(ع) در نماز جلوه ناسوتی ندارد / صعود قرآن ناطق در شب نزول وحی
کد خبر: 3899330
تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۸:۵۴

علی(ع) در نماز جلوه ناسوتی ندارد / صعود قرآن ناطق در شب نزول وحی

در سیره علی(ع)‌ زکات در خود نماز وجود دارد و او وقتی می‌خواهد به رکوع برود، حاتم‌بخشی نمی‌کند، بلکه خاتم‌بخشی می‌کند. علاوه بر این، وقتی به سایر ابعاد زندگی‌ او بنگرید، می‌بینید این مرد در همه زمینه‌ها یگانه است.

به گزارش ایکنا؛ حشمت‌الله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام در برنامه «هدی» که شب گذشته 26 اردیبهشت‌ماه از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به ایراد سخن در زمینه فضائل امام علی(ع) پرداخت که در ادامه می‌خوانید؛

وجود مبارک علی(ع) یک حقیقت بی‌انتها است. اگر خود او در مورد پیامبر عالی‌قدر اسلام نفرموده بود که «انا عبد من عبید محمد(ص)»، بی‌جا نبود اگر بگوییم ایشان در روی این کره خاکی و در این عالم هستی و ظل اراده پروردگار، یگانه است و دو ندارد. او در موجودیت خودش هرگز قابل تعریف نیست. شما وقتی تعاریف پیامبر اکرم(ص) و توصیفات رسول خدا(ص) در مورد امیرالمومنین(ع) را می‌شنوید یا مطالعه می‌کنید، به راحتی مشاهده می‌کنید که پیامبر اسلام(ص) دارد آیات علی(ع) را معرفی می‌کند آن هم برای زندگی کردن، حرکت کردن و انسان بودن در سایه علی(ع) و نه تعریف حقیقت مطلق علی(ع).

قرآن هم از امیرالمومنین(ع) با یک تحفظ خاص و ظرافت و دلدادگی ویژه یاد کرده است. وقتی فرمود «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون» در اینجا احتیاج به هیچ کنکاشی ندارد که شما بگردید و این «الله» یا «رسول» را احصا کنید. آنهایی که تکذیب رسالت پیامبر(ص) را می‌کردند، بعدها وقتی در سایه اسلام قرار گرفتند، لاجرم کنار آمدند. اما بعد از تصریح به خدا و رسول می‌فرماید «وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون». اینجا مفسرین اسلامی زحمت بقیه را کم کردند و فرمودند در شأن نزول، این آیه فقط بر گرده علی(ع) سوار است و در بیان این دیدگاه، بین عامه و امامیه نیز تفاوتی نیست.  

جریان دلدادگی به علی(ع)

اما نوع استخدام کلمات و آرایش واژگان از ناحیه غیب عالم نشان می‌دهد که این آیه جنسی از دلدادگی و دلنوازی را برای علی(ع) جریان می‌دهد و یک معرفت بزرگ را ایجاد می‌کند. اگر بخش اول آیه را کنار بگذارید، اقامه نماز و ایتاء زکات، دو مفهوم مهم هستند. اگر اقامه نماز به ایتاء زکات نرسد، یعنی نماز اقامه نشده است. بعضاً بین اقامه و برگزاری نماز تفاوت قائل نیستیم، در حالی‌که برگزاری نماز غیر از اقامه آن است. ما برای برگزاری نماز، سازمان درست می‌کنیم. اما اگر همه اینها را به‌هم جمع کنیم، برای این است که به اقامه نماز بینجامد.

یکی از آثار و نشانه‌های کسانی که اهل اقامه نماز هستند، این است که وجود آنها از فحشا و منکر جلوگیری کند. مثلاً زن، وقتی شوهرش را می‌بیند، با همه وجود به نمازش مباهات کند و بفهمد وقتی مرد برای وضو آماده شد، او دارد خودش را در محضر فیض الهی مودب به ادب الهی می‌کند. نشانه اقامه نماز در ایتاء زکات است. اگر زکات نباشد، این نماز اثربخش نخواهد بود و این نماز پایبندی به ملکوت عالم را ایجاد نمی‌کند. یک‌وقت است که هر دوی اینها در دولت وجودی یک نفر شکل می‌گیرد و می‌گوییم یک نفر مومن یا باکرامت است، اما همین نماز و زکات وقتی به علی(ع) می‌رسد، می‌بینید که در قلبش افاضه می‌شود.

علی(ع) در نماز جلوه ناسوتی ندارد

در سیره علی(ع)‌ زکات در خود نماز وجود دارد و وقتی می‌خواهد رکوع برود، حاتم‌بخشی نمی‌کند، بلکه خاتم‌بخشی می‌کند و بعد به سایر ابعاد زندگی‌اش که برمی‌گردید، می‌بینید این مرد در همه زمینه‌ها یگانه است. وقتی که شمشیر در دست او قرار می‌گیرد، نظم خلقت به‌هم می‌ریزد؛ «لا سیف الا ذوالفقار». نیزه به پایش می‌رود، می‌گویند چه زمانی می‌شود این را بیرون آورد؟ در نماز. یعنی علی(ع) در هنگام اقامه نماز جلوه و ظهور ناسوتی ندارد. جسم اینجا است، اما مفهوم و محتوا و هویت به ملکوت عالم گره خورده است.

یک وقت می‌گویید نیزه از پایش می‌کشیم و نمی‌فهمد، اما یک‌وقت می‌گویید سائل را اجابت کرد. اما این نماز چیست و آن نماز چیست؟ این همان نماز است و علی(ع) دو نماز ندارد. اشکال در جنس عبودیت ما است که قدرت درک علی(ع) برای ما وجود ندارد. صدای سائل، صدای خدا است و علی(ع) در رکوع آن را می‌شنود و این کار را می‌کند. یعن بار زکات بر دوش نماز است و نماز وقتی انسان را آسمانی می‌کند که بین درد جسم و صدای سائل، یکی را اصلاً احساس نکند و یکی را با همه وجود احساس کند. چرا؟ چون در هر دوی اینها خدا وجود دارد. اگر صدای سائل را نشود که علی(ع) نیست و از دایره عبودیت فاصله گرفته است.

خدا برای علی(ع) و علی(ع) برای خدا دلبری می‌کند. از طرفی دلنوازی می‌کند که ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم. می‌گوید اصلاً می‌دانید چه شبی است؟ ابداً نمی‌دانید. چون این را نمی‌دانید و نمی‌فهمید چیست، لذا اصلاً حقیقتی به عنوان صعود وحی به آسمان و ملأ اعلی برایتان قابل درک نیست. وقتی وحی می‌آید، فقط به پیامبر(ص) اکرم نازل می‌شود، اما در سحرگاه بیست‌ویکم رمضان، یگانۀ خدا بالا می‌رود. علی(ع) قرآن ناطق است و علی(ع) با قرآن و قرآن با علی(ع) معنا پیدا می‌کند.

وقتی در چهار سالگی می‌فرماید نور وحی را می‌بینم و بوی نبوت را می‌شنوم، یعنی من وحی، رسالت و نبوت هستم و چون هستم، همه را از پیامبر(ص) استشمام می‌کنم. خودش نیز می‌گوید که «انا القرآن». لذا در آمدن روح‌الامین به زمین برای ابلاغ وحی به پیامبر(ص)، او خودش آمد و جز جبرئیل کسی نبود. اما برای صعود علی(ع)، جبرئیل باید با ملائکه دیگر بیاید و شما چه می‌دانید علی(ع) چطور به آسمان می‌رود و اصلا از علی چه فهمیدید؟

انتهای پیام
captcha