به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین سیدسلمان صفوی، شب گذشته، 27 اردیبهشتماه، به مناسب شب قدر، در کانون هدایت لندن به بحث در باب ارکان دعا پرداخت که در ادامه میخوانید؛
«دعا» به معنای راز و نیاز با خداوند است. «دعا» کلمهای عربی از ریشه «د ع و»، به معنای مایل ساختن چیزی به سوی خود با صدا و کلام است. «دعا» در اصطلاح به معنای درخواست انجام کاری از مدعوّ است و در لغت به معنای صدا زدن و به یاری طلبیدن و در اصطلاح اهل شرع؛ گفتوگو با حق تعالی به صورت طلب حاجت و درخواست حل مشكلات از درگاه او و یا به صورت مناجات و یاد صفات جلال و جمال ذات اقدس اوست.(1)
در اصطلاح قرآنی، «دعا» ارتباطگیری قلبی خاشعانه و خالصانه به صورت خفی یا جلی با خدای یگانه است. در قرآن کریم واژه «دعا» و مشتقات آن ۲۱۵ مرتبه به کار رفته است. «دعا» از «فراگفتمانهای» قرآن کریم است. «دعا» تعامل معنوی دوسویه بین انسان و خدای یگانه، خالق و مخلوق، عابد و معبود و فقیر بالذات و غنی بالذات بر اساس معرفت و عشق است. «دعا» از یک سو طلب و نیاز و از سوی دیگر ناز و استجابت است.
آیه ۱۸۶ بقره یکی از مهمترین آیات قرآن در بیان ارزش دعا نزد پروردگار یکتاست: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوالِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ؛ و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزدیكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مىكنم پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد كه راه یابند». «آیه ۶۰ سوره غافر» نیز انسانها را به دعا کردن امر کرده، به آنها نوید اجابت میدهد. خداوند در این آیه «دعا» را عبادت میشمرد و ترک کننده عبادت خدا (به واسطه بزرگیطلبی) را از جهنم بیم میدهد. «وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ؛ پروردگارتان گفت: بخوانید مرا تا شما را پاسخ گویم آنهایی که از پرستش من سرکشی میکنند زودا که در عین خواری به جهنم درآیند».
«دعا» یکی از مفاهیم کلیدی قرآن کریم است که در ارتباط معنایی با واژههای اسماءِ نیکوی الهی نظیر «الله» و «رب» است و با انسان، ایمان، طلب، استغاثه، تضرع، ابتهال، عبادت، ذکر، حب، رشد، قرب الهی، اخلاص و استجابت در تعامل معنایی است. دعاهایی که در قرآن کریم از پیامبران و صالحان نقل شده، آدابی را نمایان میسازند که شایسته است هنگام دعا و درخواست از خداوند رعایت شود. آدمی باید با توجه تام به محضر حق، با دلی خاشع و حالی خاضع، به راز و نیاز با خدا و «دعا» به درگاه الهی بپردازد.
دعا یاده یازده رکن دارد؛ رکن اول، استغفار و مقدم داشتن درخواست بخشش الهی بر سایر حاجات است، چنانکه در سوره آل عمران میفرماید: «وَ مَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِینَ؛ و سخن آنان جز این نبود كه گفتند پروردگارا گناهان ما و زیادهروى ما را در كارهایمان بر ما ببخش و گامهاى ما را استوار دار و ما را بر گروه كافران یارى ده».
رکن دوم، ثنا و تسبیح و ذکر عظمت و برشمردن نعمتهای پروردگار در آغاز دعا است، آن چنان که حضرت ابراهیم(ع) در مناجات خویش تمام نعمتهای الهی را از روزی که خلق شد ذکر نمود و گفت: «الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ؛ همان خدایی که مرا بیافرید و به راه راستم هدایت میفرماید: «وَالَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَیَسْقِینِ»؛ و همان خدایی که مرا غذا میدهد و سیراب میگرداند. «وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ»؛ و چون بیمار شوم مرا شفا میدهد. «وَالَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ»؛ و همان خدایی که مرا (از حیات چند روزه دنیا) میمیراند و سپس (به حیات ابدی آخرت) زنده میگرداند. «وَالَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ»؛ و همان خدایی که چشم امید دارم که روز جزا گناهم را بیامرزد. سپس طلب حاجت میکند که در آیات 83 تا 87 سوره شعرا آمده است.
رکن سوم، بیان انگیزه و هدف درخواست است. چنان که حضرت زکریا(ع) درخواست فرزند را به این امر تعلیل کرد که وارث او و آل یعقوب باشد تا افراد نابکار در جایگاه او قرار نگیرند و این داستان در آیات 4 تا 6 سوره مریم آمده است. رکن چهارم، ایمان است. دعاکننده باید ایمان داشته باشد که خداوند مبدأ قدرت و عزت وَ غنی بالذات است «و ما سوی الله فقیر بالذاتاند»؛ از این رو همه محتاج او هستند و او توانا به حمایت و نصرت محتاجان و بیپناهان است.
رکن پنجم، تضرع است. خواندن پروردگار با تضرع و در نهان در آیه 55 سوره اعراف آمده است که فرمود: «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْیَةً إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ؛ خدای خود را به تضرع و زاری و نهانی (به صدای آهسته که به اخلاص نزدیک است) بخوانید (و از اندازه مگذرید) که خدا هرگز متجاوزان را دوست نمیدارد». حقیقت «دعا» زمانی تحقق مییابد که بنده از یک سو فقر و ناتوانی خود وَ از دیگر سو عزت ربوبی و صفات کمالیه خداوند را بشناسد تا دعایش از شائبه ریا حفظ شود.(2).
رکن ششم؛ بیم و امید است. پروردگار را از روی بیم و امید خواندن در آیه: «وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا» آمده است. اهل تهجد به همین سبب در قرآن ستوده شدهاند. مراد از خوف، بیم عقاب پروردگار و ردّ دعا به سبب کاستی اعمال و عدم شایستگی است. مراد از طمع؛ امید به پاداش پروردگار و فضل او ذکر شده است.(3)
رکن هفتم، توسل به اسماءالحسنی است. بر دعاکننده است که از اسماءالحسنی، اسامی مناسب مطلوب خویش را بخواند که فرمود «وَلله الأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها؛ و برای خدا نامهای نیکوست. خدا را با آنها بخوانید»؛ برای مثال اگر مطلوب او «رزق» است، متذکر اسامی «اَلرَّزّاق»، «اَلوَهّاب»، «اَلجَواد»، «اَلمُغنی»، «اَلمُنعِم»، «اَلکَریم»، «اَلواسِع» و «اَلمُعطی» شود و چنانچه مطلوبش «علم» است، اسامی «اَلعالِم»، «اَلهادی»، «اَلحَکیم» و امثالهم را یاد کند. یکی از عامترین اسماءِ الهی که برانگیزاننده صفت رحمت الهی است؛ اسم «ربّ» است.(4) به شهادت قرآن کریم پیامبران و انسانهای شایسته، خدا را بدان خواندهاند.
رکن هشتم، اخلاص است و مراد از آن، یکی بودن دل و زبان است. تنها خدا را بخواند و دیگرى را شریك او قرار ندهد: «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ؛ پس خدا را پاک دلانه بخوانید».
رکن نهم، استغاثه است. این واژه از ماده «غوث» به معنای نصرتطلبی و فریادخواهی در حال شدت، محنت و سختی است. حقیقت استغاثه، استمداد خاضعانه و متضرعانه از درگاه قادر متعال است. استغاثه در مرحله عالی عرفانی آن توأم با «تجرید» و «فنای فی الله» است که ویژه خاصان و شیفتگان وادی معرفت است. در افراد معمولی نمونه استغاثه هنگامی است که دچار مصائب، رنجها و سختیها شوند، لیکن در سالکان طریق معرفت، استغاثه هنگامی است که از مرحله صحو و سکر عبور کرده، به مرز اتصال و وصال دست یابند؛ آن زمان که با آرزوی لقاء به مرحله استغاثه رسیده، در شوق لقای حق به مرحله تجرید و فنا دست مییابند.
مشتقات واژه استغاثه در این آیات در کاربردهای مختلف استعمال شده است: (سوره انفال/ آیات 8، 9 ؛ سوره احقاف/ آیات 46، 17؛ سوره فاطر/ آیات 35، 37؛ سوره انبیاء / آیات 21، 76، 83، 87، 88؛ سوره ص/ آیات 38، 3؛ سوره نساء/ آیات 4، 75؛ سوره انعام/ آیات 6، 63 – 64؛ سوره یونس / آیات 10، 12).
در هر استغاثهای که از عمقِ جان برآمده و در دعا و ندا و فریادخواهی خالصانه؛ نوعی «ارتباط» و «اتصال» بین بنده و خداوند یکتا برقرار میشود که سبب «تقرب به خدا» و «تهذیب و پاکی روح و جان» میشود. از جمله فلسفه وجودی سختیها و ابتلائات زندگی؛ دست یافتن به حالت «اخلاص»، «تهذیب» و «تقرب» هنگام تضرع است. فرمود: «و ما در هیچ شهری هیچ پیامبری را نفرستادیم جز آن که اهل آن را به آسیب مالی و جانی گرفتار کردیم، باشد که [به خود آیند و به درگاه ما توبه و] زاری کنند.»(5)(6).
رکن نهم، انقطاع و ابتهال است که به معنای بریدگی از همه اسباب ماسوی الله و تنها دل به خدا سپردن است. در فرمان «وَ تَبَتَّلْ إِلَیهِ تَبْتِیلًا» این نکته اشاره شده است. «تبتّل»، انقطاع و بریدن است و دارای سه درجه است؛ در درجه نخست، خود را از بهرههای نفس، مجرد و منقطع میسازد و در هیچ حال به خاطر ترس یا امید یا توجه و مبالات و یا چشمداشت به اهل عالَم، از آنها انتظار خیر ندارد. بدین معنا که با رضا به حکم خداوند؛ امید به اهل عالم را از ریشه برکنده، ترس از اهل عالم را با تسلیم خویش به خداوند قطع نموده، التفات و توجه به اهل عالم را با شهود حقیقت ترک میگوید.
در درجه دوم؛ با ترک هوی و هوس و قرار دادن خویش در معرض نسیم انس و انتظار برق کشف؛ از میل به نفس و همنوایی با آن انقطاع حاصل میکند. در درجه سوم؛ استقامت و پایداری خویش را تصحیح نموده، خود را در توجه به وصول حق مستغرق مینماید؛ به گونهای که هیچ چیز او را از این توجه باز ندارد. به سوی تجلیات حق نظر افکنده، بدینوسیله از سبقت، طلب مقام سابقین و پیشیگیرندگان منقطع میگردد و بدان توجه کامل مینماید، به گونهای که هیچ چیز او را از آن باز ندارد(7).
رکن دهم، ربنا است. استفاده از صفت ربوبیت با توسل به صفت ربوبیت خداوند و آغاز دعا با کلمه «ربّ» و تکرار آن برای برانگیختن رحمت الهی مراد است و در سوره ابراهیم: آیات ۳۵-۴۱، سوره مریم: آیات ۴-۱۰ و سوره شعراء: آیات ۸۳ به آن اشاره شده است.
رکن یازدهم، ختم دعا با یک صفت متناسب با حاجت است. پیامبران دعاهای خود را با ذکر یکی از اسماءِ حُسنای الهی متناسب با حاجات خویش به پایان میرساندند نظیر «خیر الوارثین» در پایان دعای حضرت زکریا(ع) در طلب فرزند که در سوره انبیا، آیه ۸۹ آمده است. «خیر الفاتحین» در پایان دعای حضرت شعیب(ع) آمده که با «ربّنا افتح» آغاز میشود و «خیر المُنزِلین» در پایان دعای حضرت نوح(ع) که با «ربّ اَنزلنی مُنزلاً مبارکاً» آغاز شده است.
پینوشتها
1) مصباح المنیر، علی مشکینی، نشر الهادی، ۱۵-۱۶.
2) فخر رازی، ذیل اعراف، ۵۵.
3) مجمع البیان؛ الصافی، ذیل اعراف:۵۵-۵۶؛ مریم:۲-۳؛ سجده:۱۶.
4) المیزان، سوره بقره: ذیل آیات ۲۵۵-۲۵۶.
5) سوره اعراف / آیات 7 ، 94 ؛ سوره انعام / آیات 6 ، 42.
6) دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۲۱۷.
7) شرح منازل السائرین ، خواجه عبداله انصاری، عبد الرزاق کاشانی، نگارش علی شیروانی ، ص 74 – 75.
انتهای پیام