به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی میرموسوی، سوم خرداد در دومین نشست شریعت و سیاست گفت: در دوره صفویه محقق کرکی از علمای جبل العامل به بحث سیاست مبتنی بر شریعت پرداخت و با بسط آن در دورههای بعد، روایتی ایدئولوژیک از آن مبنای جمهوری اسلامی قرار گرفت.
وی اضافه کرد: مشروعیت حکومت در گرو احکامی است که فقها آن را استنباط کردهاند و فقیهان هم اجتهاد میکنند تا حکم خدا را دریابند، بنابراین خیر عمومی در چارچوب فقه، اعتبار مستقلی ندارد، بلکه وابسته به تأیید شریعت است. همچنین اخلاق هم از شریعت استقلال ندارد.
میر موسوی تصریح کرد: تجربه نشان داد که سیاست شرعیه نه تنها به سود اخلاق نبود، بلکه به آنها آسیب هم وارد کرد؛ همچنین امتزاج رادیکال دین و دولت، دامان دین را آلوده کرد و به اعتبار روحانیت به شدت آسیب رساند، افزون بر آن، سیاست شرعیه وظایف دولت را در چارچوب شریعت تعریف کرد و در نهایت با شناسایی استقلال مقتدر برای فقیهان، دوگانگی حاکمیت هم از پیامدهای آن است.
وی اضافه کرد: آموزه سیاست بر بنیان فضیلت در برابر دیدگاه کسانی است که سیاست بر بنیان فقاهت را مطرح میکنند.
موسوی با طرح این سؤال که چرا فضیلتها در سیاست رنگ میبازند، ادامه داد: برخی مطرح میکنند که قدرت فسادآور است، این سخن نخستین عامل کمرنگ شدن فصیلتها در عالم سیاست است. مرحوم نائینی گفته است که نظام خودکامه، شرک به خداوند است و همین قدرت سبب سیستمی کردن رذائل اخلاقی میشود، به گونهای که هزینه پایبندی به فضائل اخلاقی از زندگی در چارچوب رذائل بیشتر میشود.
وی افزود: مونتسکیو با تقسیم حکومتها، عوامل فساد را بیان کرده، ولی برای استبداد، فسادی مطرح نمیکند، زیرا استبداد، خودش رذیله و فضیلتستیز است. پوپر هم بنیادیترین رکن دموکراسی را محدودسازی قدرت سیاسی میداند، کواکبی هم میگوید استبداد در اکثر میلهای طبیعی تصرف و اخلاق نیکو را ضعیف، فاسد یا به کلی نابود میکند. در این نظام، انسانیت را حماقت و مهربانی را بیماری و دنائت را لطف و پست فطرتی را خوشخویی میدانند.
آفات استبداد
استاد دانشگاه مفید اظهار کرد: استبداد، نیکان را مجبور میکند تا دچار نفاق شوند و بدان را به اجرای نیات بدشان ترغیب میکند و امر به معروف و نهی از منکر هم شدنی نیست، زیرا فقط مردمان ضعیف را میتوان امر و نهی کرد و افرادی که در مصدر وعظ هستند، کلامشان از تأثیر سخت به دور است.
میر موسوی اظهار کرد: صاحبان قدرت به علت نقشآفرینی در فساد، اجازه شفافیت در مسائل اقتصادی را نمیدهند و افرادی که جایگاه و قدرتی دارند، مرتکب ظلم در حق مردم شده و برایند چنین جوامعی، فساد، دزدی، رشوهخواری، رانتخواری و شیوع نارضایتی به شکل گسترده در عموم جامعه به خصوص توده و طبقات پایین است که احساس میکنند حق آنان بیشتر از دیگران خورده شده است. به این ترتیب فرهنگ فساد اقتصادی به فرهنگ غالب تبدیل میشود.
وی با اشاره به راههای آشتیدادن سیاست با فضیلت، افزود: برای این کار هم تمهیدات نظری و هم عملی لازم است؛ اول اینکه استقلال اخلاق از شریعت به رسمیت شناخته شود. همچنین سیاست به عنوان حوزه مستقلی از فلسفه اخلاق که اخلاق مدنی است، مورد توجه قرار بگیرد و سیاست تنها برای مقاصد سیاسی باشد.
استاد دانشگاه مفید با بیان اینکه قدم اول برای بنای سیاست اخلاقی، محدودسازی قدرت است، تصریح کرد: سیاست، امری بشری است و باید از انتساب آن به امری فراتر از بشر جلوگیری شود و منبع مشروعیت چیزی فراتر از نظر مردم نباشد، زیرا اگر از نظر مردم دور شود، خود این مسئله عاملی برای دوری اخلاق از سیاست است.
میرموسوی بیان کرد: آنارشیستها هر نوع حکومتی را نفی کرده و میگویند انسانها نیازی به آقابالاسر برای خود ندارند و شکل مشروع هر نوع اقتداری را هم نمیپذیرند.
میرموسوی با اشاره به آیه 58 نساء، اظهار کرد: خداوند در این آیه فرموده که خدا به شما فرمان داده تا امانت را به اهل آن بسپارید و در داوری میان خود براساس عدل رفتار کنید؛ زیرا خداوند شما را به بهترین چیز پند میدهد؛ مرحوم طالقانی گفته است که این آیه، سیاسیترین آیه است.
وی در پایان تأکید کرد: سیاست مبتنی بر شریعت در طول زمان شکل میگیرد؛ گسترش و رواج مذهب عامیانه بعد از انقلاب را میتوان در این راستا تحلیل کرد؛ گرچه انقلاب اسلامی، در پی نفی خرافات بود و نگاه انتقادی به دیانت عامیانه داشت، ولی در چند دهه اخیر، مظاهر آن رشد یافت و کرونا این نوع مذهب را کمرنگ کرد. دهههای زیادی بر عزاداری افزوده و اماکن مذهبی هم گسترش یافتند و تبلیغ این نوع دینداری هم زیاد شده است.
یادآور میشود، انتشار مطالب از سوی ایکنا به منزله تأیید همه سخنان گوینده نیست.
انتهای پیام