به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین مجتبی کلباسی، استاد مهدویت حوزه و رئیس مرکز تخصصی مهدویت، هشتم خردادماه در نشست «امام مهدی در قرآن» با بیان اینکه مهدویت مسئله مورد اتفاق همه فرق اسلامی است، گفت: تمامی مذاهب کلامی و مشربهای مختلف اسلامی در موضوع مهدویت متفقالقول هستند و کسانی که این مسئله را منکر شدهاند به قدری نادرند که به حساب نمیآیند و پیرو قابل ذکری ندارند.
وی اضافه کرد: در تمامی قرون تاریخ اسلام، علمای مذاهب اذعان کردهاند که مهدویت جزء اصول عقیدتی اسلام شمرده میشود. این مسئله مورد قبول همه با مشرب روایی، کلامی و سایر صورتهای دیگر است؛ البته تفاوت دیدگاهی که میان شیعه و سنی وجود دارد در حی بودن و نبودن است؛ یعنی در مقصد و حتی فرد هم این اختلاف نیست. همه معتقدند که حضرت مهدی(عج) از نسل پیامبر(ص) و فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع) و حسنین(ع) هستند و فقط اختلاف در این است که ما معتقدیم ایشان زنده هستند و آنان میگویند به دنیا نیامده است.
کلباسی با طرح این سؤال که آیا از نگاه قرآن، در هر دورهای امام باید وجود داشته باشد؟ گفت: یکی از آیات مؤید این مطلب آیه 30 سوره بقره «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ» است؛ این آیه به لحاظ محتوا و معنا، نخستین ذکر تاریخی در مورد خلقت انسان و خلافت او است؛ خداوند فرمود که من در زمین خلیفه قرار میدهم و این مطلب قبل از خلق انسان بیان شد.
وی با ذکر اینکه مفسران از صدر اسلام در مورد این آیه بحث کردهاند، اظهار کرد: شیخ صدوق، که بیش از هزار سال از وفات او میگذرد و در دوره غیبت صغری حیات داشت، کتاب کمالالدین را با همین آیه شریفه آغاز و تعبیر کرده: «الخلیفة قبل الخلیقة» یعنی موضوع جانشینی بر روی زمین به قدری مهم است که قبل از آنکه ذکری از خلقت انسان بر روی زمین مطرح شود، در مورد خلیفه صحبت شده است، یعنی جعل خلیفه بیانگر اهمیت فوقالعاده این مسئله است.
کلباسی با بیان اینکه شیخ صدوق بیش از صد نکته در مورد این آیه ذکر کرده است، گفت: «جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ» در لسان اهل ادب، جملهای اسمیه و معنای آن این است که بدون تردید من در زمین خلیفه قرار خواهم داد؛ جمله اسمیه دال بر بقا و استمرار است، در حالی که جمله فعلیه دال بر حدوث است؛ اینکه خداوند فرمود که بر روی زمین خلیفه قرار میدهم به معنای آن نیست که در برخی زمانها خلیفه قرار خواهم داد بلکه برچسبی کلی است؛ یعنی زمین تا زمین است خلیفه خواهد داشت.
استاد مهدویت حوزه با اشاره به آیه «يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ»، تصریح کرد: این آیه برخلاف آیه قبل، فعلیه و مقطعی است. لذا به خلیفه بودن و نبوت حضرت داود اختصاص دارد، ولی آیه فوقالذکر طبق سخنان مذکور شمولیت استمراری و بقا دارد.
وی اظهار کرد: به هر حال این موضوع در بیان مفسران و حتی مفسران اهل سنت هم منعکس است که آیه مذکور دال بر بقا و استمرار است؛ یعنی انسان کامل دائماً باید در زمین حضور داشته باشد و اگر این محور و خلیفه نباشد، عالم از بین میرود. همان طور که در متون شیعی بیان شده «بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء». این ارتباط یعنی بقای عالم به وجود انسان کامل، ساختاری، سازمانی و ارگانیک است و باید این وجود دائمی باشد؛ خداوند این نظام را این گونه طراحی کرده و او بر همه چیز قادر و علیم و حکیم است.
استاد حوزه علمیه تأکید کرد: ضرورت وجود امام و خلیفه حی الهی منحصر به آیات مذکور نیست، بلکه آیات متعدد دیگری از جمله سوره مبارکه قدر هم دال بر این مسئله است، زیرا شب قدر در هر سال تکرار میشود و فرشتگان و روح اعظم بر خلیفه الهی نزول مییابند و اگر خلیفه و امام تعیینشده از سوی خدا - انسان کامل - نباشد، در تضاد با محتوای این سوره است و تناقض رخ میدهد که با علیم و حکیم بودن خدا ناسازگار است.
انتهای پیام