امروز اسلامهراسی سیاست انکارنشدنی بخشی از تمدن آمریکایی و اروپایی با محوریت مسیحیت صهیونیستی است که از آن به غرب صهیونیستی یاد میشود. صدها پایگاه اینترنتی، دهها شبکه ماهوارهای و بسیاری از رسانههای نوشتاری، گفتاری و شنیداری غرب به بهانههای مختلف به ارائه تصویری غیرعقلانی و ضد انسانی از اسلام و مسلمانان میپردازند.
همانطور که در کتاب «اسلامهراسی غربی» به قلم محمدرضا مجیدی و محمدمهدی صادقی به تفصیل مطرح شده است، امواج اسلامهراسی در چند دهه اخیر بهویژه پس از وقوع انقلاب اسلامی تشدید شده و بعد از فروپاشی نظام سیاسی دوقطبی حاکم بر دوران جنگ سرد و اضمحلال اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق شاهد هستیم که نظریهپردازان غربی، دوگانهای را با ریشههای اسلامهراسانه تعریف و تلاش کردهاند اسلام را بهعنوان جریان مقابل فرهنگ و تمدن غربی به سمت چالشهای غیرسازنده و مخرب سوق میدهند. این در حالی است که داعیه اسلام همانند ادیان ابراهیمی دیگر، داعیه هدایتگری و البته تکمیلکنندگی و تعالی منطبق با فطرت انسانی فرازمانی و فرامکانی است.
برای آشنایی بیشتر با ریشههای اسلامهراسی غربی، راهکارهای مقابله با اسلامستیزی و نقش رسانهها در دامن زدن به جریانات اسلامستیزانه، خبرنگار ایکنا گفتوگویی با محمدرضا مجیدی، سفیر و نماینده سابق ایران در یونسکو و دانشیار گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران انجام داده است که تقدیم مخاطبان این خبرگزاری میشود.
محمدرضا مجیدی با بیان اینکه ریشه اسلامهراسی را بیشتر باید در رویکرد اسلامستیزانه دید، اظهار کرد: از آن جا که اسلام مانعی در برابر استیلای نظام سلطه بر مقدرات جهانیان است و گفتمان غرب، اسلام را چالش جدی خود میبیند، از گذشتههای دور تصویرسازیهای منفی آغاز و در دهههای اخیر تشدید شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به اقدام نشریه زرد شارلیابدو در انتشار تصاویر توهینآمیز نسبت به ساحت نورانی پیامبر اسلام(ص)، بیان کرد: این دست رسانهها آلت دست جریانهای اسلامستیزی قرار دارند که از سوی گروهکهای راست افراطی با تفکرات مسیحیت صهیونیستی ـ که در سالهای اخیر در جوامع غربی بهویژه آمریکا ظهور یافته است ـ حمایت میشوند.
مجیدی گفت: با تحلیل دقیق موضوع، وجود جریانات فکری و سیاسی با عقبه لابیهای صهیونیستی مشاهده میشود، امواج رسانهای و حرکتهایی از این دست ممکن است امواج پوپولیستی و تودهای را نیز با خود به همراه داشته باشند، اما صحنهگردانان اصلی، اتاقهای فکر و سیاستگذاری جریانهای اسلامستیز هستند که در چهرههای گوناگون مانند هیئت حاکمه کشورها، نهادهای مدنی و گاه حتی در لایههای پایینی هرم اجتماعی جوامع غربی ظهور و بروز پیدا میکنند.
این نویسنده و پژوهشگر سیاسی با ذکر اینکه صحنهگردانی دولتها در این حرکتهای اسلامستیزانه از سوی لابیهایی صورت میگیرد که میخواهند عرصه جهانی را به نفع منافع نامشروع خود تغییر دهند، افزود: این لابیها منابع مالی و ابزارهای سیاسی و رسانهای اقدامات اسلامستیزانه را تأمین میکنند.
مجیدی در پاسخ به پرسشی مبنی بر میزان تأثیر رسانهها در دامن زدن به اسلامهراسی، تصریح کرد: جهان امروز جهان رسانهسالار است. جریانهای اسلامستیز نیز از رسانهها در راستای اهداف شوم خود بهرهبرداری میکنند؛ بخشی از این رسانهها برنامهریزی شده هستند و بخشی دیگر همچون رسانههای زرد نظیر شارلیابدو، عمدتاً حیات و دوام خود را در دست یازیدن به این دست جنجالآفرینیها میبینند. اینگونه رسانهها چنانچه حیات خود را در خطر ببینند، تلاش میکنند با خلق فضایی منفی و سیاهنمایی و با ابتذال رسانهای، روی آنتن بمانند و خودنمایی کنند. البته جریانات پشتیبانیکننده اقدامات اسلامستیزانه و توهینآمیز، از این رسانهها بهعنوان ابزاری در راستای اهداف خود سوءاستفاده میکنند.
دانشیار گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران با اشاره به واکنش دولتهای غربی به اقدامات اسلامستیزانه در این کشورها، گفت: معمولاً شاهد سکوت سران دولتهای غربی یا اتخاذ مواضع جانبدارانه در قبال این اقدامات هستیم از جمله اینکه رئیس جمهور فرانسه در واکنش به جسارت شارلیابدو به مقدسات اسلامی آن را مصداق آزادی بیان دانست، حال باید پرسید اگر آزادی بیان موضوعیت دارد چرا آزادی بیان در طرح مباحثی نظیر صهیونیسم و هولوکاست وجود ندارد و برای طرحکنندگان این قبیل موضوعات مجازاتهای سنگین در نظر گرفته شده است؟ شعارهای جذاب آزادی و دموکراسی در مواجهه با این استانداردهای دوگانه و چندگانه کم میآورد.
نویسنده کتاب اسلامهراسی غربی تأکید کرد: از عجایب دموکراسیهای غربی آن است که در جایی که منافع آنان اقتضا کند، به شدیدترین وجه ممکن دخالت سلبی دارند و در جایی که منافع آنان، لابیها و جریانهای همسو با آنان تأمین نشود، یا شاهد سکوت مرگبار آنان هستیم یا مواضعی غیر عادی اتخاذ میکنند.
مجیدی به نقش نخبگان و روشنفکران مستقل و طرفدار گفتوگوی ادیان و تمدنها اشاره و بیان کرد: این طیفها باید با هماندیشی و همفکری جریانهایی را شکل دهند تا تأثیرگذار باشند. حتی متدینان به ادیان ابراهیمی باید فارغ از اختلافات نسبت به اصل تعرض به ساحت دین که مذموم و مطرود است واکنش نشان دهند. در دیدگاه مسلمانان همه پیامبران الهی محترم و بلکه نوری واحد هستند.
دانشیار گروه مطالعات دانشگاه تهران تأکید کرد: کسانی که بهدنبال صلح و امنیت جهانی هستند باید بدانند که صلح و امنیت تا زمانی که مبتنی بر محور عدالتخواهی نباشد ماندگار و پایا نیست؛ چرا که بیعدالتی ریشه بسیاری از درگیریهاست و این تعرضها از مصادیق بیعدالتی است که ریشه بسیاری از خشمها، خشونتها و درگیریها است.
مجیدی با بیان اینکه اسلامستیزان از جریانات افراطی علیه جهان اسلام و طراحان این جریانها حمایت میکنند، ادامه داد: آخرین نمونه این موضوع مسئله ایجاد داعش و درگیر کردن جهان اسلام به این آفت ضد بشری است. البته آتش بلوایی که این جریان در منطقه به راه انداخت، دامن خود آنان را نیز گرفت. با وجود این، تلاشها و مجاهدتهای سردار رشید اسلام و جبهه مقاومت شهید حاج قاسم سلیمانی و دلاورمردان دیگر موجب زمینگیری داعش و پیشگیری از پیشروی آنها به سوی پایتختهای غربی شد. بخش عبرتآموز داستان آنجاست که برخی مقامات رسمی غربی اذعان کردهاند که پایهگذاری داعش برای مقابله با انقلاب اسلامی و جریان مقاومت بوده است.
سفیر و نماینده سابق ایران در یونسکو در پاسخ به این پرسش که در مقابل اقدامات توهینآمیز به مقدسات اسلامی چه باید کرد، گفت: اقدامات اعتراضی کمترین کاری است که در این زمینه باید انجام شود تا بتوان زنگ خطر را در کشورهای اسلامی و یا دارای اقلیت مسلمان و برای هر انسان آزادهای به صدا درآورد. علاوه بر این وظیفه دلسوزان جهان اسلام است که چهره نورانی اسلام را بهدرستی به جهان معرفی کنند.
وی با بیان اینکه بخشی از اسلامهراسی ناشی از عدم شناخت جوامع غربی از اسلام ناب است، ادامه داد: با شناساندن ماهیت واقعی اسلام میتوان موج گرایش و جذب به اسلام را افزایش داد؛ مقام معظم رهبری در نامه چند سال پیش خطاب به جوانان مغربزمین و نیز در پیام اخیرشان آنان را به تأمل و تعمق در شناخت چهره اسلام ناب دعوت کردند؛ لذا وظیفه سنگینی بر دوش جوامع مسلمان، متدینان و آزاداندیشان سراسر جهان که خواستار صلح و امنیت عدالتمحور در عرصه جهانی هستند، قرار دارد.
این پژوهشگر سیاسی بر نقش رسانهها در مبارزه با جریانات اسلامستیزانه تأکید کرد و ادامه داد: رسانهها میتوانند با ایجاد هشتگهایی مانند «من مسلمان هستم» یا «من محمد را دوست دارم» وارد میدان شوند. در کنار هشتگهای موجساز، شکلدهی به جریانات تبیینی و تشخیصی نیز مهم است تا بتوان غبارهایی را که به دلیل اقدامات افراطی بر چهره اسلام نشسته است زدود و واقعیت اسلام ناب را به جهانیان معرفی کرد. البته اراده خداوند بر این است که دین خاتم بر زمین حاکم باشد و این جریانات ستیزهجو به جایی نخواهد رسید هرچند هزینههای زیادی بر جوامع بشری تحمیل میکنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: همه افراد آگاه و بصیر در تمامی حوزهها اعم از رسانه، حوزه و دانشگاه و ... در عرصههای ملی و بینالمللی وظیفه دارند امواج رسانهای میلیاردی تشکیل دهند. باید هر فرد یک رسانه باشد و با زمانشناسی، مخاطبشناسی و مسئلهشناسی وارد عرصه شود. در کنار کارهای مقطعی باید کارهای ریشهای و عمیق نیز انجام شود، اگر واکنشها ضعیف باشد، اینگونه اقدامات و شیطنتها در اندکزمانی دوباره از سر گرفته میشوند.
سفیر و نماینده سابق ایران در یونسکو با بیان اینکه سواد رسانهای جوامع غربی پایین است و بهراحتی تحت تأثیر قرار میگیرند، افزود: باید بتوان معرفی و تبیین روشنگرانه و صحیحی از اسلام ناب را در لایههای گوناگون اجتماعی جوامع مغرب زمین و در موقعیتهای گوناگون در فضاهای عینی و مجازی صورت داد تا مانع از این شیطنتها شد، کما اینکه در مقابله با امواج ایرانهراسی آنان هر جا شبهات بهدرستی پاسخ داده شده، در اغلب موارد شاهد رفع شبهات بودهایم و بر عکس نتیجه داده و بیشتر جذب شدهاند.
مجیدی امواج اسلامهراسی، شیعههراسی و ایرانهراسی را امواجی همسو با اهدافی خاص دانست و گفت: شیعه پیام اسلام ناب را به جهان منتقل میکند و ایران پایگاه جبهه مقاومت است که اهداف استعماری و استکباری در منطقه غرب آسیا را با هوشیاری ناکام گذاشت. نظام سلطه همان کاری را دنبال میکند که در 20 سال ابتدایی قرن گذشته میلادی برای نابودی جهان اسلام و کاشتن بذر تفرقه با تأسیس رژیم غاصب صهیونیستی مرتکب شد و تلاش میکند تیر خلاص را بزند و به زعم خود فلسطین را از صفحه روزگار محو کند. شکل دادن به این امواج اسلامهراسی و تعرض به مقدسات هم برای تهیه پوشش چنین اقداماتی است. آنان تلاش میکنند کارهای نیمهتمام را با ایجاد امواج تخریبی رسانهای و جریانهای سازشی منطقه و فشار به جریان مقاومت به اتمام برسانند، لیکن تفاوت عمده این دوره با دهههای اول قرن بیستم میلادی، شکل گرفتن امواج بیداری اسلامی است که اجازه نخواهد داد به اهداف خود دست یابند و با مقاومت هوشیارانه از این پیچ مهم تاریخی عبور خواهد کرد.
دانشیار گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران در پاسخ به این پرسش که چه افراد یا طیفهایی مسئولیت روشنگری را بر عهده دارند، تصریح کرد: همگان بهطور عام و البته خواص و نخبگان بهطور خاص در بخش رسانه، دانشگاه، حوزه و صاحبان تریبون، تشکلهای دانشجویی، جریانهای رسانهای، جریانهای فرهنگی و ... مسئولیت دارند. هر فردی باید متوجه این مسئولیت باشد و به اقتضای سطح آگاهی و مسئولیت خود به مسئله ورود داشته باشد تا با هماندیشی و همگرایی و همافزایی افکار و توانها در این مسیر، شاهد نقش بر آب شدن توطئههای اسلامستیزان باشیم.
انتهای پیام