به گزارش ایکنا؛ پانزدهمین شماره دوفصلنامه علمی پژوهشی «حکمت صدرایی» به صاحبامتیازی دانشگاه پیام نور منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بررسی آراء صدرالمتألهین پیرامون نحوه پیدایش کثرات از واحد متعال با تکیه بر نقد قاعده الواحد»، «چیستی «شخصیت» و مبانی هستی شناختی و انسان شناختی آن درحکمت متعالیه صدرا»، «رابطه علم و دین از منظر استاد مطهری (با تکیه بر نظریه تبدّل انواع)»، «بررسی انتقادی ادله عقلی ملارجبعلی تبریزی بر اشتراک لفظی وجود»، «تحقق نفس قبل از بدن در نظریه حدوث جسمانی»، «تأملی نو در نظریه عینیت ذات و صفات الهی»، «واکاوی کارکرد نقش قوه خیال در معاد جسمانی ملاصدرا»، «تبیین متافیزیکی زیست نوعهای انسانی از دیدگاه ملاصدرا»، «تأثیر مبانی وجودشناسی ابن عربی در شکلگیری آموزه تجسم اعمال»، «بررسی دیدگاه صدرالمتألهین پیرامون شیوهها و مراحل تأثیرگزاری بیواسطه نفوس انسانی بر اجسام مادی غیر بدنشان»، «بازخوانی دیدگاه ملاصدرا پیرامون رابطه میان انسان و خدا با توجه به الهیات انسانگرا/ عالمگرا»، «بررسی تطبیقی «سعادت» از نظر صدرالمتألهین و اسپینوزا»، «تحلیل انتقادی پاسخهای شیخ اشراق و ملاصدرا به اشکال «کلی بودن جزئی»»، «بررسی مقایسهای نظر ارسطو، ابن سینا و ملاصدرا درباره کارکرد ادراک حسی و میزان معرفت بخشی آن».
تحقق نفس قبل از بدن
در چکیده مقاله «تحقق نفس قبل از بدن در نظریه حدوث جسمانی» آمده است: «با تدقیق در نظریه «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودنِ نفس انسانی» و بستر فکری آن، متوجهِ کینونتی از نفس میشویم که به واسطه سبب، قبل از ابدان و با حفظ هویت وتکثر معلولی تحقق دارد و در عین اشتمال بر مراتب پایینتر طوری از اطوار حقیقت نفس است. بدون لحاظ این کینونت، فهم نظریه، ناتمام بلکه به کلی غلط خواهد بود.این کینونت، اطلاق و وحدت نسبی دارد بنابراین سلسلهای از این کینونتها قابل فرض است تا اینکه به تقرر حقیقی وعلوی نفس میرسیم که واحد و مطلق محض و لابشرط از هر قید ازجمله تقدم و تاخر، جسمانیت و تجرد، حدوث و قدم و... است و نفوس با همه اطوار و شوون خود، ظهور آن هستند؛ پس «جسمانیه الحدوث» بودن نفس به معنای شروع داستان آن از عدم یا قوه محض نیست بلکه تبیین چگونگی ظهور نفس عِلوی در نشئه تعینات است. حرکت از جسمانیت به روحانیت، ظهور سعه و اطلاق نفس عِلوی است. منِ علوی و وحدت ادراکات آن در نفوس مبنایی اساسی برای بسیاری از مباحث نظری همچون «معرفت نفس و رب»، «فطرت» و مباحث ناظر به عمل همچون ادراکات اعتباری، باید و هست، رابطه دین واخلاق، تعارضات خودگروی و... است.»
نقش قوه خیال در معاد جسمانی
در طلیعه مقاله «واکاوی کارکرد نقش قوه خیال در معاد جسمانی ملاصدرا» آمده است: «یکی از اصول اولیه ملاصدرا برای اثبات معاد جسمانی انسان، توجه به جایگاه قوه خیال است و با تشریح ماهیت قوه خیال، بر لزوم تداوم حیات آن پس از مرگ انسان اعتقاد دارد. از کارکردهای اساسی قوه خیال، تصور ذات جسمانی انسان در عالم برزخ است که به اعتقاد ملاصدرا معاد روحانی در عالم مذکور محقق میگردد. عدهای بر این باور هستند که ملاصدرا کارکرد و نقش قوه خیال در عالم برزخ را به عرصه محشر و روز قیامت نیز تعمیم داده است و خلق بدن اخروی توسط قوه خیال و با ابتکار نفس انجام میگیرد، در نتیجه معاد جسمانی مد نظر ملاصدرا یک جسم مثالی است که با ادلههای نقلی سازگاری ندارد. ملاصدرا با اظهار تعجب در برابر کسانی که امور قیامت را از سنخ روحانی و مثالی قلمداد میکنند؛ مخالفت خود را با حشر ابدان اخروی در قالب بدنی مثالی بیان کرده است و با تمایز قائل شدن بین کارکرد قوه خیال در عالم برزخ و عرصه قیامت، به حشر ابدان از قبور و دمیده شدن ارواح در آنها توسط ملائکه اشاره داشته است. نگارنده این پژوهش با اقامه براهین عقلی و استناد به برخی از عبارات ملاصدرا؛ ثابت نموده است که کارکرد قوه خیال در عالم برزخ متمایز از کارکردش در عرصه قیامت است و نمی-تواند نقشی در خلق بدن اخروی داشته باشد.»
آموزه تجسم اعمال
در چکیده مقاله «تأثیر مبانی وجودشناسی ابن عربی در شکلگیری آموزه تجسم اعمال» آمده است: ««تجسم اعمال» یا همان رابطه تکوینی اعمال و اعتقادات انسان با لذات و آلام اخروی، یکی از مهمترین و پیچیدهترین مسائل مطرح شده در معاد است. عرفا پیش از فلاسفه به این مساله اشاره کرده و زوایای آنرا بر اساس شهود و نقل، تبیین کردهاند. در این مقاله سعی شده مبانی وجودشناختی ابن عربی که در تجسم اعمال نقش مستقیم یا حتی غیر مستقیم دارند، مورد بررسی قرار گرفته و رابطه آنها با تجسم اعمال روشن گردد. مبانی بررسی شده در این مقاله عبارتند از: وحدت وجود، تجلی، تطابق عوالم هستی و تجدد امثال. در بین مبانی مذکور، وحدت وجود و تجلی تاثیر غیر مستقیم در ایده تجسم اعمال داشته و از سوی دیگر مبانی تجدد امثال و تطابق عوالم هستی، تاثیر مستقیم در شکلگیری این دیدگاه داشتهاند. بر اساس این مبانی، چیزی در عالم هستی معدوم نشده و با توجه به ظهور و بطون تجلیات، مرگ عبارت است از انتقال عالم ظهور به عالم بطون و تجسم اعمال چیزی جز اظهار همان باطن نخواهد بود. لذا اعمال انسان از بین نرفته و در عوالم دیگر عینیت و ظهور خواهند یافت.».
انتهای پیام