به گزارش ایکنا به نقل از بخش پژوهشهای رایزنی فرهنگی ایران در قرقیزستان، این روزها روند اصلاحات در سیستم آموزش دینی قرقیزستان آغاز شده است. «دانیار مرادیلاف»، کارشناس مسائل دینی و استاد گروه مطالعات منطقهای دانشکده زبانشناسی و مطالعات منطقهای دانشگاه بینالمللی قرقیزستان، در گفتوگو با پایگاه خبری «پریوِنشن مدیا» به سؤالاتی در این خصوص پاسخ داده است که در ادامه میآید:
ـ چرا ما نیاز به اصلاحات در زمینه آموزشهای دینی داریم؟ ضرورت این کار چیست؟
دین غذای معنوی انسان است و در هر جایی که جامعه انسانی باشد دین وجود دارد و گریز و گذری هم غیر از آن نیست. اما دینداریِ سطح پایین، نه تنها باعث تغذیه فرد نمیشود بلکه مسمومیت و تباه شدن زندگی خود او و جامعهای را که در آن زندگی میکند؛ به دنبال دارد. دینداری بدون آموزش به تعصب و رادیکالیزم که پیامد آن افراطگرایی و تروریسم است؛ ختم و منجر میشود. به همین خاطر مقوله آموزشهای دینی در امر توسعه کشورها و دولتها از اهمیت بالایی برخوردار است.
ـ انجام چه تدابیر و اقداماتی اولویت دارد؟
برای شروع کار ابتدا لازم است در چارچوبهای حقوقی و قانونی مفهوم سکولاریسم و مدلهای آن در کشور را تعریف کرده و براساس آن مفاهیمی از قبیل آموزش دینی، آموزش کلامی، تحصیلات دینی و حوزوی و دینشناسی را مشخص کنیم.
ـ اولین پیشنهادی که دوست داشتید در این باره ارائه دهید چیست؟
برای اقدامات اصلاحی پیشنهاد دادم همانند روسیه درس «اصول و مبانی فرهنگهای دینی و اخلاق سکولاری» را؛ نه درست براساس نسخه کپیبرداری شده از آنها؛ بلکه براساس آنچه مورد نیاز ماست و مطابق با ویژگیها و منافع ملی قرقیزستان؛ در سرفصل دروس مؤسسات آموزشی دولتی قرقیزستان بگنجانند. به عنوان مثال در مدارس درسی به نام «زبان خارجی» و در ذیل این درس زبانهای مختلف خارجی تدریس میشود و لازم است همانند این درس «اصول فرهنگهای دینی و اخلاق سکولاری» راهاندازی شود. بدیهی است در ذیل این درس هم فرهنگ اسلامی، فرهنگ مسیحی و اخلاق سکولاری قابل تعریف و تدریس خواهد بود.
ـ چنین درسی چند سال پیش در مدارس ما هم آموزش داده میشد. نظر شما چیست؟
چیزی که شما دارید در موردش صحبت میکنید درس «تاریخ فرهنگ دینی» است؛ درسی که برای دانشآموزان کلاسهای 10 و 11 تدریس میشود و یک طرفه و خداناباوری است.
البته، آموزش دینی نباید به معنای تدریس اصول و عقاید دینی در مدارس و مراکز آموزشی عمومی دولتی باشد، چرا که آزادی عقیده و آزادی ناباوری در کشور سکولاری که ما در آن زندگی میکنیم باید یکسان و برابر باشد. بایستی براساس وضعیت فعلی دینی در کشور اطلاعرسانی شود. اطلاعرسانی در این حد که فلان دینی وجود دارد؛ پیروان آن فلان قوم و ملیت هستند؛ جهانبینی دینی آنان اینگونه و یا آنگونه است. در توضیح و اطلاعرسانی به هیچ وجه نباید از یک طرف حمایت کرد و این اطلاعرسانی باید کاملاً بیطرفانه باشد. شکلگیری نیازهای معنوی فرد مهمترین وظیفه تربیت است، ولی نه از طریق انتخاب به جای او و نه از طریق زور، بلکه باید از طریق اطلاعرسانی و آگاهی بخشی صورت گیرد. باید دانست که هر کس از آزادی انتخاب برخوردار است و در قبال تصمیم و انتخاب خود در جامعه مسئولیت دارد.
ـ نظر شما درمورد گنجاندن درسهای عمومی در برنامههای درسی مؤسسات آموزشی دینی چیست؟ در این صورت این امکان هست که مدیریت این مراکز برعهده وزارت آموزش و علوم گذاشته شود؟ یا اصلاً مدارس دینی را میتوان به وزارت علوم واگذار کرد؟
گنجاندن دروس عمومی در برنامه درسی مؤسسات و مراکز آموزشی دینی ایده بدی نیست. به ویژه اینکه آموزش در این مدارس، تنها دینی است و برای رشد همه جانبه یک نفر آن قدر کمک نمیکند. به عنوان مثال، باید درسهای عمومی همچون زبان قرقیزی، روسی و انگلیسی راهاندازی و همچنین لازم است درس رایانه نیز در مدارس دینی تدریس شود.
ولی با بخش دوم سؤال در مورد واگذاری مدارس دینی به وزارت آموزش و علوم مخالف هستم. هر نهادی باید وظیفه خود را انجام دهد. باید اجازه داد 40 درصد درسهای آموزشی در مدارس دینی متعلق به وزارت آموزش باشد اما 60 درصد تحت کنترل مفتیات بماند در این صورت ما یک انسان آموزش دیده و باسوادی را پرورش خواهیم داد و آن یک نفر میتواند پس از اتمام مدرسه دینی ادامه تحصیلش را هم در دانشگاههای سکولاری و هم در دانشگاههای دینی ادامه دهد.
در حال حاضر در قرقیزستان سه کالج (1 کالج وابسته به دانشگاه دولتی آرابایف و 2 کالج وابسته به دانشگاه دولتی اوش) وجود دارد که دانشجویان آن آموزش دینی با دیپلمهای دولتی به دست میآورند. همچنین چند مدرسه مذهبی وجود دارد که به فارغالتحصیلان آن مدارس دیپلم دولتی اعطا میشود. به تمام مؤسسات آموزش دینی سطح متوسطه هم پیشنهاد میدهم که این شیوه تدریس را برای خود انتخاب کنند و این هم سواد و دانش سکولاری و هم دانش دینی دانشآموزان را از لحاظ کیفی ارتقاء خواهد داد.
ـ ساختار آموزشهای دینی در چارچوب اصلاحات پیشنهادی چگونه باید باشد؟
به نظر من اصطلاح «آموزش دینی» باید مطالعه دین و همچنین آموزش دین را دربربگیرد. مطالعه دین یک رویکرد فرهنگی است که من آن را در سال 2012 به عنوان درس آموزشی «اصول فرهنگ دینی و اخلاق سکولاری» پیشنهاد کرده بودم و درسهایی چون فرهنگ اسلامی، فرهنگ مسیحیت و اخلاق سکولاری را شامل میشد. برای کلاسهای 10 و 11 درس «دین شناسی» یا «تاریخ ادیان جهانی» پیشنهاد شد و آن را بعداً به عنوان درس آموزش «تاریخ فرهنگهای مذهبی» تغییر دادند و متأسفانه این مطالعه دین نیست؛ بلکه آموزش «جهان بینی خداناباوری» است.
آموزش دینی به معنای نگاه به دین از داخل است. آموزشهایی مانند معارف اسلامی، آموزش قرآن، نماز و اصول و عقاید اسلام و غیره نباید در سیستم وزارت آموزش وجود داشته باشد. این باید بر عهده مفتیات کشور باشد و بخش ذیربط تخصصی ذیل مفتیات موظف است برنامه واحد درسی برای این دورهها را تنظیم و ارائه کند.
ـ مؤسسات آموزشی عالی از جمله دانشگاهها چطور؟
در دانشگاه اسلامی قرقیزستان و نیز در دانشکدههای الهیات شناسی(دینشناسی) همچون دیگر مؤسسات آموزشی باید مقاطع لیسانس و فوق لیسانس وجود داشته باشد. ولی تا جایی که من اطلاع دارم در حال حاضر اختلافاتی میان دینشناسی و الهیات وجود دارد. دینشناسان الهیاتشناسان را به غیرعلمی بودن متهم میکنند و الهیاتیها هم دینشناسان را آتهئیست (خداناباور) میدانند.
ـ درباره اصلاحات در مدارس دینی، از تغییر این مدارس به کالج حمایت میکنید؟
بله، برای این امر، اول تأیید سطح آموزش و مهارتهای تمام مؤسسات آموزش دینی وابسته به مفتیات لازم است و باید آن را به سه سطح طبقهبندی کرد: مقدماتی، متوسطه (مدارس دینی دارای سطح آموزش متوسطه) و عالی (مدارس یا انستیتوهای دارای آموزش عالی). همه آنها غیر از مقدماتی که به عنوان دورههای آموزشی در مساجد فعالیت میکنند، برنامههای آموزشی خود را اصلاح کنند و در وزارت آموزش و علوم ثبتنام و گواهی اخذ کنند.
ـ شما چه پاسخی دارید به انتقادات مطرح شده در خصوص تعداد زیاد مؤسسات و مراکز آموزشی دینی در قرقیزستان؟ آیا وقت آن فرانرسیده که دیگر کمیت را کنار گذاشته و به کیفیت توجه کنیم؟
آماده پذیرش هر انتقاد مؤثر و سازنده هستم. در کل موافقم که اصلاحات در حوزه آموزشهای دینی که پاسخگوی همه چالشها و نیازهای امروزی باشد؛ برای ما لازم و ضروری است. من از کسانی که تنها انتقاد میکنند و ایده جدید یا راه حل برون رفت از مشکلات ارائه نمیدهند، حمایت نمیکنم. در رابطه با تعداد مدارس دینی، من نگفتم که تعداد این مدارس زیاد است، تعدادشان به اندازه نیازی است که مردم تقاضا میکنند. اگر تقاضایی از طرف مردم وجود نداشت، تعداد مدارس دینی این قدر هم زیاد نبود.
فکر نمیکنم که در مدارس دینی چیزهای بدی را تدریس کرده یا آموزش دهند. با این گفته موافق هستم که سطح آموزش در آنجا کامل نیست. در مدارس دینی دروس عمومی وجود ندارد که این مسئله سبب بروز تعصب و رادیکالیزم در جامعه میشود.
ـ این اصلاحات با ابتکار دولت بوده است. در این خصوص سؤال و شبههای به وجود میآید. آیا به خاطر این اصلاحات اصل عدم دخالت دولت در امور دینی نقض نمیشود؟
اگر فعالیت نهاد یا سازمانی تهدیدی برای امنیت ملی داشته باشد دولت طبق قانون حق دارد در فعالیت آن سازمان مداخله و یا فعالیت آن را متوقف کند. تا سال 2014 در قرقیزستان سیاست در زمینه دینی اینگونه بوده که «در کار من دخالت نکن و من هم کاری به فعالیت تو ندارم» و چنین سیاستی، کشور ما را به میدان جولان ادیان، مذاهب و حتی جنبشها و فرق مختلف تبدیل کرد. ولی حوادث و رویدادهای خاورمیانه و خاور نزدیک باعث شد دولت در سیاستهای خود در زمینه دینی اصلاحات و تغییراتی انجام دهد. نظارت و کنترل دو مقوله متفاوتی هستند، دولت باید نظارت کند نه کنترل.
انتهای پیام