به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست مجازی «شب نیما یوشیج و شعر نو فارسی» جمعه شب با حضور شاعران کشورهای فارسیزبان برگزار شد.
حجتالاسلام سیدسلمان صفوی، رئیس آکادمی مطالعات ایران لندن، در این نشست درباره شعر نیما اظهار کرد: بهترین شعر توحیدی نیما قطعه «عطر لبخند خدا» است. این شعر در تعامل با شعر «موسی و شبان» حضرت مولاناست. موسی(ع)، خدای شبان را که خدایی از زبان دلِ صاف و بیپیرایه شبان است، فارغ از اصطلاحات کلامی و فلسفی انکار میکند، اما خدا وی را توبیخ و کریمانه خداشناسی شبان را ارج مینهد. خدای «میرداماد»، فیلسوف بزرگ عصر صفوی که به مغلقگویی و تعقید و پیچیدگی معروف است و سخنش فارغ از اصطلاحات کلامی مملو از اصطلاحات فلسفیِ کمتر متعارف است نیز، مورد انکار فرشته واقع میشود. البته خدا به مکنونات قلبی میرداماد ارج مینهد؛ چرا که میداند در قلب و اندیشه او هیچ چیز جز خدای یگانه راهی ندارد.
در ادامه رضا اسماعیلی، شاعر و منتقد ادبی، مقالهای را با عنوان «نیما» در محاصره مخالفان ارائه کرد و گفت: این حقیقت که نیما مخالفان زیادی داشت ـ و دارد ـ بر کسی پوشیده نیست؛ چرا که نیما به زعم خود با کاری که کرد، «آب در خوابگه مورچگان» ریخت و خواب هزاران ساله آنها را بر آشفت. همچنین خلاف تصور بسیاری از مردم، طیف مخالفان نیما از آغاز شکلگیری شعر نو تاکنون فقط به «سنتگرایان متعصب» محدود نمیشود. به شهادت تاریخ معاصر، مخالفان نیما از چند طیف مختلف هستند که البته نیت و انگیزه همه آنها در مخالفت با نیما و شعر نو یکی نیست. بعضی به علت حسادت، گروهی به دلیل پاسداری از میراث ادبیات پارسی، عدهای از سر جهل و ناآگاهی و جمعی نیز به انگیزه «ماهی گرفتن از آب گلآلود» بر طبل مخالفت با نیما کوبیدند. به هر شکل این مخالفتها باعث شد که نیما به مدت ۲۵ سال در مهجوری و گمنامی به سر برده و از سوی عوام و خواص مورد تمسخر، تحقیر و بیمهری قرار گیرد.
این شاعر افزود: بدون تردید دهه ۴۰، دهه پربار و درخشانی برای شعر امروز ایران است. دههای که در آسمان ادبیات ایران ستارگانی همچون اخوان، شاملو، فروغ و سپهری ظهور کردند و درخشیدند. شعر شاعران این دهه، شعری آرمانگرا و اجتماعی است که تأویل و تفسیر آن نیاز به تأمل و رمزگشایی دارد. البته استاد شفیعی کدکنی نسبت به توفیق جریان شعر سپید یا شاملویی بدبین است و میگوید: «شعر منثور یا سپید که هنوز هم فقط و فقط در شاملو و کارهای او قابل مطالعه است، شعری است که میکوشد موسیقی بیرونی شعر را به یک سوی نهد و چندان از موسیقی معنوی و گاه موسیقی کناری کمک بگیرد که ضعف خود را ـ از لحاظ نداشتن موسیقی بیرونی ـ جبران کند. اما توفیق این گونه شعر، به جز در کارهای درخشانی از احمد شاملو، هنوز مورد تردید است.»
وی تصریح کرد: ناگفته نماند که استادانی همچون شفیعی کدکنی در راهیابی و تثبیت شعر نیمایی در دانشگاه نقشی قابل تأمل و تأثیرگذار داشتهاند و اقبال و استقبال جامعه دانشگاهی از شعر نیمایی تا حدود زیادی مرهون تلاشهای عالمانه بزرگوارانی همچون ایشان است.
اسماعیلی ادامه داد: امروز علاوه بر دکتر شفیعی کدکنی، طیف دیگری از استادان برجسته و فرهیخته دانشگاهی همچون اسماعیل حاکمی، سیروس شمیسا، علی محمد حقشناس، جعفر یاحقی، رستگار فسایی، حمیدیان، پورنامداریان و ... با مهر تأیید زدن بر شعر نیمایی و تأیید این سبک جدید ادبی، راه را برای تبیین و تشریح اصول شعر نیمایی و نقد عالمانه آن در دانشگاه فراهم کردهاند. چنانکه امروز بسیاری از دانشجویان در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری با اشتیاق فراوان، موضوع پایاننامههای دانشجویی خود را با راهنمایی این اساتید، به شعر نیمایی اختصاص میدهند و این دستاورد کمی نیست.
وی یادآور شد: این اتفاق خجسته مؤید این نظریه است که شعر نیمایی در روزگار ما به عنوان یک سبک مقبول ادبی که در ادامه روند تکوینی و سیر تکاملی ادبیات پارسی میتواند مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد، در جامعه دانشگاهی ما به جایگاهی رفیع و شایسته دست یافته است؛ آن چنانکه حتی متعصبترین سنتگرایان نیز برای عقب نماندن از قافله نوآوری ـ باوجود میل باطنی خود ـ ناگزیر از به رسمیت شناختن آن و پذیرش این واقعیت ادبی هستند. جالبتر آنکه بسیاری از آنها ـ خواسته یا ناخواسته ـ در قالبهای نیمایی دست به آفرینشهای ادبی نیز میزنند.
سیدحسن بنیطبا، از پژوهشگران و اساتید موسیقی در کانادا، درباره دینداری نیما یوشیج گفت: نیما در زمانهای میزیست که اوج گرایش به حرکتهای چپگرایانه بوده است و او در چنین شرایطی توانسته دین خود را حفظ کند. البته همواره جریانی وجود داشته که این جلوه از شخصیت نیما را پنهان کند و در سایه نگه دارد.
وی در ادامه در رابطه با همین موضوع به شعری از نیما یوشیج اشاره کرد:
گفتی ثنای شاه ولایت نکردهام/ بیرون ز هر ستایش و حمد ثنا علی(ع) است
محمدشریف سعیدی، شاعر و منتقد افغانستانی درباره ویژگیهای شعری نیما گفت: نیما تحول بزرگی در شعر فارسی ایجاد کرد، برخی از این تحولات روشن و واضح بوده و مورد توجه قرار گرفته، اما برخی از جنبههای دیگر این تحول مغفول مانده است. مهمترین عنصری که در این زمینه به چشم میآید این است که نیما شعر کلاسیک و موزون فارسی را از قالب مستطیل و مربعگونه محدود خارج کرد و شکل رهاتر با آرایش و چینش مصرعها و هجاهای عروضی را ایجاد کرد. همچنین قافیه را از جای ثابت آن تغییر داد.
وی افزود: تغییر در زبان نیز تحول دیگری بود که به خوبی درک نشد و مورد توجه قرار نگرفت. یکی از جنبههای آن عناصر تجربی زبانی نیما وارد شعرش شد. یعنی با آن زبانی که زندگی میکرد، همان کلمات و واژههای بومی را وارد شعر کرد و با این کار نشان داد که تجربههای خاص خود را وارد یک مقوله بزرگتر کرد و این مسئله چندان مورد اقبال قرار نگرفت.
سعیدی ادامه داد: جابهجایی در ساختار زبانی نیز تغییر دیگر بود، یعنی تلاش کرد در شعر خود جای صفت و موصوف را که معمولاً صفت بعد موصوف است، تغییر دهد که این تلاشش چندان موفق نبود. مثلاً در شعر «هست شب یک شبِ دم کرده و خاک/ رنگِ رخ باخته است/ باد، نو باوهی ابر، از بر کوه/ سوی من تاخته است» تا اینجا صفت و موصوفها در جای خود هستند، اما در ادامه شعر «هست شب، همچو ورمکرده تنی گرم در استاده هوا/هم ازین روست نمیبیند اگر گمشدهای راهش را/با تنش گرم، بیابان دراز/مرده را ماند در گورش تنگ/به دل سوخته من ماند/به تنم خسته که میسوزد از هیبت تب! /هست شب. آری، شب» ساختار جمله تغییر یافته و با زبان فارسی همخوانی ندارد.
در پایان این نشست مقصود حیدریان، شاعر و منتقد ادبی، از پنجشیر افغانستان گفت: نیما یکی از شخصیتهای بزرگ فرهنگی در قرن اخیر است. این شاعر صد سال پیش با سرودن افسانه، انقلاب بزرگی در شعر فارسی ایجاد کرد. آنچه امروز داریم، ثمره نهالی است که نیما غرس کرد و از آن بهره میبریم.
وی افزود: هر چند نیما به نحوی متأثر از شعر غرب بود و با شناختی که از شعر فرانسه و آگاهیای که به کار خود داشت، توانست این بار عظیم را با موفقیت پیش ببرد و در مقابل همه مخالفانی که کم هم نبودند، بایستد.
حیدریان با اشاره به وضعیت شعر نو در افغانستان ادامه داد: انقلاب شعر در ایران به وجود آمد و نیما آن را آغاز و شاگردان بسیاری تربیت کرد. پس از آن تحولات شعری به افغانستان رسید. شاعران نامداری در این کشور مانند واصف باختری، یوسف آینه و ... توانستند راه نیما را ادامه دهند، به طوری که واصف باختری خود را شاگرد نیما میداند.
انتهای پیام