جایگاه ویژه فقه در شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی
کد خبر: 3950137
تاریخ انتشار : ۰۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۰
حجت‌الاسلام لک‌زایی بیان کرد:

جایگاه ویژه فقه در شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی

لک‌زایی ضمن اشاره به اهمیت دانش فقه در تمدن نوین اسلامی تصریح کرد: این فقه است که اگر زنده باشد و مستقر باشد می‌توانیم امیدوار باشیم دیگر دانش‌های اسلامی و علوم اسلامی و عرصه‌های مختلف در زندگی فعال باشند.

حجت‌الاسلام نجف لک‌زایی

به گزارش ایکنا، نشست نقد و بررسی کتاب «فهم فقهی و سیاست معاصر» تألیف حجت‌الاسلام میراحمدی، شامگاه سه‌شنبه 7 بهمن به میزبانی انجمن مطالعات سیاسی حوزه به صورت مجازی برگزار شد.

در این نشست حجت‌الاسلام نجف لک‌زایی به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: این کتاب از کتاب‌هایی است که می‌توانیم بگوییم جای این کتاب در آثار مربوط به فقه سیاسی خالی بود و آقای میراحمدی با کاری که انجام دادند خلایی را در این بخش پر کردند و ما را به نکات خوبی توجه دادند. من مقدمه‌ای در باب جایگاه فقه در تمدن اسلامی و منظومه علوم اسلامی و نوع نگاهی که از گذشته فقهای ما به فهم فقه داشتند و جایگاهی که بایسته است نسبت به فقه داشته باشیم عرض می‌کنم.

وی افزود: اینکه گفته شده تمدن نوین اسلامی را می‌توان تمدن فقهی نامید حرف دقیق و درستی است دلیلش این است که فقه همواره یک دانش راهبردی در میان مسلمانان بوده و وظیفه تعیین راهبردها و تعیین اولویت‌ها و تعیین تکلیف نسبت به تزاحماتی که در سطح فردی اجتماعی و سیاسی پیش می‌آید تماما بر عهده فقه است. این فقه است که اگر زنده باشد و مستقر باشد می‌توانیم امیدوار باشیم دیگر دانش‌های اسلامی و علوم اسلامی و عرصه‌های مختلف در زندگی فعال باشند و اگر فقه با مشکلاتی مواجه شود و تضعیف شود و کم‌رمق و کم‌رونق باشد دیگر علوم اسلامی و ساحت‌های علمی در سطح جهان اسلام کم‌فروغ خواهند بود.

وی در ادامه تصریح کرد: با فقه است که مجتهدین تعیین در حوزه‌های مختلف مخصوصا در بخش نهادهای اساسی و اولیه تعیین تکلیف می‌کنند، این فقه است که تکلیف معیشت و اقتصاد و مکاسب حلال و حرام را مشخص می‌کند، این فقه است که تکلیف رفتارهای سیاسی را مشخص می‌کند، این فقه است که تکلیف بهداشت و رفتارهای بهداشتی را مشخص می‌کند، این فقه است که مباحث مربوط به عرصه تعلیم و تربیت را تعیین تکلیف می‌کند، فقه است که به ما می‌گوید نهاد خانواده چگونه شکل می‌گیرد و چگونه منحل می‌شود، فقه است که به امر سیاسی به عنوان امر آشفته نظم می‌بخشد و آن را سازماندهی می‌کند.

نجف لک‌زایی ادامه داد: در عرصه سیاست داخلی، این فقه است که از کانال قانون، نظم ایجاد می‌کند. در حوزه سیاست خارجی، تعامل دولت اسلامی با سایر کشورها را فقه مشخص می‌کند. لذا کار مهمی که آقای میراحمدی نشان دادند این است که آمدند فهم فقهی یا فهم‌های فقه را مورد بررسی و دسته‌بندی قرار دادند یا به عبارت دقیق‌تر فهم فهم را موضوع کار خودشان قرار دادند؛ یعنی موضوع ایشان فهم‌های فقهی فقهای مختلف است. این کار بسیار مهمی است که به ما نشان دادند فهم‌های مختلف فقهی از چه گونه‌هایی برخوردار است و هر کدام تاکنون چه تاثیراتی گذاشته و در آینده نسبت به زندگی مسلمان‌ها چه تاثیری خواهد گذاشت. اینها بحث‌های مهمی است و اگر ما طالب این هستیم آینده حکمرانی در جهان اسلام آینده پررونقی باشد باید به فهم‌های فقهی توجه کنیم و آنها را مورد آسیب‌شناسی قرار دهیم و نسبت به برطرف کردن آسیب‌ها اهتمام کنیم تا آینده مطلوبی داشته باشیم.

وی در ادامه یادآور شد: با توجه به این نگاه، من به چند نکته اشاره می‌کنم. یک نکته که به نظرم خیلی مهم است این است که در گونه‌های فهم فقهی ارائه شده، شاید نتوانیم از گونه فهم فقهی هرمنوتیکی به عنوان فهم فقهی یاد کنیم. دلیلش این است افرادی که در این رویکرد قرار دارند اساساً از فقه عبور کردند. نه خود اینها معتقد هستند دارند کار فقیهانه می‌کنند و نه کسانی که از بیرون به کارهای آنها نگاه می‌کنند آنها را به عنوان فقیه مورد شناسایی قرار می‌دهند. اینها مدتها است با فقه خداحافظی کردند و معتقدند فقه بسترهای عقلانی خودش را در دنیای کنونی از دست داده و ما باید به سمت دانش‌های جدید برویم و از علوم انسانی جدید استفاده کنیم. البته می‌دانم چرا ایشان اینها را در گونه‌شناسی خودشان آوردند؛ چون ملاک تقسیم‌بندی ایشان مواجهه مسلمانان با مسئله تجدد بوده و به طور طبیعی این تقسیم را ارائه کردند.

وی ادامه داد: این تقسیم درباره فقها درست است؛ ولی وقتی یک گروهی فقه را قبول ندارند و معتقدند باید فقه را حذف کرد و فهمشان هم فهم فقهی نیست بلکه برون‌متنی و مبتنی بر هرمنوتیک فلسفی است و در بحث آینده اسلام، توسعه را امر خطی می‌دانند و معتقدند باید از فقه عبور کنیم، اینها نباید در این کتاب به عنوان فهم فقهی مطرح شوند. من گمان می‌کنم فهم اینها فقهی نیست. بله، موضع‌گیری در برابر فقه دارند ولی فهم فقهی ندارند چون فقه را قبول ندارند و قائل نیستند باید فقه را فهم کرد. مسئله دوم مربوط می‌شود به رویکرد اجتهادی. من گمان می‌کنم این رویکرد همچنان جا دارد مورد توجه قرار بگیرد تا اینکه به کارآمدی بیشتر بینجامد. ما در درون خود این رویکرد نوگرایانه شیعی نحله‌های مختلفی سراغ داریم. من گمان می‌کنم اینجا گفتمان‌های مختلفی شکل گرفته و اگر به شکل کلی از کنار اینها عبور کنیم برخی ملاحظاتی که وجود دارد ناتمام می‌ماند و مور غفلت قرار می‌گیرد.

لک‌زایی تأکید کرد: ما در فهم نوگرایانه گفتمان قانون‌گرایان و شریعت‌گرایان و ولایت‌گرایان را داریم. چه چیزی باعث می‌شود میان میرزای نایینی و شیخ فضل‌الله نوری اختلاف ببینیم. در اندیشه شیخ فضل‌الله نوری رساله حرمت مشروطه متولد می‌شود در حالی که ایشان در مرحله اول مشروطه را واجب می‌دانسته، بعد در مرحله دوم طرفدار مشروطه مشروعه شدند و در مرحله سوم رساله حرمت مشروطه را نوشتند. بعد از ایشان میرزای نایینی «تنبیه الامه» را در دفاع از مشروطه نوشت و اشکالات ایشان نسبت به مشروطه را پاسخ داد. حتی در خود جمهوری اسلامی دیدگاه‌های مختلفی را شاهد هستیم. بنابراین من گمان می‌کنم در مورد فهم سنتی هم کلی‌نگری شده است.

وی یادآور شد: نکته دیگری که وجود دارد این است ما در کنار بحث جهان اسلام و دولت و رویکرد فهم‌های پنجگانه به دولت باید به بحث جهان هم توجه کنیم یعنی هر کدام از این فهم‌ها نسبت به نظام بین‌الملل چه رویکردی دارند. اگر ما نسبت به دوست و دشمن توجه نکنیم از رسالت اصلی سیاست که تعیین تکلیف مسئله امنیت و نظم و تعریف دوست و دشمن است غفلت کردیم. البته در جای جای کتاب نسبت به این بحث توجه شده است ولی ما می‌توانیم بگوییم رویکرد این فهم‌های پنج‌گانه نسبت به دوست و دشمن و نظام بین‌الملل و جهان و آینده نظام بین‌الملل چیست.

وی در پایان اظهار کرد: نکته پایانی من این است که جای یک بحث در این کتاب خالی است و آن این است که لازم است بعد از این گونه‌شناسی فهم‌ها، شیوه‌ها و سازوکارهای ارتقای فهم فقهی با رویکرد اجتهادی مورد نظر قرار گیرد؛ یعنی ما بر اساس این کتاب به این نتیجه می‌رسیم که ارتقای فهم فقهی مناسبات سیاسی از طریق ارتقای فهم تخصصی از امر سیاسی صورت می‌گیرد. به عبارت دیگر می‌خواهم بگویم این بحث شایسته است که صرف فهم فقهی و حتی اجتهادی از امر سیاسی نمی‌تواند در همه جا و همه وقت و همه موضوعات راهگشا باشد بلکه اگر شناخت تخصصی از موضوعات تخصصی عرصه سیاست صورت نگیرد فهم اجتهادی به فعلیت نمی‌رسد.

انتهای پیام
captcha