کتمان فضائل امیرالمومین(ع) و تخریب صریح ابوطالب؛ راهکار عباسیان برای دستیابی به خلافت
کد خبر: 3955143
تاریخ انتشار : ۰۲ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۷:۳۹

کتمان فضائل امیرالمومین(ع) و تخریب صریح ابوطالب؛ راهکار عباسیان برای دستیابی به خلافت

حجت‌‎الاسلام والمسلمین علی‌‎اکبر ذاکری به تبیین راهکارهای عباسیان برای تخریب حضرت امیر(ع) و ابوطالب پرداخت و بیان کرد: عباسیان برای اینکه به خلافت خود بپردازد، نه‌‎تنها به صراحت چهره ابوطالب را تخریب کرد، بلکه به کتمان فضائل حضرت امیر(ع) نیز پرداخت.

به گزارش ایکنا؛ نشست «نقش عباسیان در تخریب چهره ابوطالب»، امروز، دوم اسفندماه به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد. در ادامه متن سخنان حجت‌‎الاسلام والمسلمین علی‌‎اکبر ذاکری، عضو هیئت علمی پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) را می‌‎خوانید؛

کتاب‌‎ها و آثار تاریخی و به ویژه کتاب‌‎های حدیثی اهل سنت را که می‌‎بینیم، می‌‎فهمیم که تخریب ابوطالب، کاری با برنامه بوده که انجام شده است. در این تخریب، امویان سبقت داشتند و احادیث و اخبار ساختگی را جعل کردند و عباسیان نیز بر آنها افزودند و وقتی انسان اینها را می‌‎خواند، افسوس می‌‎خورد. پیامبر 13 سال در مکه بود و در این 13 سال، عباس چه کار کرده است؟ هیچ گزارشی نداریم که پس از بعثت کاری کرده باشد، اما ابوطالب از آغاز تولد پیامبر(ص) در کنار ایشان بوده و به حمایت از پیامبر(ص) پرداخته است و حتی در آن ابتدا، در یک مورد، ابولهب نیز به حمایت از پیامبر(ص) آمد. قبل از انذار عشیره می‌‎خواستند پیامبر(ص) را بکشند و ابوطالب، حضرت امیر(ع) را فرستاد و گفت بگو رسول خدا(ص) بیاید، چون می‌‎دانست کفار قریش این توطئه را دارند و هرچه نیروی مدافع پیامبر(ص) بیشتر باشد، آنها بیشتر منصرف می‌‎شوند. دو تا از دختران پیامبر(ص) یعنی رقیه و ام کلثوم عروس‌‎های ابولهب بودند و در آن مرحله، ابولهب نیز به دفاع از پیامبر(ص) حرکت کرد و گفت اگر بخواهند به ایشان آسیب برسانند، مسلمان می‌‎شوم. البته روی او کار کردند و بعداً او نیز دشمن پیامبر(ص) شد.

بنابراین، در مورد ابولهب نقلی در این زمینه داریم، اما در مورد عباس، حتی در این حد دفاع را نیز نمی‌‎بینیم. اما چرا ابوهاشم دُعاتش را به بنی عباس داد؟ اصطکاکی بین فرزندان فاطمه زهرا(س) و حنفیه بود و نکته دوم این است که ابوهاشم پسر نداشت و به او ابوالبنات می‌‎گفتند. وی تحت نظر بود و کسی که در دسترسش بود، بنی‌‎عباس بودند و به خاطر همین، آنها را وارث تلاش‌‎های خود کرد و آنها نیز استفاده کردند. اما حسنیان از این حوادث اطلاع نداشتند. البته امام صادق(ع) می‌‎دانست آن دعاتی که شعار «الرضا من آل محمد» را می‌‎دهند، تحت نظر بنی عباس هستند، چون آنها زرنگی می‌‎کردند و به امام صادق(ع) نامه نوشتند که خلیفه باشد. ادعای نفس زکیه هم این بود که منصور سفاح و دیگر اعضای بنی‌‎امیه و بنی عباس با من بیعت کردند، لذا کسی که شایسته خلافت است، بنده هستم.

پس قیام محمد بن عبدالله در مدینه، مشروعیت عباسیان را زیر سوال برد، برای اینکه یک مبارزه‌‎ای کردند و یکی از کارهای آنها تخریب کردن بود. چهره علی(ع) مورد تخریب قرار نگرفت و سعی کردند به گونه‌‎ای فضائل علی(ع) را با کتمان از بین ببرند. منصور دوانیقی، کشکول گدایی داشت و با نام علی(ع)، پول جمع می‌‎کرد و در تاریخ این را نوشته‌‎اند و برخی هم می‌‎گویند خسیس بود و در بخشش‌‎ها اینطور بود. سعی کردند فضائل حضرت امیر(ع) را کتمان کنند و برای نمونه، مهم‌‎ترین کتاب تاریخی در مورد سیره نبوی، سیره ابن سحاق است. این سیره تا قرن هفتم بوده است، یعنی ابن ابی الحدید که همزمان با سقوط عباسیان بوده است، از این کتاب استفاده کرده، ولی نسخه‌‎های آن از بین رفته، اما بسیار مهم بوده است.

ابن اسحاق گرایش شیعی داشته، اما همه، مرزهای دقیق را نمی‌‎شناختند و ایشان معلم مهدی عباسی بود و به خواست منصور، قرار شد یک کتاب در باب مغازی و تاریخ اسلام برای پسرش بنویسد که از حوادث آگاه شود. محمد بن اسحاق بن یسار، کتاب را برای مهدی عباسی پسر منصور می‌‎نویسد. چند نسخه‌‎ای از آن وجود دارد و دیدم قضیه غدیر خم را نیاورده است. اما کسی سوال نمی‌‎کند چرا نیاورده است. علت این بوده که منصور خواسته کتابی در باب مغازی برای فرزندش مهدی بفرستد و اگر قضیه غدیر را می‌‎نوشت، یعنی به فرزندش یاد می‌‎داد که این حکومتش مشروعیت ندارد. گرچه می‌‎گویند ما وارث محمد بن حنفیه هستیم، می‌‎خواهند مشروعیت درست کنند، اما این قضیه مهم ذکر نشده است.

قضیه انذار عشیره به ابن اسحاق برمی‌‎گردد، اما در نسخه‌‎هایی که وجود دارد، این را از ابن اسحاق که نقل کردند، این بخش را نیاوردند. طبری که این ماجرا را نقل کرده، این بخش را دارد که رسول خدا(ص) به امام علی(ع) گفت تو وزیر و وصی و جانشنین من هستی، یعنی ابن اسحاق، جاهایی که می‌‎دیده مورد اعتراض قرار نمی‌‎گیرد، می‌‎آورده است، اما غدیر خم را نیاورده است. لذا از بین بردن فضائل امام علی(ع) نیز مطرح بوده است، اما به صورت کتمان این کار را انجام دادند. چه اینکه، وقتی که یک خبر و گزارش مدتی ذکر نشود، مردم فراموش می‌‎کنند. اگر حوادث قبل از انقلاب نقل نشود، نسل جدید فراموش می‌‎کنند. برخی از سریال‌‎هایی که می‌‎گذارند، یک بخش اهمیتش این است که حوادث انقلاب را مطرح می‌‎کند.

بنابراین عباسیان دو کار کردند؛ چهره امام علی(ع) و فضائل او را با کتمان فضائلش تخریب کردند که به مرور این کار را کردند و نکته دیگر اینکه در این تخریب، نسبت به ابوطالب صراحت داشتند و روایاتی که امویان داشتند، اینها نیز نقل کردند. ابن ابی الحدید، بحث مفصلی در مورد ابوطالب دارد و می‌‎گوید محمد بن عبدالله نامه‌‎ای به منصور نوشت و گفت من فرزند بهترین و بدترین افراد هستم و ابن ابی‌الحدید می‌‎گوید این جعلی است و از قول محمد بن عبدالله نیز حدیث جعل می‌‎کنند که می‌‎گوید جدم ابوطالب است که به پیامبر(ص) ایمان نیاورد. منصور می‌‎گوید پیامبر(ص) چهار عمو داشت؛ دو عمو کافر و دو تا مومن و پدر ما و حمزه نیز آن خوبان بودند و ابولهب و ابوطالب هم از جمله عموهای بد پیامبر(ص) بودند.

همچنین باید توجه داشت، در این جریان و جعل حدیث، زبیریان نیز نقش داشتند، چون حضور داشتند. در نقلی آمده است که عروة بن زبیر، وقتی اسم علی(ع) می‌‎آمد، دست و پایش می‌‎لرزید و با اینکه حضرت امیر(ع) همه را در جمل بخشید، اما این وحشت باعث شده بود که در پی این جعلیات باشند. بنابراین تخریب منحصر به ابوطالب نبود، بلکه شامل امام علی(ع) نیز شده است که با کتمان فضائل آن حضرت صورت می‌گرفت.

انتهای پیام
captcha