کارکرد باور به جاودانگی در تنظیم روابط اجتماعی
کد خبر: 3957183
تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۸:۰۱
حجت‌الاسلام واعظی:

کارکرد باور به جاودانگی در تنظیم روابط اجتماعی

استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) با بیان اینکه گزاره «نفس جاودانه است»، با افزودن ضمائمی می‌تواند به مکتب سیاسی، حقوقی و ... تبدیل شود، گفت: حداقل کارکرد باور به این تک‌گزاره،تقابل با نگاه مادی‌گرایانه محض به مناسبات اجتماعی است.

کارکرد باور به جاودانگی در تنظیم روابط اجتماعیبه گزارش ایکنا؛ مراسم افتتاحیه همایش «جاودانگی نفس در اسلام و مسیحیت» امروز 12 اسفندماه با حضور حجج اسلام و المسلمین احمد واعظی، رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه همچنین حجت‌الاسلام والمسلمین نجف لکزایی، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در دانشگاه باقرالعلوم(ع) برگزار شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین احمد واعظی، رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، در این مراسم، گفت: بنده با ملاحظه مقالات، دریافتم که عمده تمرکز در این همایش بر جاودانگی نفس است، اما کسی بر جاودانگی نفس و تأثیر آن بر عرصه زندگی نپرداخته است یا کمتر به آن پرداخته شده است، بنابراین بنده بیشتر قصد دارم در این محور سخنانی تقدیم کنم.

وی با طرح این سؤال که آیا باور به جاودانگی به نفس با وجود نظامات ارزشی، رویکردهای انسان‌شناسی و جامعه‌شناختی و ایدئولوژیک به نحوی در تنظیم‌گری حیات اجتماعی انسان می‌تواند تأثیرگذار باشد و اگر هست، چگونه؟ بیان کرد: در بستر تاریخ، مسلماً آداب، رسوم و دین از اموری بودند که در تنظیم مناسبات اجتماعی نقش داشتند، اما در دوره مدرن، شاهد رشد علوم انسانی و به ویژه علوم اجتماعی هستیم که جنبه نقش‌آفرینی در تنظیم مناسبات اجتماعی را دارند.

واعظی اضافه کرد: مسلماً اعتقاد به این گزاره که «نفس جاودانه است»، پژواکی در عرصه زندگی باید داشته باشد و مسلماً در دنیای ذهنی و جنبه درونی و فردی ما قطعاً تأثیرگذار است، اما بحث بنده در عرصه زندگی اجتماعی است؛ البته محل بحث ما برای کلان‌رویکردهایی است که مبناگرایانه و معرفت‌گرایانه به تنظیم مناسبات اجتماعی می‌پردازند.

استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) با بیان اینکه ما امروزه با دو رویکرد کلان مواجهیم، افزود: این دو رویکرد، یکی کاملاً پراگماتیستی و عمل‌گرایانه به کلان روابط اجتماعی و دیگری مبناگرایانه و معرفتی به مقولات اجتماعی و روابط اجتماعی می‌‌پردازد؛ در رویکرد مبناگرایانه آنچه که حقیقت و درست پنداشته و ارزش تلقی می‌شود، معتبر و مبنا برای کنش‌های جمعی است.

وی اضافه کرد: آن دسته از نظامات حقوقی که در واقع به حقوق طبیعی معتقد هستند و اخلاق را جزء منابع حقوقی می‌دانند، در این چارچوب قرار می‌گیرند، بنابراین چون عدالت و اخلاقیات حق است، پس قانونیت قانون و اعتبار آن به اخلاق و عدالت گره می‌خورد و اگر قانونی عادلانه و اخلاقی نباشد، معتبر نیست.

رئیس دفتر تبلیغات اسلامی با بیان اینکه در مقابل با پوزیتیوسیم حقوقی روبرو هستیم که به دو دسته سخت و نرم تقسیم می‌شود، اظهار کرد: رویکرد سخت اصلاً اخلاق و عدالت را به اعتبار قانون گره نمی‌زند، معتقدند که قانون مادامی که قانون است باید رعایت شود، ولو اینکه بد باشد، یا مثلاً در حوزه روابط بین‌الملل رویکردهایی هستند که واقع‌گرا هستند و تنها قدرت و بسط قدرت را مبنا می‌دانند و حتی ارزش‌گرایی لیبرالیستی مانند آزادی و فردگرایی را هم برنمی‌تابند، البته در بالانس قدرت، ممکن است حکومتی تعدیات را نداشته باشد، اما این از باب ارزشی نیست.

واعظی با بیان اینکه تأثیر جاودانگی نفس در چارچوب مبناگرایی در روابط اجتماعی مورد بحث ما هست، تصریح کرد: ما تک‌گزاره‌های انسان‌شناختی داریم که در عرصه زندگی و تنظیم حیات اجتماعی مؤثر بوده‌اند، اما سؤال این است که آیا تک‌گزاره «نفس جاودانه است» مانند تک‌گزاره‌های دیگر تأثیرگذار هستند و می‌تواند به مکتب تبدیل شوند؟ مثلاً «گزاره انسان حقوقی دارد که از او سلب نمی‌شود»، گرچه تک‌بعدی و تک‌گزاره است، اما وارد نظام حقوقی، سیاسی و نظم اجتماعی لیبرالیسم شده است،؛ یا فردگرایی مبنای اصلی لیبرالیسم مدرن است.

رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه گفت: به نظر بنده، گزاره «انسان جاودانه است» منهای سایر ضمائم انسان‌شناختی به تنهایی نمی‌تواند نقش تنظیم‌گری اجتماعی داشته باشد، زیرا این گزاره حکم جنس را نسبت به انحاء قرائت‌ها و ویراست‌ها برای جاودانگی نفس دارد؛ و چون تعین خاصی ندارد، به لحاظ ایجابی نمی‌توان گفت چه الزاماتی دارد، البته الزامات سلبی دارد؛ مثلاً اگر مناسبات یک جامعه مبتنی بر نگاه مادی‌گرایانه و فیزیکالیسم محض باشد و مرگ پایان همه چیز تلقی شود، در این صورت جنبه فرامادی در انسان را نمی‌پذیرند و عشق و فکر و محبت به فعالیت‌های الکتروشیمیایی در اعصاب فروکاسته می‌شود.

واعظی با تأکید بر اینکه این نگاه فیزیکالیستی اگر بخواهد در همه مناسبات اجتماعی مبنا باشد، جاودانگی نفس لسان سلبی در برابر این مسائل دارد، اظهار کرد: بحث ما بر سر لسان ایجابی است، زیرا اگر نظام مطلوب اقتصادی و سیاسی و وضعیت مطلوب آموزشی و تربیتی و ... بخواهد روی جاودانگی نفس مترتب شود، نیازمند تعین خاصی از جاودانگی نفس است و نه صرف گزاره نفس جاودانه است و این تعین خاص در سایه انسان‌شناسی ترکیبی و شناخت منظومه خاصی از نفس جاودانه حاصل می‌شود.

وی افزود: به تعبیر دیگر، شاید برخی فردیت‌های تک‌وجهی بتواند مبنای چینش عرصه زندگی قرار بگیرد، اما جاودانگی فرد در قالب فردیت ترکیبی می‌تواند مبنا باشد. مثلاً اعتقاد به تجسم اعمال و مربوبیت انسان در مقابل خودمحوری و خودآئینی بشر است. بنابراین نظامات آموزشی اقتصادی و سیاسی و ... بر مبنای خودآئینی معنا نمی‌یابد. مادامی که تقریر خاصی از گزاره گفته شده ارائه نشود، «انسان دارای آزادی‌های فردی است» و «انسان حقوقی دارد»، کارکردی نخواهد داشت، بلکه به لحاظ ترکیبی مؤثر است.

وی تأکید کرد: بیش از دو قرن است که در غرب، پایه همه نظام‌های اجتماعی براساس نفع‌گرایی و آزادی فردی بوده است، این هم پایه تصمیم‌گیری‎‌های سیاسی و هم پایه عدالت بود و همه چیز باید در خدمت این دو مقوله باشد، بنابراین در حیطه اختیارات دولت لیبرال‌های کلاسیک و اختیارگرایان به دولت حداقلی معتقد هستند، زیرا افزایش اختیارات دولت منجر به تحدید آزادی‌های فردی می‌شود.

انتهای پیام
captcha