به گزارش ایکنا، به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان امسال، پای درسگفتار گزیدههایی از نهجالبلاغه از زبان عماد افروغ، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه دین نشستهایم.
در دومین قسمت این مجموعه با موضوع «یکتاپرستی ناب» عماد افروغ به ارائه بحث پرداخته و گزیدههایی از خطبه اول نهجالبلاغه امیرالمؤمنین(ع) را خواند که مشروح این قسمت را در ادامه میبینید و میخوانید.
اولین خطبهای که بنده انتخاب کردهام تا به صورت مجمل و مختصر مروری بر آن داشته باشم، خطبه اول نهجالبلاغه است. اتفاقاً اخیرا کاری را تحت عنوان «هویت ایرانی» انجام دادم که قصد داشتم در آن اثبات کنم که هویت ایرانی در یکتاپرستی او نهفته و این یکتاپرستی از زمان پیش از اسلام آغاز شده است. در این کار ابتدا اشارهای به یکتاپرستی نهفته در آئین زرتشت و سپس، یکتاپرستی در آئین اسلام بهویژه تشیع کردم. همچنین، پس از اینکه مستنداتی از قرآن کریم را در این کار آوردم، این آموزه حضرت امیر(ع) در خطبه اول نهجالبلاغه را نیز در آن گنجاندم.
ایشان به نظر من بهترین عبارت را در ارتباط با یکتاپرستی مطرح کرده و میفرمایند: «سرآغاز دین، خداشناسی است و کمال شناخت خدا، باور داشتن او و کمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگی اوست و کمال توحید، اخلاص و کمال اخلاص نیز خدا را از سایر مخلوقات جدا کردن است».
اگر این جملات حضرت علی(ع) را موشکافی کنیم، ابعاد مختلف توحید را (بهویژه آنجا که اشاره میکنند کمال توحید، اخلاص است و اینکه باید صفات خدا را از صفات مخلوقات جدا کنیم)، مشاهده کرده و به نوعی یکتاپرستی ناب دست پیدا میکنیم.
عبارت دیگری نیز در ادامه این خطبه وجود دارد که برای کسانی که با کتابهای الهیات آشنا هستند، (چه الهیات مسیحی، چه الهیات اسلامی و ...) خیلی راهگشاست و به افرادی که علاقهمند به بحثهای توحیدی و الهیات هستند، کمک شایانی میکند.
«آن کس که بگوید خدا در چیست، او را در چیزی دیگر نپنداشته است و کسی که بپرسد خدا بر روی چه چیزی قرار دارد، به تحقیق جایی را خالی از او درنظر گرفته است؛ در صورتی که خدا همواره بوده و از چیزی به وجود نیامده است. با همه چیز هست نه اینکه همنشین آنها باشد و با همه چیز فرق دارد، نه اینکه از آنان جدا و بیگانه باشد. انجامدهنده همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسیله بیناست، حتی در آن هنگام که پدیدهای وجود نداشت. یگانه و تنها است؛ زیرا کسی نبوده تا با او انس گیرد و یا از فقدانش وحشت کند».
یکی از متکلمان معروف مسیحیت به نام «ریچارد سوئینبرن» میگوید: «خدا بدن ندارد؛ چراکه اگر بدن داشت، محدودیتهایی برای وجود با بدن او ایجاد میشد، اما چون بدن ندارد، میتواند در آن واحد در مکانهای مختلفی حضور داشته باشد».
انتهای پیام