روزه؛ تمرین زندگی اجتماعی عاری از محرمات / بررسی وجوه معانی شب قدر
کد خبر: 3968360
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۶:۳۰
شریف لکزایی بیان کرد:

روزه؛ تمرین زندگی اجتماعی عاری از محرمات / بررسی وجوه معانی شب قدر

شریف لکزایی با اشاره به دیدگاه‌های امام موسی صدر در باب سوره «قدر» بیان کرد: روزه تمرینی برای انسان است تا توفیق زندگی اجتماعی با اجتناب از محرمات را  به دست آورد، بنابراین، نگاه ایشان به روزه صرفاً عبادی نیست، بلکه روزه‌دار در زندگی اجتماعی نیز موفق خواهد بود و انسان با روزه تمرین می‌کند که وارد جامعه شود و محرمات را ببیند و از آن اجتناب کند.

به گزارش ایکنا؛ هفدهمین جلسه از سلسله جلسات تفسیر قرآن شریف لک‌زایی، دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با محوریت آراء و اندیشه‌‌های امام موسی صدر در کتاب «برای زندگی»، شب گذشته، 10 اردیبهشت‌، با موضوع سوره‌ «قدر» برگزار شد که متن سخنان وی به شرح ذیل است:

در شأن نزول سوره «قدر »گفته شده که پیامبر(ص) در خواب دید و یا به ایشان الهام شد که پس از وفاتشان، خلافت به دست بنی‌امیه می‌افتد. پیامبر(ص) وقتی این خواب را می‌بیند، نگران و ناراحت می‌شود و امام موسی صدر این پرسش را پاسخ می‌دهند که دلیل این ناراحتی چه بود. می‌گویند سبب اندوه پیامبر(ص) این بود که بنی‌امیه گمان می‌کردند اسلام ابزاری برای حکومت کردن هاشمی‌هاست و اسلام بازیچه‌ای بیش نیست. پیامبر(ص) به دلیل وجود چنین نگاهی نگران بودند؛ بنی‌امیه در فکر و اندیشه حکومت به وسیله اسلام بودند و اسلام را نیز ابزار حکومت می‌دانستند. وقتی فتح مکه صورت گرفت، ابوسفیان به عباس می‌گوید کار برادرزاده‌ات بالا گرفت و گمان می‌کرد اسلام یک وسیله برای حکمرانی است نه اینکه دین باشد و مردم را هدایت کند.

پیامبر(ص) نگران بود که یک نفر بدون داشتن نسبتی با اسلام به خلافت برسد، چون اینها دین را ضایع می‌کردند. امام در ادامه، دلایلی را نیز ذکر می‌کند که بنی‌امیه همین کارها را نیز انجام دادند و دو کار را مطرح می‌کنند؛ یکی اینکه از زمانه معاویه خلافت تبدیل به سلطنت می‌شود و دیگر اینکه بیت‌المال در اختیار خلیفه قرار می‌گیرد. کارهای دیگر نیز انجام داده‌اند که نامعمول بوده که از جمله حمله به مکه را انجام دادند تا اسلام را نابود کنند.

سوره قدر و دلداری خدا به رسول

سوره قدر نازل شد تا این اندوه را از بین ببرد. بنی‌امیه حدود هشتاد سال حکومت کردند و این سوره نیز می‌گوید این شب قدر به اندازه هزار ماه ارزش دارد، اما شب قدر که در ماه مبارک رمضان است شبی است که قرآن در آن نازل شده است که نزول را نیز ایشان دفعی و تدریجی می‌دانند، اما ایشان می‌گویند این سوره برای تعظیم این شب است. در زبان عربی وقتی می‌خواهند عظمت یک چیز را برسانند با اسلوب سوالی مطرح می‌کنند. اما برتری آن دو جهت دارد؛ یکی نگاه خودش است که مطرح می‌کند و یکی هم نگاه مفسرین است. از دید ایشان خیریتی که در آیات برای شب قدر آمده تاثیر این شب بر تاریخ و حیات آدمی است.

تفاسیر هم در مورد نزول قرآن چهار نوع اظهار نظر کرده‌اند؛ یکی اینکه آغاز نزول از شب قدر بود است. دیدگاه دوم این است که پایان نزول قرآن در شب قدر بوده است و تفسیر سوم این است که آیاتی که در طول سال نازل می‌شدند در شب قدر نیز نازل می‌شدند. اما دیدگاه چهارم منتسب به علامه طباطبایی است که نزول قرآن دفعی و تدریجی بوده است که اینجا مراد نزول دفعی است و یا اینکه تدریجی بوده که با اصطلاح تنزیل از آن یاد شده است.

چرا شب قدر اهمیت دارد؟

اما پرسش این است که چرا شب قدر گرامی داشته می‌شود و در آن خیریتی وجود دارد؟ یک نگاه این است که در شب قدر احکام الهی مشخص می‌شود و مانند روز قانون اساسی ملل است که آیات با صراحت مشخص می‌شود. نگاه دوم اینکه در این شب دعاها مستجاب می‌شود، اما نکته مهم اینکه بر اساس اعمالمان زندگی می‌کنیم که پیش از شب قدر نیز بوده است. مثلا اگر کسی بخواهد تخصصی به دست آورد، سال‌ها تلاش می‌کند و این تخصص محصول اعمالش است. بنابراین باید تفسیر معقولی از شب قدر ارائه کنیم که البته نباید از چارچوب قرآنی خارج باشد. بنابراین استجابت دعا و روشن شدن احکام دو نکته مهم است. اما مسئله بعدی معنای روزه است که ایشان می‌گویند روزه، سرنوشت آدمی را در این ماه رمضان و شب‌های قدر معین می‌کند. اما چند معنای خیلی مهم را برای روزه مطرح می‌کند که در ماه رمضان است که در این ماه نیز قرآن نازل می‌شود.

یکی از معانی در باب روزه این است که روزه یک تمرین برای چیره شدن بر نفس و شهوت است. انسان روزه می‌گیرد تا در برابر محرمات مصون شود و واجباتش را انجام دهد و اینکه بر نفسش سلطه داشته باشد. در ادامه می‌گوید روزه تمرینی برای انسان است تا توفیق زندگی اجتماعی با اجتناب از محرمات را  به دست آورد. بنابراین، نگاه ایشان به روزه صرفا عبادی نیست، بلکه روزه‌دار در زندگی اجتماعی نیز موفق خواهد بود و انسان با روزه تمرین می‌کند که وارد جامعه شود و محرمات را ببیند و از آن اجتناب کند و به تعبیر ایشان، اسلام از انسان می‌خواهد که در جامعه باشد. اسلام می‌خواهد بگوید عباداتی مانند روزه نباید موجب جدایی انسان از جامعه شود؛ لذا انزوا در جامعه را ایشان فضیلتی نمی‌داند و تصریح می‌کند در اسلام رهبانیتی نیست. نکته دیگر اینکه می‌توان گفت شب قدر، شبی است که ارزش فراوان دارد که آیه نیز به این تصریح می‌کند و یا اینکه قدر را به معنای تقدیر و تعیین بدانیم که در این شب همه چیز مشخص و مقدر می‌شود.

روزه به مثابه تمرینی اجتماعی

این یک مقدمه بود که روزه تمرینی برای حضور اجتماعی انسان است و اینکه در جامعه یک سبک زندگی مشخصی را داشته باشد. اما مقدمه دیگر این است که انسان خودش سعادت و شقاوت خودش را رقم می‌زند؛ اعم از سعادت فردی و اجتماعی که همه به دست انسان است. می‌گویند آبا و اجداد و وطن و ... سعادت و شقاوت را رقم نمی‌زند، بلکه انسان خودش نقش موثری دارد و موفقیت انسان به دلیل تلاش‌های او است. ایشان سعادت و شقاوت را نیز یک مسئله اجتماعی تلقی می‌کند و می‌گوید در منطق قرآن سعادت و شقاوت خارج از فهم و سیطره انسان وجود ندارد. وقتی انسان در برابر شهوات و هواها تسلیم نمی‌شود و یا در برابر این و آن سر فرود نمی‌آورد، می‌تواند سعادت‌مند باشد. نتیجه این دو مقدمه در باب روزه و سعادت و شقاوت این است که انسان در ماه رمضان تمرین می‌کند که بر اراده و شهوات خودش مسلط باشد و سعادت خود را تعیین کند و ماه رمضان از این حیث تعیین‌کننده است.

بنابراین، معنای تعیین سرنوشت و تقدیر نیز روشن می‌شود که انسان بر این اساس با روزه سرنوشت خود را رقم می‌زند و این ماه، ماه تعیین سرنوشتش است. از این‌رو، شب قدر ارزشمند است، به معنای تقدیر و تعیین است و یک معنای دیگر این که، شب قدر، شب استجابت دعا است که میان دعا، روزه و رمضان نیز پیوندی ایجاد می‌شود که ماه‌هایی نظیر ماه رمضان یکی از ماه‌هایی است که ادعیه انسان در آن مستجاب می‌شود. تقدیر و مقدرات و خیر و شر و گرفتاری‌های انسان نیز در این ماه و متاثر از ادعیه خواهد بود.

اما ایشان به معنای چهارمی نیز اشاره کرده‌اند و آن اینکه شب قدر اوضاع و احوال تغییر می‌کند و این شب مانند شب تقدیم بودجه به دولت‌ها است. ایشان می‌گوید این معنا قابل فهم نیست و به نقد آن می‌پردازند. ایشان چهار معنا از شب قدر را مطرح می‌کند، اما یک معنا را به نقد می‌کشاند و میگوید، این معنای چهارم با علم و دین و قرآن سازگار نیست. سه تفسیر نخست را قبول می‌کنند اما معنای چهارم را نقد.

سپس به آیات پایانی سوره می‌رسند و می‌گویند ما به همه ملائکه نیز ایمان داریم، گرچه حقیقت برخی از اینها را متوجه نشویم، اما آثار و صفات آنها را می‌بینیم و می‌شناسیم و بعد در ادامه می‌گویند ملائکه سربازان خدا هستند و به تعبیری کار ملائکه را به کار قوای سه‌گانه تشبیه می‌کند که هر ملکی عوامل تکوینی را در اختیار می‌گیرند و مدیریت می‌کنند. سپس به مثل‌هایی نیز می‌پردازد و در نهایت به همین نکته می‌رسد که آنها مدبر نیروهای هستی هستند. همچنین می‌گویند روح به معنای ملک است و به تعبیر ایشان، روح کنایه از اداره مستقیم خود خدا است.

همچنین ایشان می‌گویند طلب دانش در این شب برتر از دعا است و دعای حقیقی در علم بروز پیدا می‌کند و استناد کرده‌اند که پیامبر(ص) احیای این شب را از برترین اعمال می‌داند اما وقتی می‌گویند از دعا برتر هم داریم؟ ایشان می‌گویند طلب دانش برتر از دعا است.

انتهای پیام
captcha