حیات آخرتی همان حال پنهان کنونی ماست / ایمان به آخرت و قرآن؛ دو روی یک سکه
کد خبر: 3968784
تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۷:۰۸
مهدی فیض:

حیات آخرتی همان حال پنهان کنونی ماست / ایمان به آخرت و قرآن؛ دو روی یک سکه

مؤسس اندیشکده قرآنی تدبر با بیان اینکه باطن حیاتمان، همان حیات آخرتی است که هم‌اکنون وجود دارد، گفت: هم‌اکنون حیات آخرتی داریم؛ اما دیده نمی‌شود و همان حال پنهان ماست.

به گزارش ایکنا، سومین وبینار و نشست فرهنگی مبانی تدبر در قرآن کریم با موضوع «رویکردی نوین به آیات قرآن» امروز یکشنبه، دوازدهم اردیبهشت‌ماه با سخنرانی مهدی فیض، مؤسس اندیشکده قرآنی تدبر در محل نمازخانه سازمان جهاددانشگاهی صنعتی شریف برگزار شد.

در آغاز این نشست با موضوع «تأملی بر نظام مفهومی دنیا، آخرت و قیامت»، فیض در سخنانی به آیه 28 سوره آل عمران «لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً؛ مؤمنان نبايد كافران را به جاى مؤمنان به دوستى بگيرند و هر كه چنين كند، در هيچ چيز [او را] از [دوستى] خدا [بهره‏ اى] نيست، مگر اينكه از آنان به نوعى تقيه كند» اشاره کرد و گفت: آیه درباره پذیرش حاکمیت کفار است، مگر اینکه کسی در حال تقیه باشد، یعنی ظاهراً در صلح و مصالحه است، اما خودش را برای مبارزه سنگین آماده می‌کند. در ادامه آیه می‌خوانیم «وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ؛ و خداوند شما را از [عقوبت] خود مى‌ترساند و بازگشت [همه] به سوى خداست»، حواستان باشد که به‌عنوان تقیه تحت ولایت کفار زندگی نکنید. این آیه مربوط به پذیرش ولایت کفار است و اینکه این توجیه با تقیه همراه نباشد.

وی به آیات دیگری نظیر آیه 62 سوره نمل «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ؛ يا [كيست] آن كس كه درمانده را چون وى را بخواند اجابت مى‎‏كند»، آیات 4 و 5 سوره ماعون «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ ﴿۴﴾ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ﴿۵﴾؛ پس واى بر نمازگزارانى (۴) كه از نمازشان غافلند (۵)» اشاره و بیان کرد: اینها آیاتی است که وقتی‌ آن‌ها را در بسته خودش نگاه می‌کنی می‌بینی که منظور دیگری دارند، سوره ماعون تماماً درباره این است که بعضی اینقدر بخیل هستند که دیگران را به اندازه بخور و نمیر هم کمک نمی‌کنند و نماز بدون احساس مسئولیت نسبت به دیگران فایده ندارد.

قاعده طلایی تدبر

مؤسس اندیشکده قرآنی تدبر با بیان اینکه در ذات خدا نیندیشید، بلکه در صفات خدا بندیشید؛ چرا که ذات خدا برای ما قابل درک نیست، به شرح قاعده طلایی تدبر پرداخت و گفت: قبل و بعد از آیات را می‌بینیم و در فضای سوره آیه را می‌سنجیم و این قاعده طلایی تدبر است.

وی در ادامه در پاسخ به سؤال یکی از حاضران درباره تفاوت تأویل و تدبر، اظهار کرد: تأویل کاملاً با تدبر متفاوت است، تأویل به معنای شناسایی مصداق روشن یک مفهوم مبهم است، مثلاً در ابتدای سوره اسرا خداوند خطاب به بنی اسرائیل می‌فرماید: «لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ؛ قطعاً دو بار در زمين فساد خواهيد كرد» (آیه 4 سوره اسرا) دو نوبت شر جهانی و فساد جهانی درست می‌کنید، این دو نوبت آیا قبل از نزول یا بعد از نزول بوده؟ نمی‌دانیم، آیا مربوط به یهود امروزی می‌شود؟ نمی‌دانیم؟ مربوط به ظهور می‌شود؟ نمی‌دانیم؟ اینکه کشف کنیم دقیقاً این دو نوبت کی هستند تأویل می‌شود، تأویل بعضی از آیات را فقط خداوند می‌داند، تأویل آیه فقط در علم خداست و کسی که از علم خدا بهره‌مند است.

فیض افزود: تأویل به راحتی قابل دستیابی نیست، مگر اینکه مفسر روایت محکمی پیدا کند و تأویل آیه را بیابد، مثلاً شخصیت ذوالقرنین کیست؟ علامه طباطبایی می‌فرماید اینکه ذوالقرنین کوروش باشد، از لحاظ تاریخی نزدیک است، باز هم صد درصد نمی‌گوید که هست. مردم از دست یأجوج و مأجوج به ذوالقرنین شکایت کردند، اینها کی بودند؟ جن، آدم، مغول؟ ذوالقرنین سدی ایجاد کرد، آن سد چه بوده؟ آیا یک سد واقعی بوده یا یک سد معنوی مثل دعا و ... بوده؟ بعد می‌گوید این سد روزی که وعده خداست شکسته خواهد شد، این زمان کی هست؟ تدبر ربطی به تأویل ندارد.

مؤسس اندیشکده قرآنی تدبر اظهار کرد: بعضاً عادت داریم که اگر سوژه‌ای در قرآن پیدا می‌کنیم، آن را چماقی بر سر دیگران می‌کنیم، اگر با کسی از نظر سیاسی زاویه داریم، آیات را چماق می‌کنیم و بر سرشان می‌کوبیم، اگر می‌خواهید استفاده ابزاری از قرآن کنید، آن را درباره خودتان به کار بگیرید، اگر آیه درباره منافق و کافر صحبت کرده، آن را به خودمان بگیریم، مخصوصاً در عرصه سیاست این کاربرد بسیاری دارد.

قرآن یک نظام مفهومی است

وی با بیان اینکه امروز باب جدیدی را از بحث‌های تدبری باز می‌کنیم، بیان کرد: در قرآن مفاهیم متعددی است، مفاهیم را در یک کتاب حکیمی مثل قرآن باید به‌عنوان یک نظام نگاه کرد. قرآن یک نظام مفهومی است و فهم هیچ کدام از تک‌سوژه‌ها بدون توجه به کل، درست نیست. یکی از این سوژه‌ها دنیا، برزخ، آخرت و قیامت است، یکی از مهم‌ترین مفهوم‌های قرآن این مفهوم‌های چهارگانه است، «وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ؛ كسانى كه به آخرت ايمان مى ‏آورند به آن [قرآن نيز] ايمان مى‌آورند»، (انعام/92) ایمان به آخرت و قرآن دو روی یک سکه هستند، آن‌هایی که به آخرت ایمان نمی‌آورند، قرآن را انکار می‌کنند، این دو به هم گره خورده‌اند.

فیض گفت: در حدود یک پنجم آیات قرآن به مفهوم آخرت و قیامت اشاره شده است. این یعنی بخش قابل توجهی از قرآن مربوط به آخرت است، فهم ما از مفهوم آخرت سازگار با آنچه خدا از آخرت گفته نیست. برداشت ما این است که آخرت بعد از مرگ ما شروع می‌شود، اما قرآن در ابتدای سوره روم می‌فرماید: «الم ﴿۱﴾ غُلِبَتِ الرُّومُ ﴿۲﴾ فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ ﴿۳﴾ فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۴﴾ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۵﴾ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۶﴾ يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ ﴿۷﴾؛ الف لام ميم (۱) روميان شكست‏ خوردند (۲) در نزديكترين سرزمين و[لى] بعد از شكستشان در ظرف چند سالى به زودى پيروز خواهند گرديد (۳) [فرجام] كار در گذشته و آينده از آن خداست و در آن روز است كه مؤمنان از يارى خدا شاد مى‏ گردند (۴) هر كه را بخواهد يارى مى ‏كند و اوست‏ شكست‏ ناپذير مهربان (۵) وعده خداست‏ خدا وعده‏ اش را خلاف نمى ‏كند ولى بيشتر مردم نمى‏ دانند (۶) از زندگى دنيا ظاهرى را مى ‏شناسند و حال آنكه از آخرت غافلند (۷)».

وی ادامه داد: علامه طباطبایی می‌فرماید در این آیات سه مفهوم وجود دارد؛ ظاهر حیات، دنیا و آخرت. می‌فرماید نسبت دنیا و آخرت به ظاهر حیات، همان نسبت ظاهر حیات به باطن حیات است، باطن حیات الان من همان حیات آخرتی من است که هم‌اکنون وجود دارد و من هم‌اکنون حیات آخرتی دارم، اما ظاهر حیات ما دیده می‌شود و باطن حیات ما که اکنون وجود دارد، دیده نمی‌شود. حیات آخرتی مخصوص انسان است، حیات آخرتی پنهان است و حال پنهان ماست، وقتی آنچه روی این حیات را پوشانده کنار برود، حیات آخرتی نمایان می‌شود.

فیض با طرح این سؤال که نقش برزخ چست؟ اظهار کرد: بین حیات دنیایی و آخرتی این‌قدر عدم تجانس وجود دارد و جنسشان بی‌ربط است که یک حیات بینابینی لازم است تا بتوانیم زندگی کنیم و آن حیات برزخی است. برزخ اصالت ندارد، یعنی بینابین  و ما بین این دو، بیش از 1200 آیه درباره قیامت و آخرت داریم. اصل ماجرا حیات آخرتی است، برزخ تمام می‌شود و می‌رود. 1200 آیه درباره حال پنهان ما حرف می‌زند. دغدغه اصلی‌تان نه فردای نیامده، بلکه حال پنهانتان شود؛ عبرت گرفتن یعنی از جنبه دنیایی پدیده‌ها گذر کنید و ببینید در لایه‌های پنهان چه خبر است؟

وی افزود: آنچه که فعلاً دیده می‌شود، حیات دنیایی است تا زمان مرگ. بعد از اتفاق افتادن مرگ چون ما غرق در دنیای خودمان هستیم، با مرگ توجه ما از دنیا بریده می‌شود؛ بنا‌براین وارد برزخ می‌شویم. با مرگ، حیات برزخی آغاز نمی‌شود، بلکه توجه ما به برزخ آغاز می‌شود، تا یوم البعث که روز برانگیخته شدن همگان است، برزخ که تمام شود، توجه ما به قیامت جلب می‌شود. قرآن برای این است که قبل از اینکه با اجبار چشممان به این حیات‌ها باز شود، چشممان با ایمان به قرآن به روی این حیات‌ها باز شود. مؤمن آنچه کافر بعد از مرگ می‌بیند را در دوران حیات خود باور می‌کند. این فهم به اصلاح رفتار کمک می‌کند. خداوند در آیه 24 سوره نمل می‌فرماید: «يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي؛ گويد كاش براى زندگانى خود [چيزى] پيش فرستاده بودم». در نظام مفهومی قرآن، دنیا و آخرت در حكم ظاهر و باطن حیات كنونی انسان هستند كه با رخداد مرگ، ظاهر حیات از میان می‌رود و لذا باطن حیات (آخرت)، ظاهر می‌شود و این باطن، تا ابد استمرار خواهد داشت.

انتهای پیام
captcha