به گزارش ایکنا؛ مراسم بزرگداشت سالروز شهادت شهید مطهری و روز معلم، امروز 12 اردیبهشتماه، در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در ادامه متن سخنان حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مهدویراد، استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران را میخوانید؛
از طرفی ماه رمضان و ماه قرآن است و از سوی دیگر موقعیت بزرگداشت و تعظیم و تکریم و تجلیل از استادی بیبدیل در گذرگاه زمان است. در اینجا به موضوعی اشاره میکنم که مبدع آن علامه طباطبایی است. ایشان تأکید کردند که روش تفسیری قرآن به قرآن را از ائمه(ع) الهام گرفتند. این روزها به مناسبتی مجموعه آثاری را مرحوم سیدهادی خسروشاهی از علامه چاپ کردهاند و در یک جایی، کسی از علامه در مورد روش تفسیری ایشان و پیوند این تفسیر با روایات سؤال کرده است. من تاکنون این مطلب را از خود ایشان ندیده بودم. یک بار هم با یکی از دانشگاههای کشور در باب نقش مغفول سنت در فهم قرآن و نقش علامه در بازشناسی جایگاه سنت در تفسیر قرآن صحبت کردم. برخلاف آنچه پنداشته میشود، علامه بهره بسیار زیادی را از روایات در تفسیر بردهاند و از روایات استفاده کردهاند.
اما علامه در دو جای المیزان یک مطلبی را دارند و فرمودهاند که خداوند سبحان، آیات را به گونهای شکل دادند که شما از یک آیه میتوانید بهرههای فراوان ببرید. جلمههای مستقل آن، معنای خاصی دارند که حجت است و همان جمله مفاد دیگری دارد که در بیرون سیاق نیز حجت است. سپس فرمودهاند که از این مطلبی که از ائمه(ع) میفهمیم، دو مطلب استفاده میشود که اسرار زیادی در آنجا نهفته است، اما این را باز نمیکنند، ولی در آغاز بحث میگویند اگر شما روایات ائمه(ع) را به درستی ارزیابی کنید، خواهید یافت که این روش در فهم قرآن و در برنمودن ابعاد محتوایی قرآن مقتضای بسیاری از روایات است.
به لحاظ نظری، اینکه در روایات ائمه(ع) داشته باشیم که امام(ع) فرموده باشد قرآن و جملههای آیاتش را بدینگونه میشود تفسیر کرد که مفاد جمله را در بیرون سیاق و داخل سیاق تفسیر کرد، شاید یک روایت داشته باشیم، اما از علامه حسنزاده در درس اشارات شنیدم که فرمودند علامه طباطبایی همان اندازه که قرآن در قلب و جانش بود، روایات هم بود و به همان اندازه که بر قرآن تسلط داشتند، بر روایات نیز تسلط داشتند و همان میزان که قرآن را تفسیر کردند، تصمیم داشتند روایات را نیز شرح دهند که نشد. از وقتی که این را متوجه شدم و بعد یک رسالهای به نام سایهها و لایههای معنایی نوشته شد، موارد خیلی زیادی در اختیار نبود. اما یک ماه رمضان، قرآن را با این زاویه نگاه خواندم که چقدر قرآن را میشود این طور فهمید که هم آیاتش را مستقل فهمید و هم برای سیاق مشکلی ایجاد نشود. از اینجا بهبعد بود که ذهنم گزیده شد و هرکجا روایت میخواندم یا خطبهای میخواندم، این به ذهنم میآمد که ببینم ائمه(ع) چنین تفسیری کردهاند یا خیر.
اما در اینجا میتوانم به آیه 73 سوره انفال اشاره کنم که میفرماید: «وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ». آیه در سیاق این است که کفار پشت سرهم هستند و یکدیگر را میپایند و یکدیگر را کمک میکنند که شما نیز باید این طور باشید و اگر شما دست به هجرت نزنید، نتیجه فتنه است. این قسمت دوم کاملاً در سیاق جهاد و هجرت و هشیاری در مقابل دشمنان است. علامه طباطبایی این را فرمودند که حجیت مفاد جملههای مستقل در سیاق و فراسیاق است و اگر مبانی و مبادی این مسئله، همان طور که علامه گفتهاند روشن شود، باب بزرگی در تفسیر قرآن باز میشود.
نکته دیگر در مورد نگرش شهید مطهری در تفسیر قرآن است که نگاه علامه طباطبایی را داشته است. برای نمونه در سوره عبس میفرماید: «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ». شهید مطهری، یکی در جلد سوم مجموعه آثار و در بحث مدیریت و رشد به این بحث پرداختهاند و یکی هم در جلد سیزده یادداشتها مطالبی را دارد که در این آیه کریمه از سه قسمت ممکن است صحبت شود؛ یکی از نظر ارتباط جمله با جملههای بعد، دوم از نظر اینکه جمله را مستقل بگیریم و طعام را عبارت از مایههای تغذی بدنی بدانیم و سوم اینکه جمله را مستقل و طعام را غذای روحی بگیریم که عبارت از افکاری است که در مغز وارد میشود. سپس روایاتی میخوانند که از این روایات میتوان نشان داد که تفسیر روایی چیست. یک روایت این است که امام علی(ع) فرمود وقتی غذایی به انسان میدهند، دنبال چراغی هستند که بدانند چه میخورند، اما وقتی دانش را به او میدهند، دنبال کاربست عقل نمیرود. اینجا همان موردی است که شهید مطهری از جمله مستقل حرف زدند و در حقیقت آیه را از سیاق خارج کردند.
در جای دیگر که عملاً این کار را کردند، این است که فرمود: «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»، هیج تفسیری را پیدا نمیکنید غیر از دو تفسیر که «اغلال» را این طور تفسیر کند و بگوید خداوند پیامبر اکرم(ص) را برای شما فرستاده که از شما اغلال را بردارد و این غل و زنجیر عبارت از خرافه، جهل، باورهای ناهنجار، تنگنظری و سلطه است. 99 درصد و بلکه بیشتر مفسرین گفتهاند که این آیه در سایق آیات مربوط به یهود است و احکام دشوار و سخت آنها را مطرح میکند. سپس امتنان را مطرح میکند؛ یعنی خدا بر شما منت میگذارد که احکام سنگین را از شما بردارد. در سیاق اشکالی ندارد که چنین معنایی ارائه کنیم، اما اگر آن طور که بنده گفتم، تفسیر کنیم، باید این جمله را مستقل بدانیم و اگر در سیاق معنا کنیم، چارهای نداریم جز اینکه همان را بگوییم.
شهید مطهری در یک صفحه آیه را تفسیر کرده است که کدام بار سنگین و کدام غل و زنجیر مراد است؟ سپس میگویند: بلکه بارهایی سنگین از عادات و خرافات است. این بحث در مدیریت و رهبری در اسلام است که گفتند پیامبر(ص) و امام(ع) کارش این است که انسانها را مجهز میکند تا به فراسوی آرمانها با آزاد شدن نیروها پیش بروند و غل و زنجیر اینها هستند. یکی از ابعاد شخصیتی شهید مطهری که به آن پرداخته نشده، مسئله تفسیر و فهم قرآنی ایشان است. با اینکه در یک مصاحبهای قبل از انقلاب تصریح کردند که یک دوره قرآن را تفسیر کردند، اما آنچه در اختیار است، بسیار کم است. این تفسیر مشحون از نکات ابداعی است.
بنابراین، علامه طباطبایی میگویند که خداوند سبحان، آیات را به گونهای رقم زده است که در موارد متعددی میتوانید جملهها را مستقلاً استفاده کنید و در همانها میتوانید از سیاق هم استفاده کنید. برای نمونه میتوان به آیه «وَ إِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزَانَ وَ لَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» نیز اشاره کرد. گفته شده که بر اساس این آیه، نباید ما کم بگذاریم، اما میتوان گفت مراد آیه این است که شما با زایل کردن ارزشهای مردم، آنها را نکشید. اینکه ما مدام بگویید فلان کتاب و اندیشه و ... ارزشی ندارد، بهدرد نمیخورد و هرکدام از گزارههایی که در آیه آمده را میتوان به صورت مستقل زمینه بحث قرار دهیم.
بسیاری از مفسرین، به صورت ناخودآگاه برخی از جملات قرآن را در سیاق و فراسیاق تفسیر کردهاند، چون زبان قرآن فطرت است و خلاصه این است که آنچه را علامه ابداع کردهاند و خودشان خیلی عمل نکردهاند، اما از میان شاگردانشان، استاد مطهری به این نکته توجه داشته است. البته آیتالله جوادیآملی نیز ذیل آیه 8 سوره نساء، یک مقدار این جمله را از سیاق بریدهاند و گفتهاند احتمال دارد که این یک فرمان عام باشد که تقوا پیشه کنید و به هنگام سخن گفتن، سدید باشید، اما خیلی به آن توجه نکردهاند.
انتهای پیام