به گزارش ایکنا، حجتالاسلام، رضا حاجیابراهیم، استاد حوزه و دانشگاه، شب گذشته، 14 اردیبهشت، در سلسله جلسات دوره تخصصی عرفان و معنویت که به همت مؤسسه بینالمللی حکمت برگزار شد، با موضوع «روزه و تقوا و آثار آن» به ایراد سخن پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید.
خداوند ما را امر به روزه گرفتن کرده و فرموده: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»؛ یعنی ای اهل ایمان، بر شما روزه واجب شد، همچنان که بر امتهای قبل از شما نیز واجب شد و تحقق روزهداری برای این است که اهل پارسامنشی شوید. آنچه ماه رمضان با آن معرفی شده، روزهداری نیست، بلکه تعریف ماه رمضان با نزول قرآن است که فرمود: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ»؛ لذا هرچند روزهداری هم جزو مقومات ماه رمضان است، اما اهمیتش به این است که ماه نزول قرآن است، اما روزهداری که در این ماه بر عهده مکلفین گذاشته شده، هدفی دارد که عبارت از پارسامنشی است. تقوا و پارسایی، ثلاثی مجرد است و وقتی به باب افتعال میرود، میشود مصدر «اتقا» که یک نحو پذیرش را در خود دارد. در تعبیر قرآن نیز همین آمده است.
بنابراین، خداوند فلسفه تشریع روزه را این طور معرفی میکند که شما اهل پارسایی شوید و منش شما پارسامنشی باشد. اما باید ببینیم این تقوا و اتقا چه اهمیتی دارد که تا این حد در ادبیات دینی ما از تقوی سخن رفته است. سرّ مسئله، آثاری است که تقوا با خودش دارد. اولین اثری که پارسایی در زندگی ما دارد و روزهداری میتواند مقدمهای برای ظهور این اثر باشد، عبارت از این است که پارسامنشی مانع از این مسیر شود که تنگناهای زندگی ما تبدیل به بنبست شود. انسان تنگناهایی در زندگی خود دارد و مؤمنین نیز مبتلا میشوند و این تعبیر را داریم که مؤمن مانند دو کفه ترازو است که هرچه بر ایمان او افزوده شود، بیشتر مبتلا خواهد شد. بنابراین مؤمن و متقی، با بلاهای بیشتر همراه است، اما این بلاها تبدیل به بنبست نمیشوند و خدا راه خروجی را برای این انسان قرار میدهد و دلیلش نیز آیه سوم سوره طلاق است که فرمود: «وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا»؛ یعنی هرکسی اهل تقوا باشد، خدا برای او راه گریز قرار میدهد.
بنابراین، تنگنا داریم و همه انسانها با مشکلاتی روبهرو هستند و در ابتلائات مسائل مختلف، برای همه انسانها مشترک است، اما اینکه فرمود مؤمنین را بیشتر مبتلا میکند، در کنارش فرموده من یک راه فرار هم کنار این مصیبتها قرار میدهم. مولوی میگوید: «هله نومید نباشی که تو را یار براند، گرت امروز براند نه که فردات بخواند/ در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا، ز پس صبر تو را او به سر صدر نشاند/ و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها، ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند/نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببرد، نهلد کشته خود را کشد آن گاه کشاند/ چو دم میش نماند ز دم خود کندش پر، تو ببینی دم یزدان به کجا هات رساند/ به مثل گفتم این را و اگر نه کرم او، نکشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند/ همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد، بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند». بنابراین اولین اثر پارسامنشی عبارت از این مسئله است که تنگناهای زندگی به سراغ ما میآید، اما پارسامنشی بنبست را از بین میبرد.
اثر دومی که پارسامنشی در زندگی ما دارد در زمینه رزق است. از مهمترین دغدغههای ما رزق و روزی است؛ به خصوص روزی مادی. روزی یعنی غذایی که میخوریم و لباسی که میپوشیم و رزق هر عاملی است که نیازی از نیازهای ما را رفع میکند و بر این مبنا، چون نیازهای ما فقط به نیازهای جسمانی محصور نمیشود، بنابراین نیازهای ما ردهبندی است و از جسم شروع میشود تا به تفکر، تخیل، تعقل، وجدان، دل و روح ما برسد که محتاج رزق هستند؛ لذا رزقها یا مادی یا معنوی هستند.
رزقها طوری هستند که گاهی سالماند و روح ما پُرنشاط میکنند و گاهی مسمومیتآور هستند و ما روح خود را مسموم میکنیم. به همین دلیل گفتهاند رزق، مادی و معنوی است. هرکدام از این دو دسته از رزقها نیز محتسب و غیرمحتسب هستند و گاهی در محاسبات میگنجند و گاهی نمیگنجند. خداوند برکاتی را در زندگی قرار میدهد که از نتایج پارسامنشی است. اثر پارسامنشی عبارت از این است که خدا از روزیهای غیرمحتسب مادی و معنوی در زندگی قرار میدهد. بنابراین، خداوند وعده فرمود کسی که تقوا داشته باشد راه گریزی دارد و ما از جایی که گمان نمیکرد و نمیکنند برای او یک رزقهایی را قرار میدهیم و بعد از آن میگوید هرکسی بر خدا اتکا کند خدا برای او بس است.
اولین دغدغههای ما این است که تنگناها تبدیل به بنبست نشود و دغدغه دیگر این است که نگران رزق و روزیها هستیم که خدا در هر دو دسته برای انسان متقی راه گریز قرار داده و رزقش را تأمین کرده است. اما اثر سومی که پارسامنشی دارد و روزه ما را به آن میرساند، عبارت از فرقان و بصیرت است. ما همگی به دنبال این هستیم که چیزی در مورد آینده بفهمیم. مخصوصاً کسانی که در کار تجارت هستند یا نگرانیهایی در مورد مسائل اجتماعی دارند که دوست دارند بفهمند آینده چه میشود. این چیزی است که ما آدمها دنبالش هستیم یا در مواردی که باید تصمیمگیری سرنوشتسازی کنیم که از جمله، مورد ازدواج است، نیازمند یک فرقان و بصیرت هستیم. به همین دلیل، برای اینکه بصیرتی به آینده پیدا کنیم، به سراغ راههای غیرمتعارف مانند فال گرفتن و سرکتاب باز کردن میرویم و همه برای این است که به آینده بصیرتی پیدا کنیم و بفهمیم تصمیمگیری در این مورد درست است یا نادرست.
قرآن فرمود: اگر اهل پارسامنشی باشید، به شما بصیرت میدهیم که بین درست و نادرست فرق بگذارید و تصمیم درست را بفهمید. این تعبیری است که خدا در سوره انفال فرمود که: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ»، اگر اهل پارسامنشی باشید، خدا برای شما فرقان قرار میدهد؛ یعنی بصیرتی که با آن بین حق و باطل فرق میگذارید و فرمود اگر این چنین باشید، بدیهای شما را نیز میبخشید. بنابراین برای کسب بصیرت، نباید به سمت راههای غیرمتعارف و شیادیها رفت. راهش این است که تقوا داشته باشیم.
مولوی یک داستانی را آورده و میگوید یک روز پیامبر(ص) خواست برای نماز صبح وارد مسجد شود، جوان لاغری را دیدند که از شدت شب زندهداری نحیف شده است، بعد پیامبر(ص) از او سوال کرد، در چه حالی صبح کردی؟ گفت در حالی که حقیقت ایمان را در وجود خودم مییابم. پیامبر(ص) گفت نشانه آن چیست؟ گفت تشنه بودم روزها و شب از عشق و سوز نخفتهام، تا آنقدر روحم رقیق شد که از مرز زمان گذشتهام. مانند نیزهای که از سپر بگذرد، من نیز از سپر زمان گذشتهام. وقتی از لازمان به عالم زمان نگاه میکنید، دیگر زمان معنا ندارد و همه زمانها در یک لحظه جمع هستند.
پیامبر(ص) فرمود: مردم عقلشان به اینها نمیرسد، چیزی در خور فهم آنها بگو. گفت مردم وقتی به آسمان نگاه میکنند، ستارهها و ... را میبینند اما من عرش را میبینم و هشت در بهشت و هفت در جهنم را نیز میبینم. من همه آدمها را میشناسم و بعد گفت که میتوانم بگویم کدامیک از اصحاب تو اهل بهشت و کدامیک اهل جهنم هستند. پیامبر(ص) نیز لبی گزید و گفت بس است.
بنابراین باب این بصیرتها برای همه باز است، اما ظرف وجودی ما باید طوری باشد که رحمت الهی داخل آن جمع شود. اگر باران بیاید و رگبار هم باشد و سر کاسه به سمت زمین باشد، یک قطره هم در آن جمع نمیشود. فرمود: اگر اهل پارسامنشی باشید، خدا برای شما فرقان قرار میدهد. روزه ما را به جایی میرساند که پارسامنش شویم که در آن ممکن است بلای زندگی ما بیشتر باشد، اما بنبستهای زندگی کمتر است و خدا اجازه نمیدهد که تنگناها بنبست شود و رزقهای مادی و معنوی بیشتری برای ما قرار داده میشود و همچنین از بصیرتهای بیشتری در اختیار ما قرار میگیرد که انسانهای عادی آنها را ندارند.
اثر چهارم این است که ما در زندگی احساس پشتیبانی معنوی داشته باشیم. خیلی اوقات احساس میکنیم تنها هستیم و این بسیار دشوار است و ما محتاج حمایتگریم. نیاز به پشتیبانی واقعی داشتن در زندگی نیز با پارسامنشی حاصل میشود و خدا در زمینه آثار پارسایی حمایت خود را نیز ذکر میکند، چنانچه در سوره بقره خداوند این تعبیر را دارد که خدا با متقین است.
انتهای پیام