به گزارش خبرنگار ایکنا، محمدرضا کیوانپور، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س)، شامگاه جمعه هفدهم اردیبهشتماه، در جلسه تفسیر جزء بیست و چهارم قرآن کریم به ایراد سخن پرداخت. در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
در آیه 60 سوره مبارکه غافر آمده است: «وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ؛ و خدای شما فرمود که مرا با (خلوص دل) بخوانید تا دعای شما مستجاب کنم. آنان که از (دعا و) عبادت من اعراض و سرکشی کنند زود با ذلت و خواری در دوزخ شوند».
خداوند فرموده من را صدا کنید تا جواب شما را بدهم. قاعدتاً در چنین شرایطی سؤالاتی مطرح میشود که پس چرا ما این همه خدا را صدا میکنیم یا دعا و درخواستی داریم، اما برآورده نمیشود؟ چرا مریضی ما شفا داده نمیشود؟ چرا آمریکا یا اسراییل نابود نمیشوند؟ عدهای شرایط استجابت دعا را مطرح ردهاند، اما بنده پاسخ این سؤالات را در خود قرآن جستوجو کرده و به آن اشاره میکنم.
خدای متعال در آیه 30 سوره فرقان فرموده است: «وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا؛ در آن روز رسول (به شکوه از امت در پیشگاه رب العزّه) عرض کند: بارالها (تو آگاهی که) امّت من این قرآن را به کلّی متروک و رها کردند»؛ یعنی روزی پیامبر خدا(ص) شکایت میکند که این قوم، قرآن را مهجور نگه داشتهاند. حال سؤال این است که با این همه تلاوتها و قرآنها نفیسی که میلیونها جلد در سراسر جهان منتشر و هزاران بار قرآن ختم میشود پس این چه شکایتی است؟ قاعدتاً آنچه مهجور است فرهنگ قرآنی است. علیالظاهر ما مسلمانان یک فرهنگ داریم در حالیکه فرهنگ قرآن چیز دیگری است.
شکست و پیروزی در فرهنگ قرآنی
شکست و پیروزی در فرهنگ ما مسلمانان، سود و زیان، برد و باخت و ... با آنچه در فرهنگ قرآنی وجود دارد متفاوت است. ما در فرهنگ خودمان به کسی خوشبخت میگوییم که برخورداری و رفاه مادی دارد، اما فرهنگ قرآن میگوید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» یعنی مؤمنون خوشبخت هستند. یا گاهی دنبال یک حساب بانکی هستیم که دو درصد سود بیشتر به ما بدهد یا سعی میکنیم در فلان بازار مالی سرمایهگذاری کنیم که منافع بیشتری برای ما در پی داشته باشد، اما قرآن در آیه 245 سوره بقره میفرماید: «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ؛ کیست که خدا را قرضالحسنه دهد تا خدا بر او به چندین برابر بیفزاید؟ و خداست که میگیرد و میدهد و همه به سوی او بازگردانده میشوید» اساساً فرهنگ قرضالحسنه، فرهنگی قرآنی است.
در عرصه تشویق و تنبیه، در فرهنگ مسلمانان مادامی که کسی خوبی کند وظیفه اوست اما به محض اینکه کوچکترین اشتباه کند توبیخ میشود در حالیکه قرآن میفرماید: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ۖ وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ؛ هر کس کار نیکو کند او را ده برابر آن خواهد بود و هر کس کار زشت کند به قدر کار زشتش مجازات شود و بر آنها اصلا ستم نخواهد شد»(انعام/160)؛ یعنی خدا به کسی احتیاج ندارد، اما اگر کسی که با خوبی بیاید ما ده برابر به او خوبی میکنیم، اما اگر بدی کرد به همان میزان به وی بدی میشود، اما این فرهنگ تشویق و تنبیه را در ارتباطات فامیلی و سازمانی مشاهده نمیکنیم.
پسانداز در فرهنگ قرآنی
همچنین در اولویتبندی، به طور مشخص متأسفانه اولویت نوع بشر و بخشی از جامعه اسلامی دنبال مالاندوزی، پسانداز و مقامجویی و تفاخر به آن است، اما قرآن در آیه 46 سوره کهف میفرماید: «الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ الْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَ خَيْرٌ أَمَلًا؛ مال و فرزندان زیب و زینت حیات دنیاست و اعمال صالح که (تا قیامت) باقی است نزد پروردگار از نظر ثواب بهتر و از نظر امیدمندی نیکوتر است» یا در آیه 16 سوره اعلی آمده است: «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا؛ اما شما مردم از جهل و غفلت از پی این سعادت نروید) بلکه زندگانی دنیا را بگزینید و عزیز دارید»؛ یعنی فرهنگ قرآنی اساسا به دنیا اهمیت ذاتی نمیدهد و اگر بها میدهد به عنوان مقدمهای برای زندگی اخروی است در حالیکه متأسفانه مثلاً خانه خریدن ما ابزار نیست بلکه یک هدف است. این با فرهنگ قرآنی در تضاد و نشانه مهجوریت آن است.
قرآن فرموده است: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ؛ ای مردم، ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آن گاه شعبههای بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شمایند، همانا خدا کاملا دانا و آگاه است». امروزه برای بسیاری از مردم پول و مال و طلا تبدیل به اولویت شده است. همچنین گاهی غیبت میکنیم در حالی که فرهنگ قرآنی گفته غیبت همدیگر را نکنید، آیا دوست دارید گوشت برادر مرده خود را بخورید.
جایگاه دعا از منظر قرآن
حال اگر بخواهیم به موضوع اصلی بحث یعنی دعا کردن از منظر قرآن بپردازیم از این منظر در فرهنگ قرآن، نفس دعا، عین عبادت است؛ یعنی خود صدا کردن خدا نوعی عبادت تلقی میشود. از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند چه میفرمایید از دو نفر که وارد مسجد میشوند که یکی نماز بیشتری خوانده و دیگری دعای بیشتری کند، ایشان فرمود هر دو خوب هستند، اما آنکه بیشتر دعا میکند افضل است. در واقع دعا به عنوان عبادت بزرگ محسوب میشود. از پیغمبر اسلام(ص) نیز نقل شده که خود دعا کردن عبادت است. از امام باقر(ع) نیز نقل است که فرمود هیچ کس منفورتر از کسانی که از عبادت خداوند تکبر میورزند و از مواهب او تقاضا نمیکنند نیست.
کار از این بالاتر میرود تا جاییکه از امام باقر(ع) نقل شده که بالاترین عبادات دعاست. همچنین فرموده که نزد خدا مقامی است که جز با تقاضا نمیتوان به آن رسید. بر اساس تحقیقات محققان علوم قرآن و حدیث از پیامبر نقل شده که : «الدعاء افضل من قرائة القرآن». حجتالاسلام ریشهری در کتابی که نوشتهاند چنین توضیحی ارائه دادهاند که پس از ادای مقدار لازم از نماز و قرائت قرآن و پس از برقراری نوعی تعادل در اهتمام به هر یک از این سه، دعا، بر قرائت قرآن تقدم دارد. البته این نظر ایشان است و عدهای هم این دعا را به عنوان حدیث مستند نقل میکنند.
امام صادق(ع) میفرماید: مراقب باشید دعا را ترک نکنید، زیرا فضیلت دعا بعد از نماز فریضه، مانند فریضه نماز واجب به نماز مستحب است؛ یعنی گویا ائمه اساساً این دعا کردن را واجب دانستهاند. این تفاوت فرهنگ قرآن با فرهنگ ماست که از «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» متوجه میشویم.
به بیان مولوی : آن یکی الله میگفتی شبی / تا که شیرین میشد از ذکرش لبی
گفت شیطان آخر ای بسیارگو / این همه الله را لبیک کو
مینیاید یک جواب از پیش تخت / چند الله میزنی با روی سخت
او شکستهدل شد و بنهاد سر / دید در خواب او خضر را در خضر
گفت هین از ذکر چون وا ماندهای / چون پشیمانی از آن کش خواندهای
گفت لبیکم نمیآید جواب / زان همیترسم که باشم رد باب
گفت آن الله تو لبیک ماست / و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست
حیلهها و چارهجوییهای تو / جذب ما بود و گشاد این پای تو
ترس و عشق تو کمند لطف ماست / زیر هر یا رب تو لبیکهاست
امیدواریم در این ایام باقی مانده از ماه مبارک رمضان همه دعاها برآورده شود. چه بسیار انسانهایی که در این ایام از آتش نجات پیدا کردهاند. انشاءالله همه ما از نجاتیافتگان در این شبهای عزیز باشیم.
انتهای پیام