به گزارش ایکنا، نشست «نیایش در اسلام»، شب گذشته، 17 اردیبهشتماه، به همت خانه اندیشمندان علوم انسانی و با سخنرانی نادر کریمیانسردشتی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی برگزار شد که در ادامه متن آن را میخوانید؛
وقتی میگوییم نیایش در اسلام باید توجه کنیم که اسلام تعریفی دارد که از آدم آغاز و به خاتمالنبیین(ص) ختم میشود و در قرآن نیز میگوید: دین نزد خداوند اسلام است و نه نزد بشر که نکته بسیار مهمی است. دینی که نزد «الله» رسمیت یافته، اسلام است که از آدم آغاز و به خاتم ختم میشود. بنابراین این نکته حدود سخن را روشن میکند. تمام انبیا(ع) و بزرگانی که به توحید دعوت کردهاند، منادی همین دین بودهاند و به همین دلیل است که در قرآن فرمود: «هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ» و این نکته اصرار دارد که طبق قاعده قرآن، مسیحی و یهودی نیز جزو مسلمین محسوب میشوند و به همین دلیل وقتی در مورد ابراهیم(ع) اختلاف میشود میگوید: «مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»؛ این نشان میدهد بحث اسلام، چارچوب مشخصی دارد.
نکته دوم، بحث سیستم قرآنی در تأیید مسئله پرستش و نیایش و عبودیت اهل ادیان است و این نکتهای بسیار دقیق است. در سوره بقره که جزو سورههای مدنی است میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»، این یک قاعده قرآنی است که باید بدانیم و عرفاً نیز روی این قضیه تأکید دارند و برای همین است که روی وحدت ادیان اصرار دارند و همه بزرگان، ندای وحدت ادیان را سر دادهاند.
در این آیه فرمود: کسانی که به پیامبر اسلام(ص) ایمان آوردند و همچنین مسیحیان، یهودیان و صابئین، باید به دو اصل توجه کنند تا اهل نجات باشند؛ یکی ایمان به الله و روز قیامت و یکی نیز عمل صالح. عمل صالح چیزی است که در قالب نیایش و پیوند و ارتباط با خداست و در این آیه تصریح دارد که یهودیان، نصاری و ... مادامی که ایمان به خدا داشته باشند و اهل عمل صالح باشند، اهل نجات هستند و این ندای تمام عرفای پس از دوره اسلامی بوده و در آیه 69 سوره مائده نیز این مسئله آمده است. در سوره حج مسئله مجوس نیز آمده و فرموده: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»؛ یعنی در روز قیامت، این خدا است که حَکَم و قاضی نهایی است و حکم صادر میکند که چه کسی اهل نجات و چه کسی اهل دوزخ است، اما متأسفانه خیلی از مسلمین و حتی آنها که پیرو ادیان دیگر هستند، باهم اختلافهایی دارند و بخش عمده اختلافها، غفلت از اصول اساسی است. طبق قرآن، دو اصل اساسی بین ادیان وجود دارد؛ ایمان به خدا و روز قیامت و دیگری عمل صالح که تجلی آن در عبادات است.
بحث دیگر مسئله نیایش است و ابتدا باید دید نیایش از کجا شروع میشود. چون در عالم ممکنات زندگی میکنیم، از لحظهای که به دنیا میآییم تا لحظهای که میمیریم، نیازمند هستیم. از اینرو قرآن فرمود: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»؛ این اصل اساسی است که همه موجودات در برابر الله فقیر هستند و فقر ذاتی دارند. در برابرش نیز یک خدایی هست که هم غنی است و هم حمید. بنابراین وقتی کسی ذاتاً فقیر باشد همیشه محتاج است و پیوند زندگی و حیات ما نسبت به خدا این است که فقر ذاتی موجب شود که عبادت کنیم و این مربوط به هیچ دین و فرقه و مذهبی نیست و انسانها ذاتاً به خدا نیاز دارند و با اسامی مختلف خداوند عبادت میشود. در اوپانیشادها، گاتاها، تورات و ... همین مسئله وجود دارد و بنابراین باید گفت که بشر ذاتاً غنی است و طرف مقابلش نیز غِنای بیمنتهاست.
قاعده دیگر اینکه، تمام موجودات عالم تسبیحگوی خدا هستند؛ یعنی در قران تصریح شده است که همه دارند نیاز خود را از خدا میخواهند. ما در یک ارضی زندگی میکنیم که اصلاً در نظام هستی وجود ندارد و عددی نیست. ما در حلقه سوم کهکشان راه شیری هستیم که اصلاً منظومه شمسی چیزی در برابر این عظمت نیست. بنابراین خدا میگوید که آنچه در هستی است، همه محتاجاند. در سوره رحمان است که فرمود: «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ». این یک قاعده دیگر در نسبت به نیایش در کل هستی است.
اصل سوم در مورد انسان است که فرمود: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ». در کره زمین دو موجود تاختوتاز دارند؛ یکی انسان و دیگری جن است. خلقت انسان فقط برای عبودیت است که فقط در نیایش و سلام و دعا تجلی پیدا میکند. البته در بین ادیان مختلف به شکلهای مختلف این اتفاق میافتد و هریک به نحوی عبودیت و عجز و فقر خود را نشان میدهند.
همچنین چند قاعده نیز در مورد نیایش داریم؛ یک آیه است که صریح و روشن است و در سوره بقره فرموده است: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»؛ یعنی هنگامی که بندگان من از من چیزی خواستند، من به آنها نزدیک هستم. ما در بحث عرفانی، قرب و بعد را به عنوان بحثی جدی داریم و در این آیه میگوید که به شما قرب ذاتی دارم. حال که دارید نیایش میکنید کار من اجابت است. این قاعده اصلی است و در سوره غافر نیز همین آیه به صورت دیگری آمده است و فرمود شما من را بخوانید تا شما را اجابت کنم.
نکته دیگر اینکه، فلسفه دعا و نیایش در قرآن روی دو مطلب استوار است؛ یکی دفع ضرر و دوم جلب منفعت. این دو قضیه با ربوبیت و الوهیت ارتباط دارد و در قرآن کریم به شدت تأکید میشود که عباد فقط از خدا کمک بخواهند. نیایش انسانها در پیوند با توحید ربوبیت یا الوهیت است و ادعیهای که در قرآن آمده یا بیان این است که به ربوبیت خدا پناه میبریم یا به الوهیت خدا پناه خواهیم برد. بنابراین در دعا و نیایش و پرستش، استعانه را مخصوص خدا میدانیم و این نکته بسیار مورد تأکید قرار گرفته است.
در قرآن سیستم ادعیه و نیایش و تقرب به خداوند بسیار متنوع است و همه هم تحت عنوان نیایش قرار میگیرد که از نماز یومیه تا اذکاری که گفته میشود را میتوان مطرح کرد. در قرآن بیش از صد بار لفظ «ربّنا» آمده که بخش زیادی از آن خواستن در برابر خدای ذوالجلال است. برای نمونه ابراهیم(ع) میگوید: «رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ». در جای دیگری فرمود: «رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ»؛ این آیه همان مضمون است که انسان میگوید که خدایا این توفیق را به من عطا کن تا شکر تو را به جا آورم.
در سوره آل عمران نیز داریم که فرمود: «رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ». همچنین در سوره بقره نیز میفرماید: «رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ». بنابراین هیچ مشکلی نیست که دعای ما اجابت نشود و اگر مانعی هست در حیطه قرب و بعد است که به آن نمیپردازیم.
اینها را قرآن به ما آموزش میدهد و چیزی نیست که در حوزه نیایشهای بشری قرار بگیرد، بلکه همه در حوزه کتاب مقدس است و همین مطالب را در زبور داود نیز داریم. اتفاقاً کتابی هم در زمینه مشترکات بین قرآن و کتاب مقدس منتشر شده که تمام این آیات قرآن را با مطالب کتاب عهد عتیق تطبیق داده که از جمله زبور داود است.
انتهای پیام