تلویزیون، امسال هم - نمیدانم برای چندمین بار - سریال «مختارنامه» را پخش میکند. درباره این سریال، به چند نکته اشاره میشود.
مختار بن ابی عبیده، در تاریخ ما حامیان چندانی نداشته است. علاوه بر امویان و اشراف کوفه، خاندان زبیر نیز با او دشمن بودند. بر اینها باید شیعیان را افزود که بهدلیل اینکه مختار منشأ انشعابی جدید در سلوسله امامان بود و سخنانی غلوآمیز نیز به او نسبت داده شده، با او چندان بر سر مِهر نبودهاند، بنابراین ساخت فیلمی در دفاع از مختار، کاری متفاوت است.
سریال «مختارنامه» هرچه باشد، در مقایسه با آثاری مانند «امام علی(ع)»، «تنهاترین سردار»، «ولایت عشق» و ... پختهتر و پذیرفتنیتر است، البته بخشی از این نقطه قوت، ناشی از ضعفهای بسیار سریالهای دیگر است. در «مختارنامه» اغلاط تاریخی فاحش کمتر دیده میشود و بیننده آگاه از تاریخ را گریزان نمیکند. تلفظ اعلام تاریخی نیز اغلب درست و دقیق است، هرچند درباره معماری و لباس مردم آن روزگار، سخن بسیار است.
یک ضعف مهم سریال، طولانی بودن آن است. واقعیت این است که این حوادث و گزارشهای موجودِ مربوط به آنها، کشش ساخت سریالی به این بلندی را ندارد، این است که کارگردان، کم و بیش به حوادث آب بسته است. نمونهاش قسمت 30 سریال که تمامی یک ساعت زمان آن به نمایش جزئیات یک جنگ اختصاص دارد، در حالی که در سینما با این زمان میتوان یک فیلم کامل ساخت، روشن است که بهدلیل کمی اطلاعات تاریخی، نویسنده و کارگردان راهی جز توسل به تخیل نداشتهاند و طبیعی است که بیننده مطلع از تاریخ، چنین گزارشهایی را واقعی نداند.
یک مشکل مهم «مختارنامه»، محذوریتهای سازندگان این فیلم است که بهدلیل موضع کاملا مثبت خود نسبت به شخصیت مختار و نیز محمد بن حنفیه، گاه نتوانستهاند واقعیتهای تاریخی را بازتاب دهند. به هر حال آنان نخواسته یا نتوانستهاند بیان کنند که این دو شخصیت با طرح ادعای امامت و مهدویت محمد و تبلیغ و ترویج آن، بنیانگذار انشعابی مهم در سده اول هجری در میان شیعیان شدند و فرقهای به نام کیسانیه (منسوب به کیسان رئیس شرطه مختار که کارگردان نامش را نمیدانم چرا به کیان برگردانیده؟) تشکیل دادند که رگههایی از غالیگری نیز در میان آنان بروز کرد. سریال درباره برخی گزارشهای تاریخی در خصوص شخصیت مختار و رفتار او، از جمله نحوه مجازات قاتلان سیدالشهداء(ع) نیز سکوت کرده یا شکلی دلبخواهی از آنها نشان میدهد.
اغراق درباره شخصیتهای مثبت و منفی فیلم بهخصوص در صحنههای درگیری و جنگ، اگرچه شیوهای شناخته شده برای جذب مخاطبِ بیشتر است، اما در کل به فیلم آسیب رسانیده است. مثلا یک الی دو قسمت از فیلم به جنگ و گریز ماموران مختار با حرملة بن کاهل (قاتل علیاصغر) و مهارتهای نظامی مبالغهآمیز او اختصاص دارد. جالب اینکه این اعجوبه نظامی! در صحنه مواجهه با مختار، ناگهان تمامی نبوغش میخشکد و مانند صاعقهزدهها میایستد تا خنجر مختار او را از پا درآورد. صحنههای جنگ ابراهیم بن مالک اشتر با سپاه عبیدالله بن زیاد نیز پر از چنین صحنههایی است که اوج آن را در صحنههای جنگ سائب بن مالک میتوان تماشا کرد. در این قستها، مختارنامه دستِ فیلمهای هالیوودی را از پشت بسته است.
اگر «مختارنامه»، در قالب سریالی حدودا 20 قسمتی ساخته میشد و سازندگان آن در موضوعات مهم و کلیدی، وفاداری بیشتری به تاریخ نشان میدادند و نیز از اغراقهایی چنین واضح درباره دوست و دشمن خودداری میکردند، مقبولتر و دیدنیتر بود. با وجود این، من- به عنوان یک معلم تاریخ- از اینکه فیلمی به دوره و یا شخصیتی تاریخی بپردازد و اطلاعاتی را، حتی آمیخته با تخیل، در اختیار بینندگان خود قرار دهد، استقبال میکنم.
همه علاقمندان تاریخ باید به این نکته مهم توجه کنند که در اغلب موارد، فیلمهای تاریخی با گزارشهای موجود در مآخذ و منابع انطباق کامل ندارند و اصولا ساخت فیلمهایی کاملا منطبق با رخدادها و گزارشهای تاریخی ناممکن است، به همین دلیل اطلاعات و تصاویر ارائه شده در این فیلمها به کار آشنایی اجمالی با تاریخ و شخصیتهای آن میآید، اما نمیتواند جایگزین اسناد و آثار تاریخی شود.
یادمان باشد که هیچگاه نمیتوانیم برای اثبات گزارههای تاریخی، به فیلمها و سریالها ارجاع دهیم، چون یکی از عوامل تحریف تاریخ، آثار هنری مانند رمانها و فیلمهای تاریخی هستند.
عبدالرحیم قنوات، عضو هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد
انتهای پیام