پرهیز سیدالشهدا(ع) از خشم و غضب و حرکت در مسیر عقلانیت
کد خبر: 3991549
تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۲:۴۷
محمد سروش محلاتی:

پرهیز سیدالشهدا(ع) از خشم و غضب و حرکت در مسیر عقلانیت

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی ضمن توصیف غضب رحمانی و غضب شیطانی، تصریح کرد که اقدام سیدالشهدا(ع) مبتنی بر خشم و غضب نبود بلکه مبتنی بر عقلانیت بود. وی همچنین توضیح داد: از لحظه مواجهه حضرت با سپاه حر تا مسیر کربلا و شب و روز عاشورا هر چه دیده می‌شود همه لطف و رحمت حضرت است، برای اینکه مردم هدایت شوند.

به گزارش ایکنا، نهمین نشست از سلسله‌ نشست‌های «آرامش‌بخشی عاشورا» که به همت کانون توحید برگزار می‌شود، شب گذشته 26 مردادماه، همزمان با شب نهم ماه محرم با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین سروش محلاتی با موضوع «عاشورا، رویارویی غضب رحمانی و غضب شیطانی» برگزار شد.

در ادامه متن سخنرانی این استاد حوزه قم را می‌خوانید.

انتخاب این موضوع «عاشورا، رویارویی غضب رحمانی و غضب شیطانی» با توجه به عنوان کلی است که برای مباحث این شب‌ها انتخاب شده است. یک رویارویی در عاشورا اتفاق افتاده است. از این رویارویی تعبیرهای مختلفی می‌توان داشت، می‌توان به رویارویی حق و باطل تعبیر کرد. می‌توان به تقابل بین اسلام حقیقی و نفاق تعبیر کرد. می‌توان آن را رویارویی جبهه عدالت با جبهه ظلم دانست و البته همه این تعبیرات از زوایای مختلف بجا و صحیح است اما ما در بحث امشب این تقابل را از جنبه دیگری مورد تامل قرار می‌دهیم و آن این است که دو گروه از انسان‌ها در برابر یکدیگر قرار گرفتند با دو نو ع خشم و غضب که طبیعت میدان نبرد و درگیری است؛ بین این دو نوع غضب چه تفاوتی وجود دارد؟ از یک جبهه تعبیر به غضب رحمانی و از جبهه دیگر تعبیر به غضب شیطانی کردیم.

بهانه‌ای برای رفتارهای غیر متعارف

این موضوع یکی از مباحثی است که در این عصر و زمان تامل در آن بسیار مفید است. به خصوص با توجه به اینکه ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که میزان عصبانیت نسبتا بالاست. قهرا عده‌ای از کسانی که در این صحنه‌های توام با خشونت حضور پیدا می‌کنند، انسان‌هایی هستند که به ارزش‌های دینی باور دارند. لذا می‌توان این سوال را مطرح کرد که موضع دین و به خصوص موضع پیشوایان معصوم، خصوصا اباعبدالله(ع) در زمینه این موضوع و این مشکل روحی چیست. شاید برخی از کسانی که از روحیه تندی برخوردار هستند، تعبیرات و ادبیاتشان تند است، دست به رفتارهای تند می‌زنند، این رویه و سبک رفتار را به اباعبدالله(ع) نسبت می‌دهند و فکر کنند می‌توان در سیره حضرت چنین الگویی را پیدا کرد. این یکی از مظلومیت‌های اباعبدالله(ع) است که سیره و روش حضرت بهانه‌ای برای برخی رفتارهای غیر متعارف و برخی رویه‌های توام با تندروی شده است.

به اعتقاد بنده نمی‌توان به طور کلی غضب را امری ظلمانی تلقی کرد. بلکه انواعی در این زمینه وجود دارد. در سطح اول، ما می‌توانیم انگیزه‌ها و نیت‌ها را در غضب در نظر بگیریم و بگوییم اگر انگیزه‌ها الهی باشد، غضب جنبه رحمانی دارد و اگر نیت‌ها شیطانی باشد، غضب جنبه شیطانی پیدا می‌کند. همچنین می‌توانیم سوژه‌های غضب را مورد بررسی قرار دهیم؛ یعنی باید ببینیم موضوع غضب چیست. آیا یک امر با ارزشی در میان است که انسان از فقدان آن متاثر است یا دارد یک امر بی‌ارزشی را از دست می‌دهد.

تقدس خشم رحمانی در بیان امیرالمومنین(ع)

در زمان خلیفه سوم یک جریانی اتفاق افتاد و آن جریان اعتراض و انقلاب علیه حکومت عثمان بود. شما تصور کنید فساد در حکومت به وجود آمده است و ظلم فراگیر شده، در این شرایط بارها و بارها عده‌ای از صحابه اعتراض کرده بودند ولی این اعتراض و انتقادها نتیجه نداد و به قتل خلیفه منتهی شد. عده‌ای از انقلابیون اهل مصر بودند، علی(ع) بعدا که مالک اشتر را برای استانداری مصر انتخاب کردند نامه‌ای به مردم مصر نوشتند. حضرت از این انقلابیون تعریف کردند که در مبارزات علیه فساد مشارکت فعال داشتند. تعبیر حضرت را از نامه 38 نهج‌البلاغه برایتان بخوانم: «مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ غَضِبُوا لِلَّهِ حِينَ عُصِيَ فِي أَرْضِهِ وَ ذُهِبَ بِحَقِّهِ، فَضَرَبَ الْجَوْرُ سُرَادِقَهُ عَلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْمُقِيمِ وَ الظَّاعِنِ، فَلَا مَعْرُوفٌ يُسْتَرَاحُ إِلَيْهِ وَ لَا مُنْكَرٌ يُتَنَاهَى عَنْهُ». یعنی نامه‌ای است از امیرالمومنین(ع) به کسانی که در راه خدا اعتراض کردند زمانی که حق خداوند نادیده می‌شد و در زمینش فساد می‌شد. بعد حضرت توضیح دادند منظور از معصیت خدا روی زمین چیست که موجب خشم عده‌ای شد. حضرت فرمودند ظلم مانند خیمه همه انسان‌ها را در بر گرفته بود و همه زیر سایه ظلم زندگی می‌کردند، این ظلم مختص به افرادی خاص نبود، انگار سایه ظلم زندگی همه انسان‌ها را گرفته بود. اصلا برای مردم هیچ پشتوانه آرامش‌بخشی برای زندگی وجود نداشت؛ مسئولیت حکومت چیست؟ مگر جز این است که باید اقامه حق کند و جلوی ظلم بایستد، کارکرد حکومت همین است.

حضرت می‌فرمایند شرایطی به وجود آمده بود که زندگی همه مردم تحت ظلم قرار داشت، خوبان تحت ظلم بودند، بدان هم تحت ظلم بودند و حقوق عموم مردم تضییع می‌شد. اینجا حضرت خشم و غضبی که در مردم اتفاق افتاد و خشم خود را در برابر خلیفه ظاهر کردند و خانه او را محاصره کردند، مقدس می‌شمارند. چرا حضرت این خشم را باارزش می‌داند؟ چون موضوعش مربوط به عدالت است، کسی که رگ‌های گردنش بیرون‌می‌زند به خاطر اینکه در جامعه ظلم می‌بیند، خشمش مقدس است. این بخش اولی است که می‌شود رویارروی غضب رحمانی و غضب شیطانی را در نظر گرفت و باید بر اساس همین الگو، درگیری‌هایی که در عصر پیامبر(ص) رخ داد یا در عصر اباعبدالله(ع) اتفاق افتاده است، طبق همین مدل مورد تحلیل قرار دهیم و شواهدش را ذکر کنیم.

عامل نهضت سیدالشهدا؛ عقل یا خشم

اما سطح دوم و بالاتری نیز وجود دارد. آیا انسان می‌تواند از خشم و غضب فراتر رود، البته نه اینکه در موضع بی‌تفاوتی قرار گیرد، بلکه به وظیفه‌اش نیز عمل می‌کند، نقش خودش را به خوبی ایفا کند، آنجا که باید در برابر ظلم بایستد، می‌ایستد، اما در عین حال انسانی فراتر از غضب است. به عبارت دیگر، چنین انسانی، انسانی است که خشم و غضب در او نیست و در عین حال وظیفه خود را هم به درستی انجام می‌دهد. آیا چنین چیز ممکن است یا ممکن نیست؟ آیا می‌توان گفت اینکه انسان خشم خود را تقلیل دهد، و از یک آرامش درونی برخوردار باشد یک فضیلت اخلاقی به حساب می‌آید یا نه. این آدم در میدان جنگ هم حضور پیدا می‌کند ولی محرک او یک محرک روانی به عنوان غضب نیست، محرک او یک محرک عقلانی است که او را به صحنه مبارزه وارد می‌کند. اگر به برخی منابع اسلامی مراجعه کنیم، می‌توانیم استفاده کنیم بله، هر مقدار که رفتارهای انسان تحت تاثیر خشم و غضب نباشد، ارزش بیشتر دارد و هر مقدار خشم و غضب بیشتر کنترل شود، رفتار انسان عقلانی‌تر و باارزش‌تر خواهد بود. پس ما باید تلاش کنیم فهممان و عملمان کمتر تحت تاثیر خشم و غضب قرار بگیرد.

امام حسین(ع) از روی خشم اقدام نکرد

در تحلیل واقعه عاشورا نمی‌خواهیم از سطح اول و عنصر خشم و غضب کمک بگیریم، بلکه تحلیل فراتری وجود دارد. امام حسین(ع) به خاطر خشم و غضب اقدام نکرد. هر چه درک و اقدام انسان بیشتر تحت تاثیر غضب باشد، در آن خطای بیشتری اتفاق می‌افتد. اینکه انسان، خشم خود را کاهش دهد یک فضیلت اخلاقی محسوب می‌شود. این فرد در میدان جنگ نیز حضور می‌یابد اما محرک او یک محرک روانی مانند غضب نیست بلکه یک محرک عقلانی است. کسی که در حال خشم و غضب است حتی اگر انگیزه او الهی باشد، تصمیم و تشخیص او درست نیست. مانند کسی که می‌خواهد با خشم رانندگی کند، هر قدر هم انگیزه او الهی باشد اما خشم، کنترل و تسلط او را بر خودرو کاهش می‌دهد.

غضب در هر شرایطی یک عامل مخل در تشخیص و فهم درست و تصمیم به‌جا و به موقع محسوب می‌شود. امام علی(ع) در انتخاب فرمانده نیروهای مسلح به مالک اشتر توصیه می‌کند کسی می‌خواهد سلاح به دست گیرد و ضامن امنیت مردم باشد، باید بیشترین کنترل را بر خشم و غضب خود داشته باشد. باید از بردبارترین افراد باشد. کسی که عذر دیگران را به راحتی بپذیرد و بیشترین عطوفت را با نیروهای ضعیف و محروم جامعه داشته باشد. اگر نظامی، نظام علوی باشد و در راس نیروهای نظامی چنین فرماندهانی باشد، اگر مردم خشمگین باشند و کاری خلاف قاعده انجام دهند، آنها را از دم تیغ نمی‌گذراند و نسبت به آنان نهایت صبوری را دارد. در عین حال سعی می‌کند زمینه آرامش را فراهم کند اما نه با قتل و کشتار. اینجا امام علی(ع) کلامی دارند که هر کس غضبش کمتر، شایستگی‌اش برای فرماندهی عالی مرتبه بیشتر است.

در قرآن کریم خداوند از خشم دو پیغمبر(ص) صحبت کرده است؛ حضرت یونس و حضرت موسی بن عمران. غضب در انبیاء هم حتی باعث می‌شود از آنها رفتارهایی خلاف قاعده سر بزند. البته این رفتارها در حد گناه نیست، اما با منزلت نبوت ناسازگار است. مانند حضرت یونس که غضب کرد و مردم را رها ساخت. مجازات متناسب او این بود که در شکم ماهی قرار گرفت. پس غضب، کار دست پیامبران هم می‌دهد با آنکه منشأ شیطانی ندارد. خشم و غضب در سطح اولیای الهی هم می‌تواند منشأ نوعی از رفتارهای غیرقابل دفاع شود. لذا آنچه از اصول اخلاقی این مکتب می‌توانیم استفاده کنیم این است که در سطح بالاتری، از تقسیم‌بندی خشم به رحمانی و شیطانی به موضوع بنگریم. انسان‌هایی به کمال می‌رسند که بر غضب خود تسلط می‌یابند و غضب در رفتار و تصمیم و موضع‌گیری آنها نمودی نداشته باشد و البته این به معنای بی‌تفاوتی نیست.

مومن تحت تاثیر کینه‌ قرار نمی‌گیرد

علامت اینکه انسان بر غضب خود تسلط دارد یا خیر این است که می‌تواند آن را فرو بنشاند و بگذرد. انسان مومن، انسانی است که تحت تاثیر غیظ‌ها و کینه‌ها قرار نمی‌گیرد و آنها را در خود انباشت نمی‌کند. امتیاز انبیاء این بود که دلسوز مردم بودند. همچون نبی مکرم اسلام که در جنگ احد، زمانی که مجروح می‌شوند در حق مردم دعا می‌کنند و از خداوند هدایت آنان را می‌خواهند و از طرف ایشان عذر می‌آورند که جاهل هستند و یا حضرت ابراهیم در مواجهه با فرشتگانی که برای عذاب قوم لوط آمده‌اند، با خداوند وارد جدال می‌شود تا ایشان عذاب نشوند.

امام حسین(ع) در عصر عاشورا در لحظات آخر، در گودال قتلگاه استغاثه کردند و فرمودند: «هل من ناصر ینصرنی». مرحوم محدث قمی می‌گوید حضرت با این تعبیر و بیان در صدد جمع‌کردن کمک و یار برای خود نبود، بلکه ایشان از بس به هدایت مردم عشق می‌ورزید می‌خواست در آن لحظات آخر نیز تاثیری بر قلب‌های سخت و سنگین آنها بگذارد و از این طریق هدایت شوند. از لحظه مواجهه حضرت با سپاه حر تا مسیر کربلا و شب و روز عاشورا، هر چه دیده می‌شود همه لطف و رحمت حضرت است، برای اینکه مردم هدایت شوند. امام حسین(ع) چنین روحیه و کرامت و بزرگواری دارد.

انتهای پیام
captcha