به گزارش ایکنا؛ پرفسور پرویز کردوانی، چهره ماندگار و پدر علم کویرشناسی ایران، شب گذشته 27 مردادماه در سن ۹۰ سالگی دار فانی را وداع گفت و ما فرزندان ایران زمین را از شنیدن درسها و پندهای علمی، اخلاقی و انسانی خود برای پاسداری از آب، خاک، منابع طبیعی و... که همواره با دغدغه بهبود آن درسها گفت و گفت و گفت و این درسها را به خوبی زندگی کرد؛ محروم ساخت. محرومیتی که باید درسآموز شود و امید که اینگونه شود...
خبرگزاری ایکنا، محرم سال پیش با این چهره ماندگار گفتوگویی داشت؛ در این گفتوگو پرفسور کردوانی خاطرات زیبایی را از روضههای خانگی و مجالس عزاداری سالار شهیدان در دوران کودکی خویش بیان کرد؛ گفتوگویی که حالا و به رسم همواره روزگار همزمان با رحلت این مرد بزرگ خواندنیتر از پیش مینماید. خاصه آنکه پرواز او از این دنیای کوچک به دنیای باقی با عاشورای حسین(ع) مصادف شده است. روحش شاد و راهش مستدام باد.
در ادامه متن این گفتوگو را میخوانیم:
ایکنا ـ احساس خود را به سه واژه «محرم، روضه و امام حسین(ع)» بیان کنید.
من از کودکی به واسطه اینکه مادرم سیده بود با موضوعات مذهبی و دینی ارتباط خوبی داشتم. در همان دوران، به همراه پسرداییام به مسجد میرفتیم و اذان میگفتیم. مادرم تأکید میکرد که اذان را در هر سه وقت صبح، ظهر و شب بگوییم. در ماه محرم هم خرج میدادیم و دو گوسفند قربانی و نذر هیئت اباعبدالله الحسین(ع) میکردیم. آن زمان رسم و رسوم خودش را داشت؛ مادربزرگ مادریام میآمد و دور چشمان گوسفند قربانی را سرمه میکشید و در دهانش نبات میگذاشت و بعد یک آیه قرآن را میخواندند و حیوان را قربانی میکردند.
آن زمان دایی بنده هم بسیار نذر امام حسین(ع) میکرد. ما را هم به مسجد دعوت میکرد و از ما میخواست که در مسجد برای مردم نوحه بخوانیم؛ دوران نوجوانیام بود و از حضور در یک جمع بزرگ خجالت میکشیدم. به همین خاطر بعد از اینکه از مجلس خارج میشدیم به خانه میآمدم، خدمه خانه را در آشپزخانه جمع میکردم و برای آنها نوحه میخواندم. مادرم میگفت زمانی که طفل بودم و شاید بیشتر از سه سال سن نداشتم لباس حضرت علیاصغر(ع) بر تنم میکرد و سوار بر اسب با کاروانی که شکل تعزیه بود در روستا حرکت میدادند.
روضه خانگی نیز یکی از مهمترین موضوعات در بحث محرم و شعائر عاشوراست. همین روضهها در گذشته موجب آگاه شدن مردم از درسهای عاشورا میشد. به دلیل اینکه آن زمانها بسیاری از مردم روستا سواد و آگاهی کافی نداشتند، روضه کلاس درسی برایشان بود که هم میآموختند و هم با امام حسین(ع) آشنا میشدند. آن زمان افراد باسواد را به عنوان میرزا یا ملا میشناختند. میرزا شاگرد مغازهدار بود و میتوانست بنویسد و ملا میتوانست بخواند و دعا کند و مردم را با قرآن آشنا سازد. اینها به ده میآمدند و کتاب حسینکُرد و امثال اینها را برای مردم میخواندند؛ اما زمانی که محرم فرامیرسید همه این کتابها را کنار میگذاشتند و با نشاط درسهای عاشورا را برای مردم میخواندند. ما هم عاشق این جلسات و مجالس روضه بودیم.
هر جلسهای که میگفتند برای امام حسین(ع) است و روضه برپاست، با علاقه و شوق میرفتیم. در جلسه هم تمام و کمال گوش میدادیم و میآموختیم. لذا روضه نه تنها در گذشته بلکه امروز نیز مقولهای اثرگذار است؛ به همین خاطر جلسات روضه را با شوق از فضای مجازی و رادیو گوش میدهم و مطالب بسیار خوبی را از آنها میآموزم.
ایکنا ـ در خصوص امام حسین(ع) و احساسی که به ایشان دارید برایمان سخن بگویید.
امام حسین(ع) نماد مقاومت و ایثار است. ایشان خود را فدای دین اسلام کرد؛ دینی که بیش از هزار سال از ظهور آن میگذرد و سال به سال بر گستره مخاطبان آن افزوده میشود. وقتی به داستان کربلا مینگریم، واقعیات متعددی برای انسان روشن میشود. برای ما که سالها از عمرمان میگذرد و اتفاقات متعددی را در عمرمان از جمله جنگها، اختلافات و... تجربه کردهایم این واقعه درسهای بسیاری دارد. حضرت میدانست به راهی میرود که قطعاً انتهایش شهادت است، شهادتی که نه تنها جان خود، بلکه جان عزیزانش را نیز فدای یک هدف والا و بزرگ میکند. در برابر این هدف ایستادگی و مقاومت و آن حماسه بزرگ را خلق کرد و خواهر بزرگوار حضرت نیز آن را روایت و همه را با درسهای این قیام بزرگ و اثرگذار آشنا کرد.
امام حسین(ع) برای من نماد مقاومت در زندگی است. مقاومت از لحاظ دینی، علمی و رقابتی؛ لذا در ارتباط با امام حسین(ع) از یک طرف باید اندوهگین و از طرف دیگر باید شاد بود؛ غمگین به واسطه ظلم و ستمی که بر این امام همام و خانواده ایشان روا شد و شادی به دلیل عظمت شهامت یک انسان بزرگ و اینکه چنین شخصیتی در دین ما وجود دارد.
ایکنا ـ پیوند خاصی با روضههای خانگی داشتهاید؟
بله، زمانی که از تهران به ده میرفتیم در جلسات روضه شرکت میکردیم. روضههای خانگی باعث جمع شدن افراد خانواده کنار یکدیگر میشد. خانواده ما نیز جمعیت زیادی داشت. همه دور هم جمع میشدند و بعد از پایان روضه و اشک ریختن، نشاط معنوی در چهرههایشان نمایان میشد. روضه بهانهای بود برای اینکه مردم نیازمند روستا به خانه ارباب بیایند و همه در یک سفره کنار هم بنشینند و عزاداری کنند؛ لذا روضه جنبههای فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و سیاسی بسیاری داشت.
آدم باید خدا را در کنار خود داشته باشد و او را بشناسد؛ باید دین را بفهمد و در همه لحظات عمر به خدا متوسل شود و اینها را به فرزندانش نیز بیاموزد. لذا باید در این دنیا زندگی کرد؛ زنده ماندن صرف هیچ فایدهای برای انسان ندارد؛ باید عاقبت به خیر شد و این عاقبت به خیری بهترین چیز برای هر انسانی است. کسی که معتقد به دین باشد عاقبت به خیر خواهد شد. البته نباید فراموش کنیم که اگر میخواهیم آخرت خودمان را نیز تضمین کنیم، باید در این دنیا دستگیر نیازمندان باشیم و به آنها کمک کنیم تا خداوند نیز از فضل خود بینیازمان کند.
انتهای پیام