به گزارش ایکنا، سخنان حجتالاسلام والمسلمین رضا غلامی، استاد حوزه و دانشگاه در ایام شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) در مسجد حضرت خدیجه کبری(س) را در ذیل بخوانید؛
موضوع سخن من؛ شرط یار حسین(ع) شدن در همه دورانهاست. در واقع، بحث بر سر این است، امروز که ۱۳۸۲ سال از شهادت جانگداز امام حسین(ع) و یاران با وفای ایشان گذشته چگونه میتوانیم یار و یاور حسین(ع) باشیم و بمانیم و در امتداد نهضت حسینی(ع) ایفای نقش کنیم؟ مگر نگفتهاند کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا؟ این کلام از معصوم(ع) نیست اما بسیار دقیق، پرمغز و معقول است. این شعار که ارتباطی با زیدیه هم ندارد و یک شعار سیاسی فراگیر در شیعه محسوب میشود، وجوه گوناگونی دارد. یک وجه آن یعنی اگر ادعا میکنید که دلبسته امام حسین(ع) و مکتب عاشورایی او هستید، در هر عصر و در هر مکانی باید حسینی عمل کنید و یار حقیقی و وفادار حسین(ع) باشید. باید برای احیاء حق قیام کنید و اگر لازم شد در این راه فداکاری کنید. بعضیها از سر نفهمی میگویند این شعار، شعار جنگ است و روحیه جنگ طلبی را در بین شیعیان تقویت میکند؛ اما خیر، این شعار، شعار قیام برای احیاء حق چه در صلح چه در جنگ است.
امام حسین(ع) مگر برای جنگ به سمت کوفه حرکت کرده بودند؟ کسی که با زن و بچه برای جنگ میرود؟ کسی که با ۷۲ نفر طبل جنگ را نمیکوبد. جنگ را به امام(ع) تحمیل کردند و امام(ع) هم که دید نه تنها اینها از حرف باطل خود کوتاه نمیآیند و اصرار بر بیعت با یزید دارند بلکه در صورت عدم بیعت، اصرار به ریختن خون ایشان دارند، شجاعانه وارد جنگ شدند. پس دقت بفرمایید که ما در هر عصری باید حسینی عمل کنیم. ندای هل من ناصر ینصرنی ابا عبدالله(ع) همیشه هست و لبیک گو میطلبد و ما باید لبیک گو باشیم و بمانیم.
حالا بحث بر سر این است که یار امام حسین(ع) شدن چه شرایطی دارد؟ آیا همین که در حرف بگوییم ما یار امام حسین(ع) هستیم کافی است یا باید مجدانه شرایطی را در خودمان فراهم کنیم؟ من قصد دارم در در اینجا به چهارده شرط مهم اشاره کنم؛
خیلی از ماها بدون آنکه بدانیم گرفتار شرک هستیم و انواع بتخانهها برای خودمان درست کردهایم. بت نفس، بت پول، بت جاه و مقام، بت علم، بت غرب و خیلی بتهای دیگر. باید توجه داشته باشیم که تا زمانی که از شرّ این بتها خلاص نشویم و آنها را نشکنیم، همراهی با حسین (ع) منتفی است. حرف اساسی اسلام که بین همه ادیان الهی در طول تاریخ این است که أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِكَ بِهِ شَيئًا وَلا يَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ. بنابراین باید دست از خدایان دروغین کشید و موّحد شد.
آبادکردن دنیا و استفاده مکفی از نعمات الهی وظیفه ماست اما دنیاپرستی و چسبیدن به دنیا و زمین و غفلت از پرواز، خطر بزرگی است که همه ما را بدون استثناء تهدید میکند. قرآن مجید میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ ۚأَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ ۚفَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ، اگر مروری بر تاریخ داشته باشیم، اکثر کسانی که از همراهی با امام حسین(ع) در روز عاشورا محروم ماندند، دل از دنیا نبریده بودند. امام حسین(ع) میفرمایند: مردم، بنده دنیایند و به ظاهر، دم از دین میزنند و تا زمانی که زندگیشان تأمین شود، از آن دفاع میکنند، اما چون در بوته آزمایش قرار بگیرند، دینداران اندکند.
یار حسین(ع) دیندار مقلد نیست، دیندار محقق و آزاداندیش است. کورکورانه اسلام را نپذیرفته و دائماً در حال کسب معرفت است. ایمانش را به سادگی به دست نیاورده که به سادگی و با یک شبهه و یک تحریف از دست بدهد. یار حسین(ع) امام را با عمق جان میشناسد و به دور امامشان مانند کعبه در حال طواف هستند و محال است از امامشان جدا شود. شب عاشورا حضرت عباس(ع) نخستین کسی بود که در محضر امام(ع) عرض کرد بدون شما دنیا چه ارزشی دارد. بعد یاران یکی یکی برخاستند. زهیر ابن قین گفت: به خدا قسم، دوست دارم كه كشته شوم، سپس برانگيخته شوم و تا هزار بار ديگر كشته و زنده شوم تا بدين سبب از جان شما و جوانان اهل بيت شما بلا به دور ماند. این نتیجه همان معرفت است.
نفس هر انسانی به تربیت نیاز دارد و الا طبیعت انسان بر فطرت او غلبه پیدا میکند. تربیت، هم جنبه اجتماعی دارد و هم جنبه فردی اما آنچه مسلم است تا عزم و ارادهای در فرد برای مهار طبیعت یعنی غضب و شهوت و وهم و تعدیل آن نباشد، تربیت اجتماعی آنقدر مؤثر نخواهد بود. یار حسین(ع) کسی است که هم اراده تربیت و اصلاح خود را دارد و هم برای آن برنامه دارد و الا نه نفس حیوانی انسان را راحت میگذارد و نه شیطان دست از سر کسی برمی دارد. جنود عقل و جهل دائم در حال مبارزه هستند و مهم این است که ما با تقویت دائمی عقل که مولود فطرت است، بر جنود جهل پیروز شویم.
درک امام زمان(ع) در زمان حضور امام(ع) راحتتر است اما اینکه در دوران غیبت نیز امام عصر ارواحنا فداه در بین ما هستند، اعمال ما پیش روی ایشان است و بدون وساطت ایشان هیچ فیضی از ناحیه خداوند قابل اعطاء به موجودات نیست، چیزی نیست که هر کسی قادر به درک عمیق و سازنده آن باشد. البته به تبع امام غایب(ع)، شناخت نایب امام هم در مرتبه بعدی بسیار تعیین کننده است چراکه قرار نیست دین خدا در عصر غیبت تعطیل شود. در این بین، باید توجه داشت اقتضای درک امام یا نایب امام تنها مطالعه کردن و حرف زدن نیست بلکه نشانه درک امام، وارد شدن به میدان و شانه به شانه امام حرکت کردن است. یعنی نه از امام عقب بیفتیم و نه از ایشان جلوتر حرکت کنیم.
باید همواره بدانیم که جریان تبلیغی دشمن با همه قوا در صحنه است و از هیچ کوششی برای قلب واقعیتها دریغ ندارد. کار را به جایی میرسانند که افراد در حقانیت جریان اسلام ناب به تردید بیفتند. شما در دوران علی(ع) خواندید، آنقدر دستگاه تبلیغی معاویه بر ضد امام علی(ع) کار کرد که وقتی اعلام کردند علی(ع) در محراب مسجد به شهادت رسید، عدهای گفتند مگر علی نماز هم میخوانده است! یا دیدید دستگاه تبلیغی اموی علیه امام حسین(ع) چهها کرد. دوستان، امروز این دستگاه تبلیغاتی هزاران برابر قبل تقویت شده و اگر تسلیم دروغپردازی ها و بازیهای رسانهای منافقین و دشمنان بشویم، یا در معرفی حق با همه توان کار نکنیم، کارمان تمام است و تنها راه تسلیم نشدن کسب دائمی بصیرت است. باید هم به دنبال بصیرت بود و این بصیرت را به دیگران منتقل کرد.
ما با اختیار خودمان جامعه خودمان را میسازیم؛ إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ قضا و قدر الهی هم متناسب با ظرفیت حقیقی ماست و با اختیار منافاتی ندارد. بنابراین یار حسین(ع) نمیتواند نسبت به وضع جامعه و آخر و عاقبت آن بی تفاوت باشد. باید برای جامعه پردازی تلاش کرد. هم دولت اسلامی در این زمينه وظایف سنگینی بر عهده دارد و هم تک تک اعضای جامعه. کف وظیفه ما در قبال جامعه امر به معروف و نهی از منکر است. وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْض یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنْ الْمُنکَرِ. وقتی در دایره ایمان وارد شدیم بر یکدیگر ولایت پیدا میکنیم و همین ولایت، به ما اجازه میدهد امر به معروف و نهی از منکر کنیم. هدف کانونی امام حسین(ع) نیز امر به معروف و نهی از منکر بود لذا فرمودند: اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فِی اُمَّهِ جَدِّی، اُرِیدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ.
جهان خالی از طاغوتها نیست. اگر در برابر آنها ذرهای سر تسلیم فرود بیاوریم، این تسلیم پایانی ندارد، کار به جایی میرسد که آنها کاملاً بر ما مسلط میشوند. لذا قرآن کریم میفرمايد: وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا. اگر تسلیم شدیم حتی دین و ایمانمان را از ما خواهند گرفت و ما را از هر جهت به بردهگی خواهند کشید. لازمه تسلیم نشدن در برابر طواغیت، قوی شدن در همه زمینههاست. در عرصه فرهنگی، در عرصه سیاسی، در عرصه اقتصادی، در عرصه علمی و در عرصه دفاعی. ما با کسی سر جنگ نداریم اما در دفاع از خودمان و از مظلومین جهان ذرهای تردید نداریم و در این جهت خودمان را دائماً قوی میکنیم.
در دنیای فتنهآمیزی که در آن زندگی میکنیم، شناخت دوست و دشمن یک امر صد در صد ضروری است. نباید در این عرصه سادهلوحی به خرج داد و یا در عمل مسامحه کرد. اینکه بعضیها می گویند با همه حتی دشمنان و منافقین دوستی کنید تا مثلاً آنها را جذب کنید حرف بی ربطی است. به جای آنکه آنان را جذب کنید خودتان جذب آنها میشوید. از طرف دیگر، دشمن گاهی با لباس دوست به ما نزدیک میشود و قصد ضربه زدن دارد. باید با معیارهای روشن و با زیرکی تمام دوست را از دشمن تمییز دهیم تا بتوانیم از جریان اسلام ناب صیانت کنیم. البته همانطور که اشاره شد، وقتی دشمن را شناختیم، باید فاصله خودمان را با آن تنظیم کنیم و مراقب کید آن باشیم.
در کنار لزوم دشمن شناسی و مرزبندی بین دوست و دشمن، یاران حسین(ع) تمام کوشش خودشان را صرف اضافه کردن دوستان میکنند. قرآن مجید میفرماید: فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ، این یک اصل کلیدی در اسلام است که تا میتوان باید در جهت جذب مردم به اسلام نرمی نشان داد. مجدداً قرآن کریم در توصیف پیامبر اکرم میفرماید: لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ. بنابراین، افزایش جاذبهها و از بین بردن دافعهها خیلی اهمیت دارد. نباید فقط به ظواهر نگاه کرد. اکثر مردم فطرتهای زندهای دارند و اگر با آنها به زبان فطرت صحبت شود همراه میشوند.
اکثریت مساوی حق نیست. قرآن مجید میفرمایید: قُلْ لا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ. ممکن است در یک جامعهای اکثریت، چه نخبگان و چه عامه مردم، از باطل جانبداری کنند؛ اما این دلیل آن نیست که کار آنها برحق است. لذا معیار حق رفتار مردم با حق نیست بلکه معیار آن عقل و دین است. وقتی عقول مردم در اثر گناه به تعطیلی کشیده شود و دین خدا را به نفع اغراض شیطانی خود تحریف کنند همین میشود که در روز عاشورا خون فرزند پیامبر و حجت خدا بر روی زمین را میریزند و اهل بیت مکرمش را به اسارت میگیرند. بنابراین، یار حسین(ع) حقجو و حق گراست حتی اگر اقلیت محض باشد.
یار حسین(ع) اهل گوشهگیری نیست. یار حسین(ع) اهل تنبلی و کم کاری نیست. در هر حال و با تمام توان در راه ظهور و بروز حق مجاهدت میکند. امام سجاد(ع) میفرماید: کسانی که منتظر امام زمانشان هستند، برای دین خدا علنی و مخفیانه تلاش میکنند. اما باید توجه داشت آن مجاهدتی مطلوب اسلام است که همراه با هوشمندی و عقلانیت باشد. همراه با تدبیر و محاسبه دقیق باشد. نباید نازرنگی کرد. نباید در برابر دشمن غافلگیر شد. باید همیشه بیدار بود و برای موفقیت بهترین طرحها و نقشهها را داشت.
دوستان عزیز، کار جریان حق همیشه با موانع و چالشهای گوناگون روبرو بوده است. به گواه قرآن کریم، هیچ پیامبری در طول تاریخ نیامد مگر آنکه جریان طاغوت مانع کار آنها شده و خیلی از آنها را شکنجه و کشته است. از سوی دیگر کار حق گرایانه و غلبه سیستمی فطرت بر طبیعت در جامعه انسانی سخت و پیچیده است و نباید توقع داشت با مشکل و حتی در مواردی، با شکست روبرو نشود. مهم این است که یاران حسین(ع) در موضع بر حق خود اهل استقامت باشند تا مورد نصرت الهی قرار گیرند. إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ.
خب، امشب شب علي اکبر(ع) است و باید روضه علي اکبر بخوانیم. روز عاشورا، اصحاب که به شهادت رسیدند، اولین نفری که از اهل بیت امام(ع) داوطلب رفتن به میدان میشود، حضرت علی اکبر است. میآید نزد پدر و اجازه رفتن به میدان میخواهد. در تاریخ آمده، حسین(ع) بدون درنگ به علي اکبر اجازه دادند. حتی در مقتل آمده خود حسین(ع) علي اکبر را برای رفتن به میدان تجهیز کرد. زره و شمشير و غیره. بعد زن و بچه را صدا زد که بیایید با علي اکبر خداحافظی بکنید. چه عظمتی دارد شخصیت حسین(ع). زن و بچه گرد علي اکبر حلقه زدند. همه ناله و شیون میزنند. میگفتند علی جان به غربت ما رحم کن و نرو. ببینید در دل حسین(ع) چه میگذرد. علي اکبر حرکت میکند به سمت میدان. اینجا مینویسند امام حسین(ع) دستانش را به سمت آسمان دراز کرد. عرض کرد خدایا شاهد باش که من جوانی که شبیهترین خلق به پیامبر است دارم میفرستم میدان. خَلقاً و خُلقا و منطقاً. بعد نگاهی مأیوسانهای انداخت به قد و بالای علي اکبر، همچون پدری که عزیزش را برای آخرین بار میبیند.
انتهای پیام