به گزارش خبرنگار ایکنا؛ کتاب «تراژدی جهان اسلام» اثری از محسن حسام مظاهری؛ پژوهشگر جامعهشناسی آئینهای عزاداری است که برای تدوین آن حدود ۵۰۰ کتاب و مقاله فارسی و بیش از ۱۵۰ منبع به زبانهای دیگر به قلم بیش از ۳۱۰ شرقشناس، ایرانشناس و سفرنامهنویس را مورد بررسی قرار داده است. این اثر از سوی انتشارات آرما در سه جلد منتشر شده است.
این کتاب شامل دو بخش کلی است؛ بخش اول شامل گزارشها و توصیفات است و هشت فصل را شامل میشود که بر اساس نقاط عطف تاریخ حیات مجالس عزاداری و آیینهای سوگواری تفکیک شدهاند. در این هشت فصل به ترتیب گزارشهای عزاداری در دوره صفویه، مابین صفویه و قاجار، دوره قاجار از ابتدا تا میانه مشروطه، از مشروطه تا سالهای آغازین حکومت رضاشاه، سالهای پایانی حکومت رضاشاه، دوره پهلوی دوم تا آستانه انقلاب، سالهای پیروزی انقلاب و درنهایت دوره جمهوری اسلامی، تحلیل و بررسی شدهاند. در این هشت فصل گزارشها و نیز اسناد تصویری مربوط به هر دوره به ترتیب تاریخ نگارش آورده شده است. در مورد هر گزارش و سند، ابتدا یک معرفی مختصر از نویسنده و کتابش آورده و در ادامه به بررسی و ارزیابی گزارش یا سند مربوط به او پرداختهشده و در انتها نیز متن کامل گزارش یا اسناد تصویری به نقل از سفرنامه با ذکر مشخصات آورده شده است.
نویسنده کتاب را با جملهای از سر لوئیس پلی آغاز کرده است که میگوید: اگر موفقیت یک نمایش به میزان تأثیراتی باشد که بر خوانندگان یا تماشاگران خود میگذارد، هیچ نمایشی تاکنون موفقتر از تراژدی جهان اسلام، یعنی تراژدی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) نبوده است.
این مجموعه سه جلدی که به گفته نویسنده حاصل هفت سال تحقیق و پژوهش است، عزاداری شیعیان ایران را به روایت سفرنامهنویسان، مستشرقان و ایرانشناسان از صفویه تا جمهوری اسلامی مرور میکند. بخش اول کتاب، که دو جلد را دربرمیگیرد، مربوط به سفرنامهها و جلد سوم شامل تحلیلهای مربوط به عزاداری است.
عزاداری فراگیرترین نمود مناسک شیعه
مظاهری در این اثر به دنبال شناخت و فهم جامع و دقیق از روند پیدایش و تحلیل عزاداری در ایران پس از صفوی است. در واقع وی که پیش از این در کتاب «رسانه شیعه» به بررسی جامعه شناختی آیینها و مجالس عزاداری در ایران پرداخته بود، در این کتاب به دنبال اثبات فرضیهای است که در رسانه شیعه آن را کلید زده است. فرضیهای که عزاداری را به عنوان مهمترین و فراگیرترین نمود بُعد مناسکی شیعه از بدو تأسیس تا امروز همواره در حال تغییر ارزیابی میکند.
نویسنده معتقد است برای سنجش این فرضیه، نیازمند ترسیم خط سیر تاریخی واحدی از این روند هستیم و این خط سیر به کمک سفرنامهها که شامل انبوهی از دادههای تاریخی و مهمترین منبع توصیف حیات اجتماعی جامعه ایران در دوره صفویه و قاجاریه به حساب میآید، امکانپذیر خواهد بود. جایگاه راوی بیگانه که هم غیرباورمند و هم غیربومی است، موقعیت ممتازی برای پدیدآورندگان این آثار فراهم کرده است تا به دور از سه حجاب عادت، تکرار و تعلق، ایران شیعی آن روزگار را برای ما توصیف کنند. توصیفی که به دلیل وجود تنوع نگاه و بازه زمانی گسترده میتواند تصویر روشنی از عزاداری در ایران را در مقابل ما قرار دهد.
مظاهری برای نگارش این کتاب در گام نخست به انتخاب و بررسی ۴۵۵ منبع از ۳۴۰ نفر سفرنامهنویس غیرایرانی و غیرمسلمان دست زده است. نتیجه این بررسی، انتخاب ۱۸۲ قطعه از ۲۱۲ منبع است که وضعیت عزاداری در دورههای گوناگون تاریخی از دوره صفویه تا جمهوری اسلامی را نشان میدهد؛ بنابراین این کتاب یک منبع و مرجع قابل استناد در زمینه آیینهای عزاداری است و میتواند به مثابه یک ابزار و محل رجوع ما برای یافتن پرسشهایی متعدد باشد.
نگاه مستشرقان به آیینهای عزاداری
سارا شریعتی، پژوهشگر جامعهشناسی دین و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران درباره این کتاب گفته است: نقد من به کتاب این است که برای مخاطب دقیقاً مشخص نیست کدام یک از روایتگران این کتاب، مستشرق، کدام یک سفرنامهنویس و کدام یک ایرانشناس است. به زعم من مقدمه محدود و ۲۰ صفحهای برای کتابی ۱۷۰۰ صفحهای میتواند منجر به بروز ابهامات متعددی بشود. شاید اگر مؤلف در ابتدای پروژه که انرژی و حوصله بیشتری دارد دست به نگارش مقدمه بزند، آن را وسیع و تنومندتر بنویسد و توضیحاتی هم درباره مفاهیم ایرانشناس یا مستشرق ارائه شود که بسیار جای کار دارد و با اهمیت است.
وی میافزاید: درک اینکه مستشرقان یا سفرنامهنویسان با چه خوانش و ذهنیتی به آئینهای عزاداری نگریستهاند حائز اهمیت است و گزارشهای این کتاب ما را به آن فهم از خوانشهای آنها رهنمون میکند. به نظر میرسد خوانشهای مسیحی، یونانی و هنری بر بسیاری از روایتهای روایتگران این کتاب سایه افکنده است. خوانشهای مسیحی از تشیع مسئلهای است که با آن مشکل دارم، مستشرقان شیعه را مکتب غم و اندوه قلمداد کردهاند و در گزارشهای خود این مکتب را مذهب سوگواری معرفی کردهاند، حتی میشل فوکو در جایی درباره شیعیان به اجتماع توّابین اشاره کرده و آن مقصود گناه ازلی را مد نظر دارد در حالی که اساساً در تشیع چیزی به نام گناه ازلی به آن معنا که تا ابد دامنگیر انسان باشد و شخص همیشه احساس گناه کند، وجود ندارد. بعضی مستشرقان تشیع را مذهب رنج و اندوه و اشک نشان میدهند، در حالی که در انقلاب اسلامی شاهد بودیم که تشیع به خوبی توانست از مناسک خود کارکردهای انقلابی برسازد. یعنی مناسک عزاداری ما نه برای رنج کشیدن و غصه خوردن که در راستای کارکردهایی اجتماعی و والاتر است. در بسیاری از مفاهیم متأثر و مرعوب خوانشهای مسیحی هستیم و مفاهیم خود را به کار نگرفتهایم. مثلاً در گزارشهایی که این مستشرقان ارائه کردهاند سه واژه تئاتر، درام و تراژدی هم بسیار پرتکرار است و این کلیدواژهها ریشه یونانی دارند.
انتهای پیام