اصلاحات سیاسى از دیدگاه امام حسین(ع)
کد خبر: 3994150
تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۷

اصلاحات سیاسى از دیدگاه امام حسین(ع)

امام حسین(ع) فرمودند: خدایا تو مى‏‌دانى آنچه ما انجام دادیم نه براى این بود که ملک و سلطنتى به دست آوریم و نه براى این که از متاع پست دنیا چیزى تهیه کنیم، بلکه مى‏‌خواستیم نشانه‏‌هاى از بین رفته دینت را باز گردانیم و اصلاح را در شهرهایت ظاهر سازیم تا بندگان ستم دیده‏‌ات در ایمنى قرار گیرند و واجبات و سنت و احکام تو در جامعه اجرا شود.

اصلاحات سیاسى از دیدگاه امام حسین (ع)در بینش اسلامى، آفرینش انسان و جهان هدفمند است. آدمیان براى رسیدن به قرب الهى خلق شده‏‌اند. در راستاى این هدف، خداوند متعال افزون بر حجت ‏باطنى (عقل)، برگزیدگان خویش را به مدد انسان فرستاد تا راه وصول به حق را متذکر شوند و بندگان را در انجام فرائض و دورى از پلیدى‏‌ها دستگیرى کنند.

پیامبر بزرگوار اسلام، مانند سایر پیامبران بزرگ الهى - تمام همت و توان خویش را صرف تحقق این هدف بزرگ نمود و نه تنها در عرصه تبلیغ پیام خداوند کامیاب بود، بلکه توانست در عرصه اجتماعى، حکومتى بر مبناى ارزش‏‌هاى دینى پایه‏‌ریزى کند. هدف این حکومت، هدایت انسان‏‌ها به سوى سعادت واقعى بود. سعادتى که در پرتو آن هم دنیایى آباد و توام با آرامش مهیا مى‏‌شود و هم آخرتى برخوردار از فیض الهى و رستگارى ابدى.

متاسفانه بعد از رحلت پیامبر اکرم، دیرى نپایید که نظام ارزشى جامعه دگرگون شد و افراد فاقد صلاحیت مانند معاویه و یزید بر مسند خلافت تکیه زدند و شرایط به گونه‌‏اى شد که امام حسین(ع) تنها راه مبارزه با آن همه مفاسد را حرکت اصلاح‌طلبانه و امر به معروف و نهى از منکر دانستند.

در زمان امام حسین(ع) اوضاع به گونه‏‌اى بود که آن حضرت چاره‏‌اى جز قیام اصلاح‌طلبانه نداشتند و راهکار رسیدن به اصلاح مطلوب را امر به معروف و نهى از منکر دانستند.

حضرت ابى‌عبدالله(ع) در سخن دیگرى ضمن تاکید بر اهمیت امر به معروف و نهى از منکر، مفاسد و منکرات رایج در زمان خویش را بر مى‏‌شمارد و قیام براى نابودى آنها را وظیفه خویش دانسته، مى‏‌فرماید: همانا رسول خدا(ص) فرمود: اگر کسى با سلطان زورگویى مواجه شود که حرام خدا را حلال نموده و پیمان الهى را در هم مى‏‌شکند و با سنت رسول خدا(ص) مخالفت مى‏‌کند و در میان بندگان خدا راه گناه و معصیت و دشمنى در پیش مى‏‌گیرد، اما  در مقابل چنین سلطانى با عمل و یا با گفتار خود مخالفت نکند بر خداوند است که این فرد ساکت را به محل همان طغیان‌گر در آتش جهنم داخل گرداند و و شما مردم دانستید که بنى امیه اطاعت از شیطان را بر خود فرض کرده‏‌اند و از اطاعت‏ خداوند سر باز زده‏‌اند، فساد را ترویج و حدود خدا را تعطیل کرده‏‌ و بیت المال را به خود اختصاص داده‏‌اند. حرام الهى را حلال کرده‏ و حلال خدا را حرام نموده‏‌اند و من سزاوارترین کسى هستم که باید اینها را تغییر دهد.

بنابراین، براى جلوگیرى از ناراستى‌‏ها، بدعت‏‌ها و فسادها، اصلاحات یک ضرورت همیشگى است. جامعه‌‏اى که خواهان توسعه، پیشرفت، معنویت و عدالت است اگر به اصلاحات نپردازد با گذشت زمان دچار انحطاط خواهد شد و اندک اندک ارزش‌‏هاى اصیل دینى و فرهنگى خود را از دست‏ خواهد داد. به طور کلى مى‏‌توان دو قلمرو جداگانه براى اصلاحات ترسیم کرد. نخست لاحات فردى و همچنین اصلاحات اجتماعى.

اصلاحات فردی

اصلاحات اجتماعى هیچ‌گاه به مرتبه مطلوب خود نمى‌‏رسد، مگر آن‌که اصلاح‌گران در گام نخست مملکت وجود خویش را اصلاح کرده باشند. از منظر اسلام، خویشتن‌سازى و تزکیه درون بر دگرسازى تقدم دارد و مصلحان راستین پیش از دعوت به اصلاح و طرح شعار اصلاحات، به اصلاح واقعى خویش مى‏‌پردازند و خود به آنچه مى‏‌گویند عمل مى‏‌کنند.

در روایات اسلامى نیز به این امر مهم اشاره شده است. به عنوان نمونه، امام على (ع)  مى‏‌فرماید: آن که خود را پیشواى مردم سازد پیش از تصمیم دیگرى باید به ادب کردن خویش پردازد و پیش از آنکه به گفتار تعلیم فرماید باید به کردار ادب نماید و آنکه خود را تعلیم دهد و ادب اندوزد، شایسته‏‌تر به تعظیم است از آن که دیگرى را تعلیم دهد و ادب آموزد.

بنابراین اصلاحات فردى، پیش شرط اصلاحات اجتماعى است و مدعیان فاسد اصلاح‏‌طلبى ثمرى جز فساد و گمراهى به بار نخواهند آورد.

اصلاحات اجتماعى-سیاسى

اصلاحات در ساحت اجتماعى داراى ابعادى گوناگون است. اصل شایسته‌سالارى در اعطاى مناصب حکومتى مورد پذیرش همه عقلاى عالم است، زیرا قوانین حاکم بر جامعه هر چند از استحکام و انسجام بالایى برخوردار باشند، اما به تنهایى سامان‌بخش نیستند و نمى‏‌توانند جامعه را به رشد و صلاح هدایت کنند.

سخنان امام حسین(ع) گواهى مى‏‌دهد که یزید داراى چنین شخصیتى بود: «و یزید رجل فاسق شارب الخمر قاتل النفس المحرمه معلن بالفسق...؛ و یزید، مردى فاسق، شرابخوار و آدم‌کش است که آشکارا گناه مى‏‌کند». در واقع تمام فسادهایى که مى‌‏تواند در یک حاکم جمع شود، در شخص یزید وجود داشت و از این رو امام (ع) خطاب به برادر بزرگوارش محمد حنفیه مى‏‌فرماید: «یا اخى والله لو لم یکن فى الدنیا ملجا و لاماوى لما با یعت‏یزید بن معاویه; برادرم، به خدا قسم اگر در دنیا هیچ پناهگاه و ماوایى نیابم، بازهم با یزید بیعت نخواهم کرد».

زیرا از منظر دین اگر انسان با حاکمى که وجودش گناه و فساد را به همراه دارد بیعت کند، در گناه او شریک است و در قیامت در آتش جهنم با او هم‏نشین خواهد بود: «و کان حقیقا على الله ان یدخله مدخله، سزاوار است که خداوند او را به جایى برد که آن ستمکار را برده است‏».

به هر حال، امام حسین(ع) به منظور اصلاحات سیاسى در جامعه اسلامى آن روز چند برنامه محورى را در دستور کار خویش قرار داد: تبیین جایگاه امامت و ویژگى‏‌هاى امام،  تبیین عدم صلاحیت دیگران براى تصدى این منصب، بیان شایستگى‏‌هاى خود براى امامت.

در مقام بیان شرایط امام مى‏‌فرماید: «به جانم سوگند، امام جز کسى که به کتاب خدا حکومت و داورى کند و قیام به قسط و عدل نماید و به دین حق گردن بنهد و خود را وقف راه خدا کرده‏باشد، نیست‏».

در بیان برنامه دوم مى‏‌فرماید: «ما از خداییم و به‌سوى او باز خواهیم گشت. چه مصیبتى از این بالاتر که مسلمانان به سرپرستى همچون یزید دچار شوند! پس باید با اسلام وداع نمود . از جدم رسول خدا (ص) شنیدم که مى‏‌فرمود: خلافت‏ بر فرزندان ابوسفیان حرام است .»

منابع: کتب تفصیل وسائل الشیعه و بحارالانوار و ensani.ir

انتهای پیام
captcha