چگونگی معرفی اهل بیت(ع) توسط امام سجاد(ع) در غوغای شام
کد خبر: 3997770
تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۴
علی‌اکبر ذاکری بیان کرد:

چگونگی معرفی اهل بیت(ع) توسط امام سجاد(ع) در غوغای شام

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اظهار کرد: پس از سخنرانی امام سجاد(ع) در دربار یزید، عده‌ زیادی همراه با او نماز نخواندند. لذا امام اهل بیت(ع) را در قلب شام که دربار خلیفه بود به خوبی معرفی کردند.

به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «نقش  امام سجاد(ع) در شام» چهارشنبه 24 شهریور از سوی پژوهشکده مهدویت و آینده‌پژوهی و مرکز همکاری‌های علمی و بین‌الملل و اندیشکده اربعین پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و با ارائه حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر ذاکری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، برگزار شد.
در ادامه سخنان وی را می‌خوانید.
 
مسلم است که اولین سفر امام سجاد(ع) به شام، هنگام اسارت و بعد از واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) و یاران آن حضرت بود. امام سجاد(ع) افزون بر سفری که در هنگام اسارت داشتند چند بار به شام سفر کردند. طبق آنچه مورخان ذکر کرده‌اند یکی از سفرهایشان وقتی بود که عبدالملک بن مروان تصمیم گرفت که ضرب سکه کند و سکه اسلامی را برای اولین بار در جهان اسلام رواج دهد، اما در ساختن آن دچار مشکل شد. لذا از امام سجاد کمک گرفت و ایشان از مدینه به شام و دمشق آمدند و این مشکل را حل کردند. همچنین مشهور است که امام باقر(ع) در ضرب سکه نقش داشتند که از نظر تاریخی، سخن دقیقی نیست و این کار را امام سجاد(ع) انجام دادند.

سفرهای امام سجاد(ع) به شام

ابونعیم در «حلیة الاولیاء» گزارش داده‌ است که عبدالملک بن مروان، علی بن حسین(ع) را خواست و او را در بند و غل و زنجیر کرد و به سوی شام برد. البته درباره کیفیت این سفر و علت آن توضیح زیادی داده نشده است. سفر سومی نیز برای آن حضرت گزارش شده‌ است. بین زید بن حسن و ابوهاشم؛ فرزند محمد بن حنفیه درباره سرپرستی اموال یا اوقاف امیرالمؤمنین(ع) اختلاف ایجاد و ابوهاشم زندانی شد. لذا امام برای نجات ابوهاشم به شام سفر و برای آزادی او میانجی‌گری کردند و ابوهاشم آزاد شد و در همان منطقه تحت نظر بود. البته مهم‌ترین سفر آن حضرت در دوران اسارت بود.
معاویه بیست سال حاکم شام بود و مردم شام طبق آنچه معاویه برای آنها تبیین کرده بود تربیت شده بودند. بنابراین آن جامعه‌، اسلام را از دیدگاهی که معاویه معرفی کرده بود می‌شناخت. وقتی امیرالمؤمنین(ع) در مسجد به شهادت رسید، مردم شام تعجب کردند که مگر علی(ع) نماز می‌خواند که او را در مسجد به شهادت برسانند و تبلیغات علیه حضرت علی(ع) و خاندانشان باعث شده بود که مردم شام اطلاعات ناقص و نادرستی از این خاندان داشته باشند. 
امام سجاد(ع) اولین امامی است که وارد دمشق شد، اما در منطقه شامات دیگر ائمه نیز وارد شدند. به همین علت ابن عساکر در «تاريخ مدينة دمشق» در شرح کسانی که وارد حومه دمشق شدند، شرح حالی را از امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن و امام حسین(ع) ارائه داده است. علامه محمد باقر محمودی نیز گفته است که امام سجاد(ع) اولین معصومی بود که وارد شهر دمشق شد. دمشق محل خلافت بنی‌امیه است. لذا ورود اسرا و دربار یزید به آنجا سبب شد که اهل بیت(ع) را به مردم شام معرفی کنند. 

معرفی اهل بیت(ع) به مردم شام

اهمیت معرفی اهل بیت(ع) به مردم شام این بود که آنها با شخصیت امام سجاد(ع) و خاندان او آشنا شدند. در تبلیغات علیه اسرا اشاره شده بود که خلیفه مسلمین بر یک عده خارجی که علیه خلیفه قیام کردند پیروز شد، سران آنها را کشت، خاندان آنها را اسیر کرد و مردم را برای دیدن اسرا فراخواند، لذا وقتی اسرا وارد شدند مردم خوشحال بودند. یک مرد شامی گفت خدا را شاکریم که خاندان شما را کشت و فتنه را نابود کرد. امام سجاد(ع) به مرد شامی می‌گوید قرآن بلدی؟ می‌گوید بله. امام می‌گوید که آیا آیه مودت را شنیده‌ای که خداوند فرموده است: «ذَٰلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ۗ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ ۗ وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ؛ این (بهشت ابد) همان است که خدا به بندگانی که ایمان آوردند و نیکوکار شدند بشارت داده است. بگو من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که مودّت و محبّت مرا در حقّ خویشاوندان منظور دارید (و دوستدار آل محمّد باشید، که این اجر هم به نفع امت و برای هدایت یافتن آنهاست)، و هر که کاری نیکو انجام دهد ما نیز در آن مورد بر نیکویی وی بیفزاییم که خدا بسیار آمرزنده گناهان و پذیرنده شکر بندگان است.» وی می‌گوید شنیده‌ام اما چه ربطی به شما دارد؟ حضرت می‌فرماید که این «الْقُرْبَىٰ» ما هستیم.
 
سپس امام سجاد(ع) می‌گوید آیه تطهیر را شنیده‌ای؟ می‌گوید بله. امام سجاد می‌فرماید که ما آن اهل بیتی هستیم که خداوند پلیدی و زشتی را از آنها دور کرد. برای مرد شامی بسیار عجیب است و سه مرتبه دست‌های خود را بلند می‌کند و می‌گوید که خدایا من به سوی تو توبه می‌کنم و از دشمنان آل محمد(ص) و کسانی‌که آنها را کشتند برائت می‌جویم. من قرآن را می‌خواندم اما درکی از معانی آن نداشتم. لذا حضور امام سجاد(ع) در شام با روشنگری و معرفی اهل بیت و امام حسین(ع) همراه است. ائمه قبلی وارد آنجا نشدند. لذا این برای مردم که اطلاعی از حاکمان خود ندارند بسیار مهم بود، زیرا متوجه شدند که سالها در اشتباه بودند.

فضایل خاندان اهل بیت(ع)

اتفاقاتی در مجلس یزید رخ داد که باعث شد امام سجاد(ع) وارد شوند و سخنرانی کنند. یکی از اتفاقات این بود که مردی از یزید خواست که فاطمه بنت حسین(ع) را به عنوان کنیز به او بدهد. یزید می‌خواست این کار را بکند اما حضرت زینب(ع) اعتراض کرد و گفت که تو حق نداری مگر اینکه از دین اسلام خارج شوی. همچنین بر لب و دندان امام حسین(ع) می‌زد و اشعاری می‌خواند که حضرت زینب دوباره اعتراض کرد. اتفاق سوم این بود که یزید به این کارها اکتفا نکرد و یکی از وعاظ خواست که بالای منبر برود و درباره امام حسین(ع) و خاندان ایشان سخن بگوید. لذا روی منبر رفت و شروع به بدگویی از امام حسین(ع) و خاندان آن حضرت کرد.
 
وقتی سخنش تمام شد امام سجاد(ع) به یزید گفت که اجازه دارم بالای این چوب‌ها بروم و چند کلمه سخن بگویم. ایشان از لفظ منبر استفاده نکردند، چراکه معتقد بودند جایی که باید علیه اهل بیت(ع) سخن گفته شود منبر و مسجد نیست و خدا دستور تخریب آن را داده است. یزید ناچار شد که اجازه دهد تا امام سجاد به سخنرانی و خطبه‌خوانی بپردازد. خطبه‌ای که از امام سجاد(ع) نقل کرده‌اند مفصل و روشنگر است. او بعد از حمد و ثنای الهی، افتخارات خانواده خود را بیان کرد و فرمود که ای مردم این خطیب دروغگو و مزدور است، خداوند شش خاصیت در سرشت ما قرار داده است و هفت فضیلت داریم. 
ایشان فرمود که شش خاصیت شامل علم، حلم، بخشش، سخنوری، شجاعت و محبت در قلب مؤمنین است. از جمله فضایلی که امام سجاد(ع) به آن اشاره می‌کند نیز شامل این است که ما از خاندان پیامبر(ص) هستیم. پدر ما اولین کسی است که به پیامبر ایمان آورد. زن برگزیده زنان جهان، فاطمه زهرا(س)، از ماست و فرزندان وی سید شباب اهل جنت هستند. ما فرزندان کسی هستیم که حجرالاسود را با ردا حمل کرد. من فرزند علی مرتضی(ع) هستم که با کفار مبارزه کرد  تا آنها لا اله الا الله بگویند. من فرزند کسی هستم که در جنگهای بدر و حنین جنگید. جنگ بدر اولین جنگ مسلمانان با کفار قریش است. حنین نیز آخرین جنگی است که رسول خدا در محدوده حجاز داشت و بسیاری از آن جنگ فرار کردند. وی می‌گوید من فرزند کسی هستم که حتی به اندازه یک چشم به هم زدن کفر نورزیده است. لذا سخنان این خطیب درباره امام حسین(ع) و خاندان ما دروغی بیش نیست.
 
یزید احساس کرد مجلس در حال منقلب شدن است و شاید آشوبی رخ دهد. لذا به مؤذن می‌گوید که اذان بگو و در اذان به نام پیامبر اسلام(ص) اشاره می‌شود. امام سجاد(ع) می‌گوید کسی که نامش در اذان برده شد جد من است یا جد تو؟ اگر بگویی جد یزید است که دروغ گفته‌ای، اما اگر جد من است چرا فرزندان وی را کشتی یا به اسارت بردی؟ سپس یزید به مؤذن گفت اقامه بگو و شروع به نماز خواندن کرد تا مردم مشغول شوند، چراکه توضیحی در مقابل سخنان امام سجاد(ع) نداشت. گزارش داده‌اند که عده‌ زیادی با یزید نماز نخواندند، لذا نقشی که امام سجاد(ع) برعهده گرفتند این بود که اهل بیت(ع) را در قلب شام که دربار خلیفه بود به خوبی معرفی کرد.
انتهای پیام
captcha