آشنایی با زنان فعال در عصر امام حسین(ع)
کد خبر: 3998231
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۱

آشنایی با زنان فعال در عصر امام حسین(ع)

بی‌تردید یکی از گروه‌های نقش‌آفرین در نهضت عاشورا، زنان بودند. اگر اسلام با قیام امام حسین(ع) زنده است، سهم بزرگی از آن مربوط به زنانی است که تاریخ، مانند آن را کمتر دیده است.

زنان فعال در عصر امام حسین(ع)به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، زنان در کربلا نشان دادند که تکلیف اجتماعی، خاص مردان نیست، بلکه آنان نیز برابر وظیفه شرعی خود باید به جریان‌های اجتماعی توجه کنند و آنجا که مسئله حمایت از دین و اقامه حق، به میان می‌آید و تنها با قیام آنان میسر می‌شود، در صحنه حضور یابند. زنان دیگری نیز در کربلا حضور داشتند که به دلیل طولانی شدن مطالب از ذکر نام آنان خودداری می‌کنیم.

زنانی که در بین راه مدینه تا کربلا به کاروان کربلا پیوستند

ام‌وهب یکی از زنان شجاع و مجاهدی بود که نام اصلی او قمر دختر عبد از بنی فمر بن قاسم و همسر عبدالله بن عمیر از طایفه بنی عُلیم بود، چون شوهرش تصمیم گرفت از کوفه به یاری حسین(ع) بیرون بیاید، ام‌وهب نیز اصرار کرد تا او را با خود ببرد.

در روز عاشورا وقتی عبدالله بن عمیر به میدان رفت او نیز چوبی به دست گرفت و به میدان شتافت. اما امام حسین(ع) مانع او شد و فرمود: «زنان موظف به جهاد نیستند». اما پس از شهادت شوهرش به بالین او رفت و صورت او را پاک کرد و می‌گفت: بهشت بر تو مبارک باد! از خدا درخواست می‌کنم که مرا همراه تو قرار دهد که شمر، غلامش رستم را سراغ او فرستاد. آن غلام با عمود سر او را شکافت و به شهادت رسانید. ام وهب نخستین زن شهید در روز عاشورا بود.

در برخی منابع ماجرایی مشابه این، ولی با تفاوت‌هایی درباره وهب بن عبدالله بن عمیر نقل کرده‌اند و زنی را که در کربلا به شهادت رسید همسر وهب می‌دانند. از جمله علامه مجلسی در بحار الانوار می‌نویسد: «وهب بن عبدالله کلبی از شهدای کربلاست. مادر و همسرش نیز در کربلا بودند و به شهادت رسیدند.»

شیخ عباس قمی به نقل از علامه مجلسی می‌گوید: در حدیثی دیدم که ابن وهب نصرانی بود و با مادرش به دست حسین(ع) مسلمان شد. در مبارزه خود بیست و چهار پیاده و دوازده سوار را کشت و اسیر شد. او را نزد عمر سعد بردند و گفت: عجب شجاعتی داری؟ سپس دستور داد سرش را بریدند و به لشکرگاه حسین(ع) انداختند. مادرش سر او را برداشت و بوسید و به لشکرگاه ابن سعد انداخت و به مردی خورد و او را کشت. سپس با تیرک چادر حمله کرد و دو مرد دیگر را کشت. حسین(ع) او را فرمود: «ای ام وهب، برگرد. جهاد از زنان برداشته شده». ام وهب برگشت و می‌گفت: «الهی ناامیدم مکن، حسین(ع) فرمود: «تو را خدایت نا امید نکند ای ام وهب».

سید بن طاووس در این باره می‌نویسد: وهب بن جناح کلبی، همسر و مادر خویش را نیز با خود به کربلا آورده بود. در برخی روایات هم از دو «وهب» نام برده شده است. به هر حال همسر وهب نخستین زنی بود که در سپاه حسین(ع) به شهادت رسید و مادر وهب از او راضی نشد مگر آنکه او را در رکاب حسین(ع) کشته ببیند و این در سایه تربیت حسینی و زهرایی(ع) و عشق به اهل‌بیت پیامبر(ص) چیز تازه‌ای نیست.

ام‌خلف از زنان نامدار شیعه در قرن اول هجری است. وی با مسلم بن عوسجه ـ یار باوفای حسین(ع) ـ ازدواج کرد که ثمره آن فرزندی به نام خلف بود. مسلم بن عوسجه و فرزندش در روز عاشورا در رکاب مولایشان حسین «ع» به شهادت رسیدند. ام خلف از زنان مؤمنه‌ای بود که محبت اهل‌بیت(ع) سراسر وجودش را پر کرده بود. ام خلف که با همسر و پسرش در بین راه به کاروان حسین(ع) پیوسته بود پس از شهادت شوهرش مسلم، فرزندش را به میدان جنگ فرستاد. پس از شهادت مسلم بن عوسجه، امام حسین به فرزندش خلف فرمود: «اگر به میدان روی و کشته شوی، مادرت تنها و بی‌کس خواهد بود، تو به سرپرستی مادرت سزاوارتری تا به جنگ.»

ام‌خلف که شاهد این سخنان بود، در برابر فرزندش ظاهر شد و خطاب به او گفت: ای پسرم! نصرت و یاری فرزند پیامبر(ص) را بر سلامت و امان خودت ترجیح ده و اگر سلامت خودت را برگزینی هیچ‌گاه از تو راضی نخواهم شد.

خلف با شجاعت به میدان رفت. ام خلف او را تشویق می‌کرد و می‌گفت: بشارت باد بر تو ای پسرم که به زودی از آب کوثر سیراب خواهی شد. خلف 30 نفر از دشمنان را به قتل رسانید و خود در راه دفاع از دین و امامش به شهادت رسید. کوفیان سر او را به سوی مادرش انداختند. آن زن شجاع و وارسته سر فرزند جوان را به آغوش گرفت و بوسید و گریه سر داد به گونه‌ای که همه کسانی که شاهد این صحنه جانسوز بودند به گریه افتادند و شیرینی پیروزی ظاهری دشمن را به کام آنان تلخ نمود.

نامش بحریه بنت مسعود الخزرجی است. همسر جنادة بن کعب انصاری و از شهدای کربلاست. نامش را جنادة بن حرث هم نوشته‌اند که از طایفه خزرج بود. جنادة بن کعب از مکه به کاروان حسین(ع) پیوست و در روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسید. پسرش عمروبن جناده نیز در کربلا شهید شد.

عمرو بن جناده انصاری از شهدای نوجوان کربلا بود و چون خواست به میدان رود امام فرمود: پدر این جوان کشته شده شاید مادرش راضی نباشد که به میدان رود، عمرو گفت: «مادرم دستور داده که به میدان بروم و لباس جنگ بر من پوشانده است». عمروبن جناده 9 یا 11 سال بیشتر نداشت که به میدان رفت و شهید شد. سرش را برای مادرش انداختند. مادرش آن سر را برداشت و گفت: چه نیکو جهاد کردی پسرم، ای شادی قلبم! ای نور چشمم! سپس سر را به طرف دشمن پرتاب کرد و آن سر به مردی خورد و او را از پای در آورد، سپس عمود خیمه را برداشت و حمله کرد که به وسیله آن بجنگد. امام حسین(ع) مانع او شد و او را به خیمه زنان برگرداند. نام عمروبن جناده در زیارت ناحیه مقدسه آمده است.

رویحه با ورود مسلم بن عقیل به کوفه، در منزل خود از او پذیرایی نمود. با شهادت مسلم بن عقیل و همسرش هانی بن عروه به اتفاق فرزندش یحیی در کوفه مخفی شد. با اطلاع از ورود امام حسین(ع) به کربلا، نزد حضرت شتافتند و یحیی در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسید. پدر این زن عمر بن حجاج در کربلا در لشکر عمر سعد بود و به موکلین آب فرات تأکید می‌کرد نگذارند سپاه حسین(ع) به آب دسترسی پیدا کند، اما این زن شجاع در محبت اهل‌بیت «ع» همانند شوهرش هانی بود.

ادامه دارد...

منابع: کتب اعلام النساء، المؤمنات، زنان عاشورایی و ensani.ir

انتهای پیام
captcha