به گزارش ایکنا، سفارت فلسطین در تهران به مناسبت روز همبستگی با ملت فلسطین در 29 نوامبر (8 آذر ماه) که توسط مجمع عمومی سازمان ملل نامگذاری شده است، بیانیهای را صادر کرد.
متن این بیانیه در ادامه آمده است:
در روز جهانی همبستگی با مردم فلسطین، فراموش کردن صدای بمب و انفجارهایی که دوران کودکی در اوایل صبح روز ۲۵ مه ۱۹۴۸ وقتی مجبور به ترک وطن و خانههایمان شدیم، برایم دشوار است. ما با هزاران نفر مثل خودمان مواجه شدیم که شهر زیبای مان صفد را ترک میکردند. باران و در پی آن سرما و گل به زنان، کودکان و سالمندان ما به طورهمزمان آسیب میرساند.
هفتاد و سه سال بر ملت فلسطین میگذرد و بیش از ۷۰۰ قطعنامه از مجمع عمومی سازمان ملل متحد و حدود ۲۰۰ قطعنامه شورای امنیت و دهها قطعنامه از نهادهای بینالمللی صادر و انباشته میشوند که همگی از مظلومیت ما، عادلانه بودن قضیه ما و بازگرداندن املاک و زمینهایمان و همچنین درباره به رسمیت شناختن دولت مستقل خود در سرزمینمان مطابق با قطعنامه تقسیم 29/11/1947 و محکوم کردن دشمن صهیونیستی و قتل عامهای بیشمار آنها علیه مردم مظلوممان سخن میگویند.
ملت برادر جمهوری اسلامی ایران
اینگونه بود که امنیت مردم ما در وطن خود توسط بادهای آوارگی و ذلت، به لرزه درآمد، و آواره در وطن خویش و دیگران شدند که اخبار فاجعه و گلایههای بینالمللی خود را بازگو و از حق بازگشت به وطن و زندگی آزاد و شرافتمندانه دفاع می کنند و در صف اردوگاههای بدبختی در پایان هر ماه برای دریافت کمکهای بشردوستانه و مقداری دارو میایستند، و از قطعنامهها و همدردیهای شفاهی و نکوهش دشمنشان تغذیه میشوند.
در زمانی که سازمان ملل متحد منشور خود را تنظیم و اعلامیه جهانی حقوق بشر و توافقهای چهارگانه ژنو را تصویب میکرد، ملت فلسطین از سرزمین خود اخراج میشدند و آنهایی که باقی مانده بودند از وحشیگری اشغالگران و قتل عامها رنج میبردند. همه اینها به همراه گسترش انواع شهرکسازی که لحظهای متوقف نشدند.
ملت برادر جمهوری اسلامی ایران
علیرغم به رسمیت شناختن جهان از حق پناهندگان ما برای بازگشت آبرومندانه به وطن خود، طبق قطعنامه بینالمللی (194) 11/12/1948 (بازگشت و غرامت) و قطعنامه بینالمللی (3236) 22/11/1974 که حقوق مسلم مردم ما برای بازگشت، تعیین سرنوشت و داشتن کشور مستقل بر روی خاک ملی خود و قطعنامههای بینالمللی متوقف و انباشته شده در کشوهای سازمانهای بینالمللی مختلف و همچنین انقلابهایی که همراه با تاریخ مقاومت ما در برابر اعلامیه فاجعه بار بالفور در 2 نوامبر 1917، و قیمومیت بریتانیا بر کشور ما پس از سال 1920 و انقلابهای پیدرپی که مردم بزرگ ما علیه سیاست کشاندن مهاجران صهیونیست از سرتاسر جهان برای جایگزینی مردم ما در سرزمین خود شوند که با همکاری کامل استعمار انگلیس و حامی اصلی آن ایالات متحده آمریکا انجام داده شد و کاملا در چارچوب یک طرح بینالمللی است که هدف آن یهودیسازی کل سرزمین فلسطینی ما تا اینکه به یک پایگاه مرکزی برای استعمار کل جهان اسلام تبدیل شود و سپس تا آنجا که میتوانند در منطقه ما گسترش پیدا کنند تا از هر گونه تلاش برای قیام مجدد ملت ما و وحدت جغرافیایی آن جلوگیری کنند. نشانههای اولیه این طرح در کنار اخراج، آوارگی و استعمار متجاوزانه در سرتاسر سرزمین ما فلسطین راهاندازی شد.
ژنرال آلنبی هنگامی که در 11/12/1917 وارد شهر قدس شد، گفت: اکنون جنگهای صلیبی به پایان رسیده است. همچنین ژنرال گورو، زمانی که دمشق را اشغال کرد، مستقیماً به آرامگاه قهرمان صلاحالدین الایوبی رفت و خطاب به او گفت: «صلاح الدین، ما برگشتیم».
بنابراین با ذکر این مصادیق، روشن میشود که هدف تجاوز مستمر به مردم و منطقه ما تنها به اخراج، جایگزینی و استعمار محدود نمیشود، بلکه فراتر از آن به تغییر جغرافیا و دموگرافی جمعیت فلسطین در یک طرح سنجیده برای ایجاد یک تغییر جامع و کامل، نه تنها برای انسان و سنگ، بلکه برای هویت و شخصیت باورهای مذهبی، سیاسی، ملی و فرهنگی طراحی شده است. همچنین سعی کردند تضادهای موجود بین دولت های مختلف ناشی از طرح سایکس پیکو را منفجر کنند تا طرح جامع منطقه را از بلای وحدت کشورهای پراکنده اش ایمن سازند، زیرا که اتحاد بین این کشورهای موجود و موروثی از امپراتوری عثمانی ممنوع است. بر این اساس، اتحاد مصر و سوریه در سال 61 سقوط کرد، اتحاد مصر، سوریه و عراق پس از آن، اتحاد پسرعموها در عراق و اردن، اتحاد
مصر و سودان، اتحاد یمن و اتحاد بین کشورهای برادر در اندلس، زمانی که حاکم مسلمان از کمک فرنگیها بر علیه برادران خود استفاده میکرد، و در نتیجه، اندلس به خاطراتی تبدیل شد که ما در کوردوبا، سویل و گرانادا از آن بازدید می کنیم و نمادهای موجود که ما را به یاد گذشته خود می اندازند. گذشته باشکوه و شکوه زودگذر ما.
ملت برادر جمهوری اسلامی ایران
ملت ما در انقلابهای پی در پی با نقشه آمریکایی ـ صهیونیستی جنگیدند و دهها هزار شهید دادند و این باعث میشود که بگوییم: افتخار جهاد و شهادت، یک خانواده فلسطینی را مستثنی نکرد، بلکه همه مردم ما را با عزیزترین شهدا، مجروحان، اسیران و معلولان گرامی داشت و اینکه مراحل مبارزه ما قبل و بعد از فاجعه فلسطین همچنان مستحق از خودگذشتگی بیشتر در همه سطوح و از راههای مختلف جهادی برای آزادسازی سرزمین و اماکن مقدس اسلامی و مسیحیمان است.
فاجعه ما پس از 15 مه 1948 ملتمان را به پناهندگانی در میهن خویش یا آوارگانی چادرنشین و پخش شده در سراسر جهان تقسیم کرد. ما علیرغم قطعنامه بینالمللی تقسیم فلسطین در 29 نوامبر 1947 به سرعت متوجه شدیم که این قطعنامه برای اجرا صادر نشده است، بلکه تسکین درد ما بود، به عنوان بخشی از یک برنامه جامع برای تصرف وطن مان و رها کردن مردم ما در زیر درد و رنجشان. پس از انتظار برای عدالت بینالمللی که محقق نشد، انقلاب مسلحانه خود را در 1/1/1965 شروع کردیم و دهها هزار شهید تقدیم کردیم، قرارداد اسلو در سال 1993 که رؤیای یک کشور مستقلی بود که محقق نشد، نتیجه جنگ ژوئن 1967 تصرف کرانه باختری، نوار غزه و تپه های جولان سوریه، شبه جزیره سینا و قدس شرقی از سوی دشمن بود که ما تا به امروز هم در آن نبردها میجنگیم.
هنگامی که ما اسلو را در 13 سپتامبر 1993 (یا اعلامیه اصول خودگردانی انتقالی و دولت موعود) را در حضور رئیس جمهور ایالات متحده بیل کلینتون امضا کردیم، حتی یک شهرکنشین در کرانه باختری یا قدس شرقی وجود نداشت. اما اکنون می بینیم که کرانه باختری زیر گوش و چشم ما یهودی سازی می کنند و بیش از هفتصد هزار شهرکنشین صهیونیست در آن زندگی میکنند و همچنین در قدس شرقی بیش از دویست هزار شهرک نشین وجود دارد. اسلو وعدهای بود به ما برای ایجاد کشور مستقل در ماه مه 1999، توافقی که اسحاق رابین، قهرمان دشمن در جنگ 1967 را به قتل رساند و آن به این دلیل بود که تنها او جرئت داشت تأسیس کشور ما روی تکهای از زمین اشغال شده خودمان را روی کاغذ امضا کند که در آن زمان و تا به امروز محقق نشد، این کشور مستقل فقط و فقط بر پیکر قافلههای شهدا محقق خواهد شد. آن کشور کجاست؟!! و حتی صحبتها در مورد تأسیس آن دولت کجاست؟!!. دشمن صهیونیستی بدون اشاره به راه حل سیاسی از بهبود وضعیت اقتصادی مردم ما صحبت میکند. دشمن به شهرکسازی، یهودیسازی و راههای پیچ در پیچ مشغول شده است که به فلسطینیها این امکان را میدهد که بین مهاجرت از سرزمین خود یا آواره شدن توسط نیروی مسلح دشمن یکی را انتخاب کنند.
بنابراین آنچه مطلوب است، به ویژه پس از آخرین نبرد قهرمانانه غزه (شمشیر قدس) با دشمن صهیونیستی، این است که بر اساس موارد زیر حرکت کنیم:
1. تشکیل حکومت وحدت ملی که شامل همه جنبشهای فلسطینی باشد و پایان دادن به تفرقه بین همه جنبشها.
2. تنظیم برنامه سیاسی مورد توافق همه که در آن تمرکز بر هدف آزادی فلسطین و به تعویق انداختن تضادهای ثانویه به بعد از پیروزی.
3. اعمال همه اشکال ممکن مبارزه بر اساس قطعنامه های بین المللی، از مبارزه مردمی گرفته تا انواع مختلف مبارزه.
4. تشکیل یک حمایت سخت عربی و اسلامی و تعیین وظایف هر کشور اسلامی و نقش آن در تأمین حقوق ما که توسط جامعه بینالمللی تعیین شده است و فعال کردن دهها قطعنامه صادر شده توسط شورای امنیت، مجمع عمومی و سایر سازمانهای بینالمللی که مشخص می کند حقوق مسلم ما، از جمله حق ما برای تعیین سرنوشت و ایجاد کشور مستقل ما در سرزمینمان.
5. تعیین نقش هر جنبشی در مأموریتهای سیاسی، رسانهای و مبارزاتی در عرصههای مختلف، مشروط بر اینکه به صورت تیمی کار کنیم که نقشها و وظایف مورد نیاز بین طرفهای مختلف تقسیم شده باشد.
6. درخواست از جامعه بینالمللی برای فعال کردن تصمیمات مکرر خود برای تأمین حمایت بینالمللی از ملت ما در همه جا (در برابر سیاستهای اشغالگرانه برای الحاق سرزمینهای فلسطینی، اقدامات نژادپرستانه علیه ملت ما و دفاع از مقدسات اسلامی و مسیحی در مسجد مبارک الاقصی، کلیسای قیامت وحرم ابراهیمی شریف).
7. درخواست از کشورهای جهان برای به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین. و این همان چیزی است که ما امیدواریم از برگزاری کنفرانس بین المللی درباره مبارزه عادلانه و مشروع ما و نتایج مورد انتظار آن در سال آینده حاصل شود.
به همین مناسبت به همه جهان به ویژه دشمن غاصب صهیونیستی برخی از قتلعامهایی را که در روستاهای فلسطینی علیه مردم ما انجام داد را یادآوری میکنیم:
بلد الشيخ 1947، دير ياسين 1948، أبو شوشة 1948، الطنطورة 1948، قبية 1953، قلقيلية 1956، كفر قاسم 1956، خان يونس 1956.
علاوه بر دهها قتل عام علیه برادران ما در جهان عرب از بحرالبقر تا سینا تا قانا، تا جولان تا ده ها شهر و روستای کشورهای برادر سوریه و اردن، واشغال صهیونیستیها به سرزمین فلسطین ما که همچنان ادامه دارد و نقض تمام قوانین و توافقهای بین المللی. این امر ملت فلسطین، ملت عرب و اسلامی ما و جامعه جهانی را رو به روی تعهدات و مسئولیتهای شرعی، قانونی و بشردوستانه خود قرار میدهد تا به این بیعدالتی فاحش و دستکاری به سرنوشت مردم ضعیف و ستمدیده پایان دهد.
خداوند میفرماید: (أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ) الحج﴿۳۹﴾
انتهای پیام