به گزارش ایکنا، در سال 1400 شاهد درگذشت چهرههای علمی برجستهای بودیم که در حوزه اسلامپژوهی و دینشناسی صاحب آثار مهمی هستند که برخی از این افراد غیر ایرانی بودند اما تأثیر زیادی بر اندیشمندان ایرانی داشتند.
بزرگانی همانند محمدرضا حکیمی، یوزف فان اس، حسن حنفی و آذرتاش آذرنوش را در سال 1400 از دست دادیم که شایسته است در این ایام یادی از آنها کرده باشیم.
محمدرضا حکیمی در ۱۴ فروردینماه سال ۱۳۱۴ در مشهد زاده شد. پدر او عبدالوهاب از یزد به مشهد مهاجرت کرده بود و از معتمدین و محترمین بازار محسوب میشد. حکیمی در سال ۱۳۲۰ تحصیلاتش را آغاز کرد. در سال ۱۳۲۶ وارد حوزه علمیه خراسان شد و تا ۲۰ سال از عمر خود را در این حوزه به تحصیل دروس مقدمات و سطح، خارج، فلسفه، ادبیات عرب، نجوم و تقویم گذراند. حکیمی اجازه اجتهاد را از آقابزرگ تهرانی در سال ۱۳۴۸ شمسی دریافت کرد که از جمله اساتید او میتوان از شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، محمد تقی ادیب نیشابوری، احمد مدرس یزدی، سیدمحمدهادی میلانی، اسماعیل نجومیان و سیدابوالحسن حافظیان یاد کرد.
آثاری در زمینه قرآن، فقه و اندیشه اسلامی با رویکرد اجتماعی و انقلابی از حکیمی منتشر شده است که از جمله این آثار میتوان به «جامعهسازی قرآنی»، «منهای فقر»، «خورشید مغرب»، «عاشورا؛ مظلومیتی مضاعف»، «عاشورا؛ عدالت»، «عاشورا؛ غزه»، «سه یار خراسانی در انقلاب»، «نان و کتاب»، «دانش مسلمین»، «بیدارگران اقالیم قبله»، «مکتب تفکیک»، «اجتهاد و تقلید در فلسفه» و «امام در عینیت جامعه» اشاره کرد. وی همچنین با رویکرد مکتب تفکیک به نقد برخی آراء حکمت متعالیه پرداخت که «معاد جسمانی در حکمت متعالیه» و «مقام عقل» در این خصوص قابل اشاره است.
پروفسور یوزف فان اس که عضو آکادمی علوم هایدلبرگ، آکادمی ادبیات بارسلونا، آکادمی علوم عراق، انجمن فلسفه ایران، آکادمی علوم تونس، آکادمی قرون وسطای آمریکا و آکادمی اروپا بود، در سال ۲۰۰۹ جایزه خدمات شایان پروس و در سال ۲۰۱۰ جایزهای از کنگره جهانی مطالعات خاورمیانه و جایزه صلیب بزرگ دولت فدرال آلمان را دریافت کرد.
فان اس دارای تحقیقات و نوشتههای متعددی در حوزه کلام اسلامی بود و انتشار کتاب «کلام و جامعه در سدههای دوم و سوم هجری» به زبان آلمانی در ۶ جلد در فاصله سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۷ موجب شهرت جهانی این پژوهشگر و نویسنده شد و این کتاب بر آثار بعد از خودش و کلا بر روند اسلامپژوهی ایران تاثیر زیادی گذاشت.
آذرتاش آذرنوش در سال ۱۳۱۶ در قم به دنیا آمده بود و تحصیلات ابتدایی را در اهواز و دوره دبیرستان را در تهران به پایان برد. وی در رشته ادبیات عرب دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. دکتری ادبیات عرب را از فرانسه گرفت و از رساله دکتری خود با عنوان «تحقیق و ترجمه بخشی از کتاب طبقات الشعرای ابن معتز» دفاع کرد. او استاد داشگاه تهران و مدیر بخش ادبیات عرب در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و صاحب تالیفات بسیاری در حوزه ادبیات عرب مانند «فرهنگ معاصر عربی به فارسی» نیز بود.
شیوه تدریس نوینی که او در آموزش ادبیات عرب داشت و اخلاق و روحیه گشاده او در برخورد با دانشجویان، موجب شده است که شاگردان زیادی پرورش دهد که اکنون اساتید و مولفان برجستهای در دانشگاهها و مراکز علمی و پژوهشی هستند.
حسن حنفی استاد صاحبکرسی فلسفه در دانشگاه قاهره بود. وی از چهرههای برجسته اسلام متجددانه به شمار میآمد. حنفی در جوانی با انگیزههای انقلابی فعالیت سیاسی داشت و با اخوان المسلمین مرتبط بود. او بعدها در دانشگاه سوربن در پاریس به تحصیل پرداخت. وی از سال ۱۹۶۷ استاد فلسفه در قاهره بود و همچنین به عنوان استاد مدعو در دانشگاههای فرانسه، ایالات متحده آمریکا، بلژیک، کویت و آلمان حضور داشت.
حسن حنفی را باید در کنار نصر حامد ابوزید، محمد ارکون و محمد عابدالجابری، از سرشناسترین نواندیشان معاصر عرب نامید. بعضا رگههایی از اندیشه او را میتوان در میان روشنفکران ایرانی سراغ گرفت. مواضع او در مواجهه با غرب، رویکرد او نسبت به ارتباط اسلام و سکولاریسم، نگاه تاریخی او به گزارههای دینی از جمله مواردی است که این نواندیش مصری را شهره کرده است.
هاشم رضی متولد ۲۶ تیرماه ۱۳۱۳ در تهران بود. دوران تحصیل را در تهران گذراند. به توصیه محمدتقی مصطفوی به پدربزرگش، زبان فرانسه را آموخت. سپس به آموختن زبان انگلیسی و آلمانی پرداخت. به کتابهای باستانشناسی و دین زرتشت و نیچه علاقهمند بود. توسط مدیر کتابفروشی طهوری با محمد مکری آشنا شد و از کتابخانه ارزشمند او بهره برد. از کتابهایی که در آغاز تألیف کرد، میتوان از کتاب «پنج آیین بزرگ جهان» نام برد. سپس «وندیداد» را از روی متن اصلی ترجمه کرد و برای آشنایی با لغات اوستایی و سانسکریت، نزد جلالی نائینی به آموختن زبانهای باستانی پرداخت.
علیرضا صیادمنصور، پژوهشگر حوزه فلسفه و مطالعات زنان، دکتری فلسفه محض از دانشگاه تهران بود. او علاوه بر تدریس در دانشگاه از سال ۱۳۹۵ به عنوان پژوهشگر در مرکز تحقیقات زن و خانواده فعالیت داشت. دبیری کارگروه روابط بینالملل انجمن خدمات فرهنگی ایرانیان خارج از کشور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دبیری کارگروه دانشجویی اولین کنگره بینالمللی اخلاق در علوم و فناوری از دیگر فعالیتهای اوست.
لاجوردی دانشآموخته رشته اقتصاد در دانشگاه هاروارد بود و پس از انقلاب سال ۵۷، پروژه تاریخ شفاهی ایران را بنیان گذاشت. این پروژه مصاحبه با دهها شخصیت تاریخی ایران را دربرمیگیرد که در قرن چهاردهم هجری شمسی تا سال ۱۳۶۰ در رویدادهای سیاسی ایران نقش ایفا کردند، از جمله این افراد میتوان به شاپور بختیار، علی امینی و جعفر شریف امامی، مظفر بقایی، کریم سنجابی و ناصر قشقایی اشاره داشت. او در نوجوانی به نیویورک رفت و کارشناسی خود را در دانشگاه ییل، کارشناسی ارشد در دانشگاه هاروارد در رشته MBA و دکترای اقتصاد خود را در دانشگاه آکسفورد گرفت و در سال ۱۳۴۲ بعد از اتمام تحصیلات به ایران بازگشت تا در پیشه خانوادگی خود به عنوان یکی از مدیران «گروه صنعتی بهشهر» مشغول به کار شود.
محمد فولادگر، مفسر، مدرس نهج البلاغه و مؤلف ۱۵ جلد کتاب در موضوعات اخلاقی، اعتقادی و تربیتی نهجالبلاغه بود. محمد فولادگر در سال ۱۳۰۴ در اصفهان به دنیا آمد. او علاوه بر تحصیلات حوزوی تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته ادبیات عرب به تحصیل پرداخت. تحقیق در نهجالبلاغه از علایق ویژه او بود.
همچنین او بیش از نیم قرن در حرفه تراشکاری فعالیت داشته و از سویی بیش از سی سال در دانشگاهها و مراکز تربیت معلم به تدریس دروس عمومی و تخصصی حوزه معارف اسلامی مشغول بوده است. فولادگر در زمانه خود این توفیق را یافت که با همت و پیگیری مستمرش چراغ نهجالبلاغه را در اصفهان فروزان نگه دارد.
انتهای پیام