به گزارش ایکنا، آیتالله مهدی هادوی تهرانی، استاد سطح خارج حوزه علمیه، 22 اسفندماه در ادامه مباحث تفسیری سوره مبارکه نحل به آیه 51 «وَقَالَ اللَّهُ لَا تَتَّخِذُوا إِلَهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ» اشاره کرد و گفت: این آیه ادبیات خاصی دارد و سیاق آن با سیاق آیات قبلی تفاوت دارد؛ این آیه با «و قال الله ...» شروع شده است گویی فقط این آیه کلام الله است، در حالی که این تعبیر برای پررنگ کردن و برجستهسازی موضوع و تاکید بر آن است. یعنی خداوند فرمود که «فقط مرا، خدای واحد را بپرستید».
وی افزود: در آیه 52 «وَلَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَهُ الدِّينُ وَاصِبًا أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ» مجددا به ادبیات آیات ماقبل برگشته و فرموده است هر چه در آسمانئ و زمین است برای خداوند است البته مالکیت خدا بر ماسوی الله مانند مالکیت ما بر اشیاء، اعتباری نیست بلکه مالکیت خدا مثل مالکیت ما بر اعضاء و جوارح است، یعنی اعضا برای ما هست ولی جزء مملوکات ما مانند خانه و اتومبیل و ... نیست.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: برخی بحث کردهاند که چون اعضاء و جوارح ما، مالکیت اعتباری ما نیست، پس نمیتوانیم آن را خرید و فروش کنیم و مثلا کلیه بدهیم و پول بگیریم زیرا مالکیت آن مانند مالکیت بر تلفن همراه نیست؛ ما در این زمینه پاسخ دادهایم که مالکیت تکوینی ما نسبت به اعضاء و جوارح از نظر عقلا، مجوز معامله است.
وی افزود: البته اعطای عضوی مانند قلب که منجر به مرگ است، جایز نیست ولی میتوان وصیت کرد قلب ما را بعد از مرگ به فردی بدهند و فلان مقدار پول هم بگیرند. اگر این مال جزء وصیت باشد، همانند ارث خواهد بود البته بنده مرگ مغزی را مرگ نمیدانم و آن را برای درآوردن اعضای رئیسی بدن مانند قلب و ... جایز نمیدانم.
آیتالله هادوی تهرانی تصریح کرد: برخی موارد جوانانی تصادف میکنند و در کما هستند، ولی چشمانشان باز است و دست و پای آنها هم حرکت دارد و مع الاسف آنها را مرده حساب میکنند، آن هم با این توجیه که این افراد حیات نباتی دارند. عمده چنین مواجهههایی برای گرفتن اعضای بدن این افراد است ولی ما این مرگ را مرگ واقعی نمیدانیم.
استاد سطح خارج حوزه علمیه بیان کرد: پس خداوند مالک حقیقی همه این عالم است و (له الدین واصبا) دین برای خداوند است؛ شیخ طوسی آورده است که ابن عباس گفته دین دائما از آن خداست یعنی باید همیشه مطیع خدا بود، بصری و قتاده و ضحاک و ... هم این معنا را آوردهاند و تعبیر عذاب واصب هم به معنای عذاب دائم است؛ شیخ گفته است که آیا ریشه «وصب» به معنای دوام است؟ و پاسخ داده خیر و به معنای درد مزمن و طولانی است.
وی اضافه کرد: او آورده برخی گفتهاند له الدین واصبا یعنی باید خدا را بندگی و پرستش کنی ولو در این بندگی سختیهایی هم وجود داشته باشد و علامه طباطبایی هم آن را به معنای دائم گرفته است؛ بنده برداشتم این است که معنای آیه این است که دین برای خداوند است یعنی باید اطاعت خدا شود و این عبادت و بندگی، خالی از مشکلات و سختیها نیست؛ پس واصبا ناظر به دوام نیست بلکه ناظر به درد و سختی است که انسان باید تحمل کند و به تعبیر مرحوم بهشتی، بهشت را به بها دهند و نه بهانه.
استاد سطح خارج حوزه علمیه گفت: حداقل دینداری رعایت یکسری محدودیتهاست که جلوی آزادبودن مطلق انسان را سلب میکند، به تعبیر مرحوم آیتالله خوشوقت، انسان وقتی به دنیا آمد تا دوره کودکی یله و رهاست و محدودیت چندانی ندارد ولی وقتی بزرگتر میشود، محدودیتهای بیشتری بر او اعمال میشود. همین که انسان در هر مکانی هر لباسی را نمیپوشد، خودش یک نوع محدودیت است.
وی اضافه کرد: در همه جای دنیا هم چنین محدودیتهایی در پوشش و نوع رفتار انسانها وجود دارد ولی برخی چون آگاه به این مسئله نیستند، گاهی لباسی میپوشند که مانند دلقکها مایه تمسخر دیگران میشود. البته این محدودیتها هم صرفا مربوط به دین و نظام دینی نیست و در تمام کشورهای دنیا محدودیتهای اجتماعی وجود دارد.
استاد سطح خارج حوزه علمیه گفت: فرهنگها و آئینها، انسانها را با محدودیت رشد دادهاند؛ البته آنارشیستها گفتهاند که باید همه محدویتهای انسان برداشته شود و آزاد باشد؛ آنارشیستهای اولیه افراد اهل تفکر بودند ولی به تدریج کوچه بازاری شدند و فلسفه آن، کوچه بازاری شد؛ منشا جنگ جهانی اول هم یکی از افراد آنارشیست بود که دست به ترور ولیعهد اتریش زد و به دنبال آن جنگ رخ داد و جهان را به آن وضع رساند.
آیتالله هادوی تهرانی بیان کرد: آنارشیسم در چند دهه قبل به جایی رسید که عدهای مانند حیوانات وحشی در جنگل زندکی میکردند و برهنه بودند، البته این برای چندین دهه قبل بود، ولی به این نتیجه رسیدند که این شرایط، وضع کرامت و هویت انسانی را تنزل میدهد؛ لذا این تصور که انسان در صورت نبود محدودیت، رشد میکند همیشه درست نیست و بسیاری از موفقیتها و اختراعات و پیشرفتها ناشی از محدودیت است.
آیتالله هادوی تهرانی اظهار کرد: خداوند در دین هم انسان را محدود کرده و همین محدودیتها باعث رشد انسان است، به فردی که مدرس خوبی بود عرض کردم معمم شو ولی او گفت که معمم شدن محدودیت دارد و بنده باز توصیه کردم اگر معمم شوی به موفقیتهایی میرسی که ممکن است بدون لباس نرسی. همین کنار گذاشتن لباس سبب شد به تدریج از حوزه بیرون رود.
وی با بیان اینکه دین در این آیه اگر به مفهوم معاد و روز قیامت نباشد مشمول سخنانی است که عرض شد ولی اگر به آن معنا باشد تفاوتهایی دارد، تاکید کرد: سختیهای انسان در راه دین برای کمال و رشد است، همانطور که یک پدر هم برای رشد و پیشرفت فرزندش محدودیتهایی را اعمال میکند.
انتهای پیام