به نهج‌البلاغه بدهکاریم
کد خبر: 4048071
تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۴
محمد عشایری منفرد:

به نهج‌البلاغه بدهکاریم

عضو هیئت علمی جامعة المصطفی و استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم گفت: هنر امام علی(ع) این است که همه صحبت‌هایش درباره یک اتفاق عینی، حقیقی و واقعی بوده و همیشه می‌توان برای بشریت استفاده کرد. به همین خاطر می‌گویند علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) عینیت‌گرا بود، اما عینیت زده نبود.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد عشایری منفرد، عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی

به گزارش خبرنگار ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین محمد عشایری منفرد، عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی شامگاه شنبه ۲۰ فروردین در جمع طلاب حوزه‌ علمیه در سخنانی پیرامون «زیبایی‌شناسی‌ نهج‌البلاغه» گفت: به نظرم ما در ماه مبارک باید استغفار کنیم که کدام کُنش یا کدام سلول از سلول‌های وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) زیبا نبود که می‌خواهیم زیباشناسی تأثیر کلامش را بگوییم، ولی قصد ما این است که درباره زیبایی‌شناسی کلام امام(ع) که در جان مخاطبانش تأثیر داشته سخن بگوییم.

استاد سطوح عالی حوزه‌ علمیه قم افزود: در حوزه زیبایی‌شناسی تأثیری، مخاطبان نهج‌البلاغه به چهار دسته تقسیم می‌شوند؛ مخاطبان بی‌واسطه‌ای که آماده اثرپذیری نبودند چنان که درباره قرآن هم این مخاطبان وجود داشتند. دسته دوم مخاطبان بی‌واسطه‌ای هستند که میل به مقاومت نداشتند. به‌عنوان نمونه، در جنگ جمل رهبری سیاسی و نظامی جنگ بر عهده سه نفر است که یکی از آن‌ها زبیر بن عوام است. شخصیت او بسیار بزرگ و در تاریخ اسلام بسیار درباره او صحبت شده است، ضمن اینکه در سپاه جمل جایگاه خاصی داشت و نکته سوم، اینکه وی رکن نیست بلکه یک رهبر سیاسی- نظامی است که هدایت سپاه برعهده اوست.

وی ادامه داد: زبیر یکی از همان مخاطبان دسته اول است که مقاومت می‌کرده، اما امیرالمؤمنین(ع) قبل از جنگ او را فرامی‌خواند تا با او صحبت کند و در یک فضای کاملاً دوستانه با او وارد گفت‌وگو می‌شود و از دل این گفت‌وگو، زبیر اول سوزانده می‌شود و زبیر دوم به دنیا می‌آید. امام علی(ع) در این گفت‌وگو آیاتی از سوره نورآورد و طوری با او صحبت کرد که به گفته ابن ابی الحدید بعد از این گفت‌وگو زبیر به طور «نادم و سرافکنده» برگشت.

خوارج؛ محصول قرآن منهای ولایت

حجت‌الاسلام عشایری علت فروپاشی درونی زبیر را اینگونه بیان کرد و گفت: من معتقدم در کلمات امیرالمومنین(ع) واژه‌ها سیطره‌گر هستند و دقیقاً در همین بخش است که ما باید دانش قوی در حوزه بلاغت داشته باشیم. در مثالی که ذکر کردم، امام(ع) با ذکر یک خاطره از خاطرات زبیر توانست او را از جنگ منصرف کند. غیر از زبیر این اتفاق برای خوارج هم افتاد. خوارج محصول قرآن منهای ولایتی بود که پس از پیامبر(ص) در دوره فتوحات تبلیغ شد. جنگ خوارج با امام علی(ع) یک جنگ کاملاً عقیدتی و متعصبانه بود نه یک جنگ هیجانی و بدون منطق. در جنگ با خوارج، امیرالمومنین(ع) در مقابل سپاه دشمن ایستاد و سخن گفت، سپاهی که تخمین زده‌اند ۱۲هزار نفر بوده‌اند. پس از سخنان حضرت، لشکر خوارج ساکت شد و به گفته مورخین خیلی از افراد سپاه گفتند توبه و همهمه توبه بالا گرفت و حدود هشت هزار نفر از این سپاه جدا و از جنگ منصرف شدند و به سپاه امام علی(ع) پیوستند، اما حضرت نپذیرفت، چون یکبار در جنگ صفین خرابکاری کرده بودند. در این نبرد سپاه امام(ع) باقیمانده خوارج را تارومار کرد. در همین مصداق می‌توان تأثیر کلام را به خوبی مشاهده کرد. من موافق نیستم که در سریالی مثل سریال امام علی(ع) نقش قطام را در قتل حضرت آنقدر پررنگ کنیم، چون این دست خوارج بود که در نهایت دست به شمشیر بردند و امام را به شهادت رساندند. من فکر می‌کنم باید به موضوع «امامت» حضرت علی(ع) هم به عنوان یک عامل تأثیرگذار بسیار توجه داشته باشیم.

نشانه شیعیان از منظر امام علی(ع)

عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی اظهار کرد: دسته دیگری از مخاطبان نهج‌البلاغه، کسانی هستند که مقاومتی نداشتند. همام بن‌عباده، برادر زاده خواجه ربیع، مدفون در خراسان است. در واقعه همام، خواجه ربیع هم حضور داشته است و بر اساس این خطبه یک روز امام علی(ع) به همراه یارانش مثل همام و خواجه ربیع به سمت مسجد درحال حرکت بودند، عده‌ای را در حال بذله‌گویی و حرف زدن باطل دیدند، حضرت از آن‌ها پرسید شما کی هستید؟ آن‌ها گفتند ما از شیعیان شما هستیم و حضرت گفتند گمان نمی‌کنم یاران من اینگونه باشند. وقتی به مسجد رسیدند، همام از حضرت پرسیدند که نشانه‌های شیعیان شما چیست؟ و ایشان هم توضیحات اجمالی به آن‌ها ارائه داد، اما یاران حضرت متوجه شدند که حضرت حرف دلش را نزده است و به امیرالمومنین(ع) اصرار می‌کنند که متقین چه کسانی هستند؟ و حضرت شروع به حرف زدن می‌کند، خطبه متقین همین‌جا شکل می‌گیرد. خطبه متقین یکی از خطبه‌های اعجاب انگیز نهج‌البلاغه و نزدیک به معجزه است. جرج جرداق مسیحی می‌گوید که یکی از جذابترین ویژگی‌های کلام امیرالمؤمنین(ع) این است که فی البداهه سخن می‌گوید، یعنی بدون برنامه‌ریزی قبلی و چیدمان و در لحظه چنین خطبه‌ای گفته است.

به حال چه کسانی باید گریست؟

حمد عشایری منفرد در ادامه افزود: در قبرستان مسلمین یک میت را دفن و عده‌ای هم گریه می‌کردند. حضرت وقتی این عزاداری‌ها را شنیدند متوجه شدند که آن‌ها فقط ناراحت از دست دادن عزیزشان هستند و نه چیز دیگر. ایشان این فرصت را غنیمت شمرد و خطبه غرایی (خطبه ۸۲ نهج‌البلاغه) قرائت و این سوال را طرح کردند، که وقتی با مرگ عزیزان مواجه می‌شویم به حال چه کسی باید بگرییم؟ و بعد از قرائت این خطبه رعشه به اندام همه حاضرین در قبرستان افتاده بود. این خطبه یکی از معروفترین و تاثیرگذارترین خطبه‌های حضرت است. جرج جرداق گفته که هنر امام علی(ع) این است که همه صحبت‌هایش درباره یک اتفاق عینی، حقیقی و واقعی بوده و همیشه می‌توان برای بشریت استفاده کرد. به همین خاطر می‌گویند علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) عینیت‌گرا بود، اما عینیت زده نبود. به این معنا که امیرالمؤمنین(ع) حرف‌های انتزاعی نمی‌زدند، بلکه حرفی می‌زدند که دردی از مردم دوا کند.

به نهج‌البلاغه بدهکاریم

استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: سخنان عینیت‌گرا، شما را وادار به گرفتن یک تصمیم ناظر به تغییر وعمل می‌کند. امام علی(ع) عینی‌ترین مشکلات جامعه را با فطری‌ترین و انسانی‌ترین تحلیل‌ها مورد نقد قرار می‌داد. بسیاری از کسانی که در خارج از جهان اسلام با نهج‌البلاغه آشنا شدند، چنین توصیفی از این اثر دارند و هرکدام این‌ها یک سرفصل، برای نوشتن کتاب است؛ لذا ما شیعیان خیلی به نهج‌البلاغه بدهکاریم.

انتهای پیام
captcha