به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «جریانشناسی شبهات اعتقادی» امروز شنبه 24 اردیبهشتماه از سوی پژوهشگاه قرآن و حدیث با ارائه حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن هاشمیجزی، استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد.
در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
به عنوان مقدمه باید گفت به واسطه اینکه دغدغه پاسخگویی به شبهات داشتم لذا حدود پانزده سال است با مراکز پاسخگویی در ارتباطم بنابراین همواره این سؤال برای بنده وجود داشته که چگونه میتوان نسبت به شبهات شناخت بیشتری پیدا کرد چون برای پاسخگویی به شبهات باید شناخت کامل نسبت به آن داشته باشیم تا مثلاً اگر با یکی از شبهات وهابیت نسبت به شیعه مواجه شدیم بهترین پاسخ را برای آن داشته باشیم. به تجربه ثابت شده که برخی کتابها و اشخاص در هنگام وارد کردن شبهات، نامشان بیشتر برده میشود لذا بنده سعی کردم با این کتابها و افراد ارتباط برقرار کنم.
علت دیگری که باعث شد به سمت جریانشناسی شبهات اعتقادی حرکت کنم این بود که از یک دهه پیش کارهای پژوهشی و آموزشی را به عنوان مدیر گروه قرآن و حدیث مورد توجه قرار دادیم چراکه لازم بود کارشناسان آموزشهای لازم را ببینند. در این راستا چهار گام اساسی برای پاسخگویی لازم است برداشته شود. مرحله اول مواجهه و شناخت است و اینکه راههای مواجهه و فهم را به خوبی بدانیم تا به خوبی به سوالات جواب دهیم. گام دوم تحلیل آن شبهه است چراکه باید مدلها و الگوهایی برای پاسخگویی در اختیار داشته باشیم. گام سوم پاسخیابی است. گام چهارم نیز مرحله پاسخگویی است. این چهار مرحله، نیازمند این بود که در زمینه مواجهه، شناخت و تحلیل، روشی داشته باشیم تا شبهات را به خوبی به پاسخگو بشناسانیم.
لازم است تعریفی را برای جریانشناسی بر اساس آنچه که در کتابهای جریانشناسی در ایران وجود دارد ارائه دهیم و مدل را به خوبی وارد شناخت شبهات کنیم سپس آن را بومی سازی کرده و به شبهات و پشت پرده آنها پاسخ دهیم. لذا جریانشناسی شبهات به معنای شناخت مولفه و منظومه فکری گفتمانهای ناسازگاری با مبانی دینی است که مرجعیت فکری بخشی از جامعه را در اختیار داشته و مانند روحی در کالبد شبهات و چالشهای اعتقادی نقش آفرینی میکند. از سوی دیگر، یک جریان باید چهار ویژگی داشته باشد. اولین مورد این است که یک جغرافیای خاص داشته باشد. در این راستا باید مولفههای فکری آنها را به خوبی بشناسیم چراکه اگر مشخص نشود این شبهه بر اساس چه مولفه فکری شکل گرفته نمیتوانیم پاسخ درخور و شایسته بدهیم که مخاطب راضی شود.
مولفه دوم گفتمانی است که اینها برای طراحی شبهات مطرح میکنند. ما به دنبال این بودیم که شبهات را از هم تفکیک کنیم تا بهتر آنها را شناخته و پاسخ بهتری بدهیم. برای مثال فمینیسم اسلامی، گفتمان خاص خود همانند تبعیض علیه زنان در قرآن و روایات و در طول تاریخ اسلام دارد لذا باید با گفتمان خاصی به شبهات آنها پاسخ داد همانگونه که پاسخگویی به وهابیت نیز گفتمان خاص خود را میطلبد. شاخصه دیگری که میتواند جریان را شکل دهد و آن را از جریان دیگر جدا کند شخصیتهای آن هستند. وقتی شبهات اعتقادی را مطالعه کنیم با افرادی همانند ریچارد داوکینز، سم هریس، ناصر القفاری و ... برخورد میکنیم که البته با مطالعه آثارشان به این نتیجه میرسیم خودشان که شناسنامه آن نوع تفکر هم هستند انحراف فکری دارند.
شاخصه چهارم این است که هرکدام از اینها علاقهمند به موضوعات خاصی هستند. برای نمونه در زمینه فمینیسم به موضوعات خاصی همانند ارث، دیه، شهادت زنان و امثالهم میپردازند و موضوعات دیگر برایشان مهم نیست. شبهات الحادیون نیز در زمینه مسائل علمی و اعتقادی است. باستانگرایان به خشونت اعراب، تحقیر ایرانیان و امثالهم اشاره میکنند. بنابراین یک وهابی چون خدا را قبول دارد طبیعتا سراغ نفی توحید نمیرود بلکه برخی از اعتقادات شیعیان را زیر سؤال میبرد لذا در جریانشناسی شبهات اعتقادی باید این شبهات را بشناسیم. حال سؤال این است که این جریانشناسی چگونه به ما کمک میکند که در سریعترین زمان، یک شبهه را بشناسیم؟ معتقدم باید مولفهها و گفتمان طراحی آنها را بشناسیم تا برای پاسخگویی گفتمان مناسبی را انتخاب کنیم.
حجتالاسلام والمسلمین مسلم محمدی، عضو هیئت علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران، به عنوان ناقد در این نشست به سخنرانی پرداخت که در ادامه میخوانید:
معتقدم این کتاب، اثری ارزشمند است که به بازار علمی کشور ارائه شده است. نقد در جامعه ما به معنای خردهگیری و انتقاد تعریف میشود اما در اخلاق حرفهای به معنای ارزیابی دقیق علمی است یعنی هم نقاط قوت و ضعف و معایب و مزایا بیان شود. معتقدم جامعه ما به اندازه کافی کارهای کتابخوانیِ صِرف انجام داده اما الان وقت انجام کارهای ناظر به نیاز جامعه و هدف و مخاطب خاص است. بنده در حدود یک دهه در مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی بودهام و آنجا همواره معتقد بودم که فعالیت از تولید به مصرف است چراکه اگر امشب مطالعه میکردید فردا مشتری آن وجود داشت لذا جنبه کاربردی آن پررنگ است. این در حالی است که در دانشگاه گفته میشود که رابطه میان دانشگاه با صنعت مناسب نیست.
نویسنده قلم خوبی دارد و خستهکننده نیست اما چند نکته نیز باید برای بهبود کیفیت کتاب بیان میکنم. ای کاش در پیشینه کار از کارهای میدانی هم استفاده میشد. پژوهشهایی که ناظر بر وضعیت اعتقادی مردم ایران است در این کتاب نیامده اما وقتی خواننده این کتاب را میخواند دوست دارد بداند که وضعیت کنونی اعتقادی مردم ایران چگونه است؟ اگر چنین کاری انجام میشد کتاب اعتبار بیشتری داشت.
نکته دیگر اینکه چرا صرفا الحادگرایان، فمینیستها و باستانگرایان مورد بررسی قرار گرفتهاند در حالی که بیشترین مثالهای ایشان در این نشست در مورد وهابیت بود. حتی بهایت نیز شبهات زیادی برای ما ایجاد کردهاند که جای آن در این کتاب خالی است. همچنین ما زاویهها و مشترکاتی با تصوف داریم که لازم بود در کتاب مورد بررسی قرار گیرد. عرفانهای جدید همانند پائولو کوئیلو، اوشو، عرفان حلقه و ... نیز معضلات زیادی برای جامعه پدید آوردهاند که بهتر بود در این کتاب مورد بررسی قرار گیرند.
نکته دیگر اینکه در کتاب مشاهده کردم که ایشان باستانگرایی را به شعار گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک خلاصه کرده بودند که به نظرم موضوع بسیار وسیعتر از این است. نکته دیگر اینکه ایشان در کتاب به میزان زیادی سعی کردهاند کوروش را مورد نقد قرار دهند که معتقدم نباید با ایرانی بودن بجنگیم چراکه همین ایرانیها خدمات زیادی به اسلام ارائه دادند. از ابتدای انقلاب برخی از بیسلیقگیها به خرج دادیم و مثلاً گفتیم مجوسها فلان مشکلات را داشتند. وقتی رهبر معظم انقلاب موضوع الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را مطرح کردند برخی از علمای قم موضع گرفتند اما ایشان به خوبی میدانند تا یک طرح، حمایت اجتماعی را پشت سر نداشته باشد به موفقیت نخواهد رسید. هرچند قبول دارم که اساساً نام کوروش در شاهنامه نیامده و قدمت مطرح شدن اسم وی زیاد نیست اما رفتن مردم به سمت کوروش و امثالهم بهتر از رفتن آنان به سمت وهابیت است بنابراین باید نگاه لطیفتری نسبت به موضوعات باستانی داشته باشیم.
انتهای پیام