به گزارش ایکنا، مراسم عزاداری دهه دوم ماه محرم با سخنرانی سیدمجتبی حسینی، مفسر قرآن و پژوهشگر دین، شب گذشته 24 مردادماه در حسینیه فاطمه الزهرا(س) برگزار شد.
حسینی در این جلسه به شرح عبارتی از حدیث لوح حضرت فاطمه زهرا(س) پرداخت: «لَأُکرِمَنَّ مَثْوَی جَعْفَرٍ وَ لَأَسُرَّنَّهُ فِی أَشْیاعِهِ وَ أَنْصَارِهِ وَ أَوْلِیائِهِ أُتِیحَتْ بَعْدَهُ مُوسَی فِتْنَةٌ عَمْیاءُ حِنْدِسٌ- لِأَنَّ خَیطَ فَرْضِی لَا ینْقَطِعُ وَ حُجَّتِی لَا تَخْفَی وَ أَنَّ أَوْلِیائِی یسْقَوْنَ بِالْکأْسِ الْأَوْفَی مَنْ جَحَدَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ جَحَدَ نِعْمَتِی وَ مَنْ غَیرَ آیةً مِنْ کتَابِی فَقَدِ افْتَرَی عَلَی»
گزیده سخنان حسینی را در ادامه میخوانید؛
در حدیث لوح، پس از اینکه به وجود مقدس امام صادق(ص) اشاره شد به وجود مقدس امام کاظم(ع) میرسد. میفرماید: من جعفر بن محمد را تکریم میکنم و اولیا و انصارش را شاد میکنم به وجود موسی. در زمان موسی فتنه کوری اتفاق میافتد که موسی آن فتنه را از بین میبرد چون خط فرض من قطع نمیشود و حجت من پنهان نمیماند و اولیای من از جام پر سیراب میشوند. اگر کسی یکی از اینها را انکار کند نعمت مرا انکار کرده است و اگر یک نعمت از نعمتها را قبول نکند به من افترا زده است.
واقعیت این است اگر بخواهیم درباره این یک قطعه صحبت کنیم پنج شب زمان لازم دارد. اولش فرمود جعفر را تکریم میکنم. از نظر ما جعفر امامی بود که آمد و رفت ولی خداوند فرمود من جعفر را تکریم میکنم. این نشان میدهد فقط قرار نبوده که امام صادق(ع) بیاید وظیفهاش را انجام بدهد و برود. ما ایشان را در یک دنیای محدودی دیدیم و در همین دنیای محدود ایشان را تحلیل میکنیم ولی خدا میخواهد ایشان را تکریم کند و شاد کند.
همچنین از این عبارت روشن میشود معلوم است اگر موسی بن جعفر نباشد تمام کارهایی که امام صادق(ص) و ائمه قبلی کردند بهره خوبی ندارد، چون تحقق کامل اهل بیت به وجود با همشان است. هر کس در هر زاویهای امام حسین(ع) را بدون توجه به این نکته تحلیل کرده است بیتردید تحلیلش ناقص است.
در زمان امام کاظم(ع) یک فتنه به راه افتاد که بعد از امام صادق(ع) چه کسی امام باشد. برخی گفتند امام بعدی اسماعیل است. برخی گفتند پسر اسماعیل امام است. برخی گفتند عبدالله پسر بزرگ امام صادق(ع) امام است.
خیلی از افرادی مثل زراره که از آنها روایت نقل میکنیم اینطور نبود مستقیم سراغ امام کاظم(ع) بروند، آنها هم چند روز در نوسان بودند. حتی بزرگانی مثل سلمان و اباذر که در قضیه تشییع فاطمه(س) و نماز خواندن بر ایشان حضور داشتند در ماجرای سقیفه یک روز در نوسان بودند. در تئوری همه راحت هستیم ولی در عمل دچار مشکلیم. فقط مقداد بود که لحظهای در این هیجان قرار نگرفت.
باید بحث کنیم چه شد که ابوحمزه مستقیم سراغ امام سجاد(ع) نیامد؟ مگر نشنیده بودند؟ چطور شد که اینها به سمت امام برگشتند؟ مکانیسم برگشتنشان چه بود؟ اگر قرار است کسی عوض شود باید چه کار کرد؟ با کدام شیوه و دعوا و مرافعه او را برگردانیم؟
خداوند در این حدیث فرمود این فتنه با موسی مرتفع شد چون حجت من پنهان نیست. اینکه ما متوجه امام نمیشویم به خاطر پنهان بودن ماست. مسئله امام زمان(عج) غیبت نیست، غفلت است. بنابراین ما در مورد ائمه این نوع نگرش سطحی، گاهی اوقات حزبی، گاهی اوقات فرقهای، گاهی اوقات از روی جهالت و غرض را داریم و خیلی باید تلاش کنیم و از ابتدا به قضیه نگاه کنیم.
در زمان امام کاظم(ع) برخی از تضاد استفاده کردند و توانستند یک نفر را جا بیندازند. ما قبلا در بحث تولی و تبری گفتیم کسانی که تبریمحور هستند معلوم نیست تبریشان به کجا برسد. این حرف فوقالعاده معنا دارد. یکی از محورهایی که باعث شد در خط امامت حاشیههای زیادی داشته باشیم، انشعابات زیادی باشیم، همین بود که تولیمحوریمان ضعیف بود، اماممحوریمان ضعیف بود ولی روی دشمنان خیلی مانور دادیم. لذا در شیعه تاریخی انشعابات خیلی زیاد است. باید ولی را محکم نگه داری و بعد از هر چه غیر اوست تبری کنی. اگر از مسیر تبری بیایی خیلی راه جلویت باز است. شمر از کسانی بود که از فرماندهان امیرالمومنین(ع) بود ولی علی(ع) را به عنوان ولی و امام قبول نداشت به همین خاطر کم آورد.
امام کاظم(ع) چگونه این فتنه را خنثی کرد؟ یکی از روشهای ایشان تاکید بر تفکر و تعلم و تعقل بود. در زمان امام کاظم(ع) حرکت ایشان باعث شد خط اصلی حفظ شود و حجت تمام شود. اگر شما امام کاظم(ع) را قبول نداشته باشی نقص جدی داری. اگر امام کاظم(ع) را قبول نداشته باشی در ظاهر نماز و قرآن و مفاتیح شما تغییر پیدا نمیکند ولی خداوند فرمود: «وَ مَنْ غَیرَ آیةً مِنْ کتَابِی فَقَدِ افْتَرَی عَلَی».
انتهای پیام