گروه انديشه: در عبارت قرآنی «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِی»، ذكر در لغت به معنای «ياد» است، اما در روايات و تفاسير به معنای «حضور» آمده است؛ نتيجه اين حضور آرامش است و نماز كسی كه منجر به آرامش وی نشود نماز نيست، بلكه تنها در مسير اقامه نماز است.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، حجتالاسلام و المسلمين محمدتقی فعالی، مدرس حوزه و دانشگاه، به بيان سخنانی درباره نقش حضور خدا در آرامش انسان پرداخت و اظهار كرد: از آيات زيبای قرآن كريم اين آيه است كه خداوند در آخرين نامهاش برای هدايت بشر فرمود: «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِی»(طه/14)؛ از اين آيه چندين نكته به دست میآيد: نكته اول آن كه خداوند فرمود: «اقم الصلوة»؛ با كنكاش در آيات قرآنی درمیيابيم كه كمتر آيهای مستقيماً امر به «صلوة» كرده و برای مثال «صلّ» يا «صلّوا» گفته است و آيات ناظر به «صلوة» معمولاً با واژه «اقامه» همراه شده و به صورت مفرد يا جمع («اقم الصلوة» يا «اقيموا الصلوة») آمده است.
وی افزود: علت اين مطلب آن است كه نزد خداوند، ميان نماز خواندن و اقامه نماز كردن تقاوت وجود دارد. فرق ميان اين دو در تفاسير و روايات متعدد ذكر شده است كه فعلاً متعرض اين مطلب نمیشويم و به ذكر همين نكته اكتفا میكنيم كه فرق اين دو در آداب نماز است. نماز را آدابی باطنی و ظاهری است و در تفاسير و روايات اين نكته را بيان كردهاند؛ اگر نماز با آدابش ارائه و انجام شود، مصداق «اقامه صلوة» محقق شده است.
فعالی با اشاره به اينكه از جمله آداب عمده يا اصلیترين آداب نماز «حضور» است، اضافه كرد: به «حضور» در ادامه اين آيه(طه/14) اشاره شده است. نتيجه اقامه صلوة «ذكر» است؛ «لام» در عبارت «لذكری» لام غايت است و اين نتيجه به دست میآيد كه اقامه نماز برای حصول ذكر است، آن هم نه هر ذكری، بلكه «ذكر من». ذكر به معنای «ياد» است، اما در روايات و تفاسير اصل ذكر به معنای «حضور» است، همان كه از اركان اصلی آداب اقامه صلوة بيان شده است.
اين محقق و پژوهشگر با اشاره به اينكه هر كه نماز را با حس حضور و با احساس حضور خدا انجام دهد، غرض از نماز حاصل آمده و اقامه صلوة شده است و در غير اين صورت اين امر محقق نشده است، افزود: بنابراين، اقامه نماز به معنای نماز با ذكر است و نماز با ذكر به معنای اقامه صلوة است. زيباترين نكتهای كه در اين آيه در كتاب خداوند آمده، اين است كه نماز برای حضور است و بهتر است كه بگوييم: «نماز يعنی حضور».
وی عنوان كرد: نماز به معنای گفتوگوی مخلوق با خالق، راز و نياز با او، بودن در كنار او و داشتن احساس حضور اوست. اصلاً گفتوگو به معنای حضور است و گفتوگوی بیحضور معنا ندارد و اگر معنايی نيز داشته باشد، مصداق اتم بیادبی است و بر اساس پارهای از آيات و روايات، خداوندِ حق در عالم، از هرچه بگذرد، از بیادبی با خودش هرگز نخواهد گذشت؛ ادب مقوله بسيار مهمی است و در آيات قرآن نيز متعدد بدان اشاره شده است.
فعالی تصريح كرد: نماز گفتوگو با خداست و اين گفتوگو يعنی حضور و اين حضور يعنی «لذكری». با اندكی درنگ از اين آيه به دست میآيد كه نماز برای ذكر است و ذكر به معنای ياد خداوند و احساس حضور اوست. نماز را برای آن گذاشتهاند كه انسانها در شبانهروز به ياد خداوند باشند و گاهی احساس حضور او را گاهی در زندگی داشته باشند؛ باشد و شايد كه اين احساس حضور استمرار يابد و اساساً زندگی انسان حضور خداوند شود.
اين استاد حوزه و دانشگاه در تشريح اين مطلب گفت: در اين صورت آن فرمايش امام راحل(ره) محقق میشود كه فرمود: زندگی و دنيا و هستی يعنی محضر خدا؛ و محضر زمانی محقق میشود كه در وجود انسان، حس حضور باشد؛ يعنی خداوند را حاضر ببيند.
آرامش مراتب مختلفی دارد و از درون انسان گرفته تا يك خانه، يك اجتماع، يك شهر، يك ملت، يك كشور، يا روی كره زمين يا كل جهان هستی را شامل میشود و در تمام سطوح آرامش، آرامش فقط از طريق ارتباط با خالق آرامش حاصل میشود؛ همچنان كه فرمود: «بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» |
وی ادامه داد: آيه ديگری مكمل اين آيه است و فرمول سادهای كه از آن استنباط میشود، آن است كه نماز برای ذكر و حضور است: «الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(رعد/28)؛ مطابق اين آيه كسانی كه اهل ايمانند، در درون آنان خصيصهای به نام اطمينان يا طمأنينه محقق میشود كه دقيقترين معادل آن به زبان فارسی، آرامش و معادلهای ديگر قرآنی آن سكونت يا قرار است.
اين محقق و پژوهشگر خاطرنشان كرد: در باب اين آيه مطالب و سخنان بسياری میتوان گفت؛ بنده اخيراً مجموعه كتابهايی با عنوان «سبك زندگی توحيدی» در شرح و بسط ابعاد مختلف اين آيه نوشتهام كه نخستين جلد آن با عنوان «آرامش» در حدود 400 صفحه به زودی منتشر خواهد شد. يك معادله ساده از اين آيه به دست میآيد و آن اين است كه نتيجه ذكر، آرامش است.
وی عنوان كرد: اگر اين نكته را به نكته قبلی (نتيجه نماز ياد خداست) اضافه كنيم، اين نتيجه به دست میآيد كه نماز راهكاری برای نيل به آرامش است. نماز بیحضور و نمازی كه برای انسان آرامش ايجاد نكند، اساساً نماز نيست. قرائت معكوس اين مطلب آن است كه هركس درونش سرشار از استرسها و اضطرابهاست، اين مطلب نشان میدهد كه نماز او نماز نيست، بلكه تنها در مسير اقامه نماز است.
فعالی اضافه كرد: حاصل آنكه اقامه نماز به انسان حس حضور خدا میدهد و آنگاه كه در درون انسان اين حس حضور پديد آيد، به دنبال آن قطعاً روح و وجود انسان از خالق آرامش، آرامش دريافت خواهد كرد. اما اصل مهم و كلی كه از اين فرازها دريافت میشود، آن است كه روح اين دو آيه و مخصوصاً آيه دوم كه در آنها واژه آرامش، سكونت و اطمينان به كار رفته، اين است كه هرجا آرامش است، آنجا خدا حاضر است و هرگاه خدا در محيطی حضور يابد و عنايتی خاص بدان محيط داشته باشد، يكی از پيامدها و آثار مهم اين امر، كاستن از تنشها و استرسها و افزايش آرامش و سكونت و قرار و طمأنينه است.
وی اظهار كرد: هرجا خداست، آنجا آرامش است و هرجا آرامش است، آنجا حضور خدا بسی متجلی و جلوهگر است و البته اين جمله مراتبی دارد. درون ما آدميان سرشار از تنشها، استرسها و تعارضات درونی و باطنی است و به ميزانی كه در درون انسان آرامش و قرار و سكونت باشد و به ميزانی كه انسان از آرامش باطنی به معنای واقعی آن برخوردار باشد، آن حس حضور خدا وجود دارد. به ميزانی كه درون انسان آرام باشد، آنجا احساس حضور خدا محقق است.
اين استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اين نكته كه مهمترين مفهوم ارزشی قرآن ايمان است و ايمان مادر فضيلتها و بنياد و اساس تمام ارزشهاست، افزود: ايمان از واژه «امن» گرفته شده و يكی از واژههايی كه مفيد معنای آرامش است، دقيقاً معنای امن است؛ اطمينان، سكونت و امنيت هممعنا و مترادف هستند؛ بنابراين مؤمن به معنای فرد آرام، صاحب آرامش درونی و اهل صلح (و نه اهل تنش) است.
وی ادامه داد: پس اولاً به ميزانی كه درون انسان آرام است، آنجا حس حضور هست و بالعكس؛ و ديگر آن كه به ميزانی كه در يك خانه آرامش برقرار است، آن خانه، خانه دينی و آن خانواده، خانواده الهی است و سبك زندگی در آن خانه مبتنی بر آموزههای الهی شكل گرفته است.
هر كه نماز را با حس حضور و با احساس حضور خدا انجام دهد، غرض از نماز حاصل آمده و اقامه صلوة شده است و در غير اين صورت اين امر محقق نشده است؛ بنابراين، اقامه نماز به معنای نماز با ذكر است و نماز با ذكر به معنای اقامه صلوة است. ... نماز برای حضور است و بهتر است كه بگوييم: «نماز يعنی حضور» |
اين محقق و پژوهشگر خاطرنشان كرد: پس به ميزانی كه درون انسان آرام است، آنجا حس حضور است و به ميزانی كه در يك خانهای و يا خانوادهای (مثلاً يك جمعيت چهار نفره) تنشها كاسته شود و بر آرامشها افزوده شود، آنجا احساس حضور خدا بيشتر است. همچنين در يك شهری كه تنشها كم است و آرامشها فزونی يابد، در آنجا احساس حضور خدا بيشتر است و در يك كشوری كه تنشها كاسته شود، آنجا احساس حضور خدا بيشتر است و آن زمان جهان آرام میگيرد كه حضور خدا به دعوت آدميان در آن زمين و آن زمان افزايش يابد.
فعالی اضافه كرد: آرامش مراتب مختلفی دارد و از درون انسان گرفته تا يك خانه، يك اجتماع، يك شهر، يك ملت، يك كشور، يا روی كره زمين يا كل جهان هستی را شامل میشود و در تمام سطوح آرامش، آرامش فقط از طريق ارتباط با خالق آرامش حاصل میشود؛ همچنان كه فرمود: «بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ». تنها راه حصول آرامش درونی و سكونت باطنی (چه برای يك فرد و چه برای يك جهان) فقط از طريق ارتباط با خالق هستی، خالق انسان و خالق احساسات انسان محقق میشود.
وی اظهار كرد: هر كس در درون زندگی خود مشكلاتی دارد كه اين مشكلات از دو حالت بيرون نيست: يا قابل حل است و يا قابل حل نيست؛ اگر مشكلات قابل حل است، پس آن را حل كنيد، چرا نگرانيد و دغدغه و استرس و تنش داريد! اما اگر آن مشكلات قابل حل نبود، باز قابل حل نيست و جای نگرانی ندارد. اگر مشكل قابل حل است، چرا نگرانيد و اگر قابل حل نيست، چرا نگرانيد و اصولاً چرا نگرانيد!
اين استاد حوزه و دانشگاه بيان كرد: كسی كه خدا دارد، در اين حيات دوروزه دنيا نگرانی و اضطراب و تنش و ناآرامی برای او معنا ندارد. بودن با خدا به معنای بودن با احساسات لطيف و لذتبخش و آرامبخش درونی است و در رأس آنها سه حس است كه نخستين آنها آرامش است و آن دو حس ديگر را در زمان و مجال ديگر بيان خواهم كرد. بنابراين كسی كه با خداست و خدا دارد، مادامی كه نفس میكشد، يعنی خدا با اوست و به او مهلت زيستن در همين دو روزه گذرای دنيا داده است.
وی تصريح كرد: نگرانی معنا ندارد و اگر شما اندكی بينديشيد، در نهايت دقيقاً به اين موضوع خواهيد رسيد. جای آن است كه ديگربار اين موضوع را تكرار كنم: اگر مشكلات قابل حل است، آنها را حل كنيد، چرا نگرانيد و اگر هم قابل حل نيست، از آن بگذريد، چرا نگرانيد و اصولاً و كلاً چرا نگرانيد!؟ سرّ آن هم اين است كه انسان خدا دارد و اگر ما معنای خدا داشتن و با خدا بودن و تنفس كردن در مملكت خدا را به درستی بفهميم، همين تصور به يكباره درون ما را به لطاف و آرامش و زيبايی خواهد رساند.