به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، قاسم پورحسن شامگاه چهارشنبه، 25دیماه، در نشست علمی «چیستی فلسفه دین»، در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در قم گفت: فلسفه دین از ابتدای شکلگیری مباحث علمی تا دهه 60 میلادی با جریان واکنشی همراه شده و عنوان میشد که آیا گزارههای دینی معنادار هستند یا خیر.
وی افزود: در مصاحبههای اخیری که از این نسل از فلاسفه دیده میشود آنها عنوان میکنند که ما تحت تاثیر پوزیتیویسم بودیم؛ لذا انفعالی بودن این جریان باعث ایجاد فرایند منطقهای در فلسفه دین شد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، تصریح کرد: تعریف فلسفه دین دشوار است، بنابراین برای تعریف فلسفه دین باید هر دو رویکرد دلیلگرایی حداکثری و حداقلی را که فلاسفه مطرح کردهاند را مورد مطالعه قرار دهیم.
وی گفت: برخی که مخالف بیان و تعریف عقلانی به معنای خاص دین هستند بر این تعریف میتازند و باید برای آنان نیز استدلال آورد؛ این سوال نیز باید پاسخ داده شود که آیا فلسفه دین را صرفا بر اساس تاثیرات و اقبالی که داشته است دانش میدانیم یا اینکه یک سری ملاکهایی را در اختیار داریم که بر اساس آن، این فلسفه را دانش مینامیم.
پورحسن عنوان کرد: تحول فکری باعث شد تا فلسفه دین از فرایند به دانش برسد؛ در واقع حرکت ما حرکتی رو به جلو است و آوردن فلسفه دین به حوزه دانشی کار مثبتی است.
وی ادامه داد: به نظر میرسد در فلسفه دین باید روی اینکه فلسفه دین مجموعه معرفتی منسجم دستگاه واره و متمرکز شود یا تعریف عمومی دانش، بحث شود.
این مدرس دانشگاه بیان کرد: مطالعه فرانگر که در تعریف حجتالاسلام رشاد در تعریف فلسفه دین بیان شد، با فلسفه دین ناسازگار است؛ لزوما در اینجا مطالعه فرانگر را نباید با معنای دفاع از آن اشتباه گرفت؛ باید گفت که دغدغه و داعیه دین از دین در این مطالعه فرانگر وجود ندارد.
وی عنوان کرد: در حقیقت تلاش برای دسترسی به یک تعریف از فلسفه دین به ما کمک میکند که مناقشه فلسفی و عمومی را حل کنیم.