آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی:
لزوم تناسب بین دعا و حاجت؛ جایگاه الله و رب در دعاها

مجموعه سخنرانی‌هایی از مرحوم آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی که طی ماه رمضان سال 1390 ایراد فرموده‌اند در دست است. با توجه به مطالب ارزشمند مطرح شده در این سخنرانی‌ها و موضوعیت این سخنرانی‌ها با ماه رمضان خالی از لطف ندیدیم که بر این سخنرانی‌ها مروری داشته باشیم.

ایشان در بخش سومین جلسه از این مجموعه سخنرانی ها مطرح کرده اند:

اعوذ بالله من الشیطان الرّجیم؛ بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ و الحمد لله ربّ العالمین
و صلّی الله علی محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.

بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ اللّهم صَلِّ عَلَی محَمّدٍ وَ آلِ محمَّدٍ و اسمَع نِدائی إذا نادَیتُک و اسمَع دُعائی إذا دَعَوتُک و أقبِل عَلَیَّ إذا ناجَیتُک فَقَد هَرَبتُ إلیکَ وَ وَقَفتُ بَینَ یَدَیک.

مروری بر مباحث گذشته
بحث ما راجع به دعا بود. عرض کردم در ماه مبارک رمضان، مناسب‎ترین بحث همین بحث دعا است. چون این ماه، ماهِ نزول کلام الهی از مصدر وحی است، و از این طرف هم ماهی است که عبد با ربّش سخن می‎گوید که می‎گویند هم ماه «نزول» است و هم ماه «صعود»؛ ماه نزول کلام الهی به سوی عبدش و صعود کلام عبد به سوی ربّش است.
ما ‎در باب دعا‎ تقسیماتی کردیم، یک تقسیم این بود که دعای مأثور و غیر مأثور داریم که راجع به دعای غیر مأثور بحث کردیم؛ و امّا در مورد دعای مأثور که فعلاً در این جلسات بحثمان راجع به آن است، گفتیم که یعنی ادعیه‎ای که در قالب خاصّی از معصومین برای ما رسیده است. دعای مأثور نیز به موقّت و غیر موقّت تقسیم می‏شود. دعای مأثور موقّت یعنی دعایی که مخصوص به زمانی خاص یا مکانی خاص باشد.
امّا دعای مأثور غیر موقّت که مخصوص به زمان و مکان خاصّی نیست، باز تقسیم‎بندی می‎شود؛ یک‏وقت دعا نسبت به حاجت خاصّی از خداوند است، یعنی دعا از ائمه برای ما رسیده است و فرموده‏اند که در این قالب این دعا را بخوان و حاجت خاصّت را چه مادّی و چه معنوی تقاضا کن. یک‏وقت دعای مأثوری است که مختص به حاجت خاصّی نیست، بلکه به‏طور کلّی است؛ که ما نظیر آن را در دعاها و توسل‎ها زیاد داریم، حتّی در دعای توسّل معروفی که ما می‎خوانیم تعبیر به «حاجات» هم دارد. یعنی حاجت خاصی در آن مطرح نیست، بلکه همه حاجات را در بر می‎گیرد. این بحثی بود که من مطرح کردم.
لزوم تناسب بین دعا و حاجت
در این جلسه می‎خواهم مطلبی را عرض کنم. انسان در زندگی، حاجات مختلف مادّی و معنوی پیدا می‎کند. حاجات مادّی هم اقسام خاصّی دارد؛ گرفتاری‎های مختلف پیدا می‎شود. در اینجا دعا یک نوع پناه بردن است. وقتی انسان گرفتاری پیدا می‎کند و می‎بیند که تدبیرهایش کارساز نیست، می‎گردد کسی را پیدا کند که بتواند این گره را باز کند. لذا متناسب با گرهی که دارد، می‎گردد و شخص مناسبی را پیدا می‏کند. مثال‎های ساده بزنم تا مطلب روشن شود؛ مثلاً اگر گرفتاری مالی دارد، می‎رود دنبال کسی که بتواند این گره مالی او را باز کند؛ نمی‎رود دنبال طبیبی که متخصص طبّ باشد.
این کار یک نوع پناه بردن و درخواست است. دعا درخواست است، پناه بردن و درخواست کردن از موجودی است که کارگشا و گره‏گشا است. حتّی در دعای غیر مأثور هم عرض کردم که مثلاً اگر کسی بخواهد از خداوند طلب عفو و مغفرت کند، به مقام غفّاریّت حق‏تعالی پناه می‎برد. می‏گوید: «یا غفّار الذّنوب اغفر لی»! یا مثلاً اگر بیمار است به مقام شافی بودن خدا پناه می‎برد، «یا شافی اشف»! یعنی متناسب با آن حاجت خودش، به وصفی از اوصاف پروردگارش پناه می‎برد که ما در گذشته از آن به «تناسب بین دعا و حاجت» تعبیر کردیم.
تمسّک به «اُلوهیّت» و «ربوبیّت» خدا در ادعیه
ما در ادعیه مأثوره‎مان که از ائمه(علیهم‎السلام) رسیده است، چه نسبت به حاجات خاصّه باشد و چه در ارتباط با حاجت خاص نباشد، بلکه اعم باشد، دو اسم از اسماء الهیّه را می‎بینیم. البته ممکن است یکی از آن‏ها وصف باشد، امّا دیگری اسم است. تقریباً می‎شود گفت یکی از آنها در جمیع ادعیه به کار می‎رود، امّا دیگری این‏طور نیست.
امّا اوّل، یک اسم خاص است؛ شما در هر دعایی می‎بینید که «اُلوهیّت خداوند» مطرح است. مثلاً اوّل دعا «اللهم» یا «الهی» دارد. مگر این‎طور نیست؟! دعا که از اوّل شروع می‎شود، با این اسم است. این اسم ناظر به اُلوهیّت او است. لذا این اسم خاص به کار می‎رود. بنا بر فرض اگر ابتدای دعا هم نباشد، بالأخره در ضمن دعا می‎بینید باز این اسم «الله» آورده می‎شود، حالا به هر شکلی که باشد.
دوم، «رب» است. این جنبه توصیفی دارد، ولی «الله» اسم است. حتّی در آیات شریفه قرآن، در مباحث دعا هم می‎بینیم که «رب» به کار رفته است. مثلاً در سوره زمر می‏فرماید: «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنیباً».[1] «الله» ندارد. یا در سوره فرقان می‏فرماید: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُم».[2] خطاب به پیغمبر است که بگو اگر دعا و خواندنِ شما از خدا نباشد، پروردگار من به شما اعتنایی نمی‎کند. نمی‏فرماید: «ما یَعْبَؤُا بِکُمْ الهی»؛ بلکه ربوبیّت را مطرح می‏کند.
ما در دعاهای مأثوره، در بین اسماء الهی، اسم «الله» را می‎بینیم و از بین اوصاف خدای متعال هم وصف «رب» را می‎بینیم. در یکی «مدعوّ» لحاظ شده است و در دیگری «داعی» لحاظ شده است؛ یکی سمت بالا است و یکی سمت پایین است. امّا چرا؟ بحث امشب من همین مطلب است.