وهاب‌زاده:
صداقت شهید به نوشتن «سی‌ و ششمین روز» ترغیبم کرد

سیمین وهاب‌زاده یکی از نویسندگان حوزه دفاع مقدس است که «آن زن در طوفان می‌دوید» آخرین اثری است که از وی منتشر شده است. وی اخیراً کتاب جدیدی را با عنوان «سی و ششمین روز» به ناشر سپرده که خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) به همین منظور با وی به گفت‌وگو نشسته است.
ـ لطفاً درباره آخرین اثری که در دست چاپ دارید، برایمان بگویید.
«سی و ششمین روز» آخرین کتابی است که بر اساس باقی‌مانده یادداشت‌های یک شهید نوشته‌ام و به زودی منتشر می‌شود. در این اثر، یادداشت‌هایی را که از این شهید باقی مانده بود به صورت رمان درآوردم.
بنا به صحبت‌هایی که با مرکز اسناد انقلاب اسلامی به عنوان ناشر این اثر کرده‌ام، مشخص شده است که تا یک ماه آینده این کتاب از زیر چاپ بیرون می‌آید. هم‌اکنون این اثر مراحل تایپ را سپری می‌کند و پس از این کار، آن را ویرایش کرده و به مرکز می‌سپارم؛ از این رو کتاب یاد شده آخرین مراحل چاپ را سپری می‌کند.
تاکنون 11 اثر به رشته تحریر درآورده‌ام که همگی با موضوع دفاع مقدس نوشته شده‌اند.
ـ درباره مشخصات شهید مورد نظر توضیح دهید.
شهید عبدالله صادق، شهیدی ساده و بسیجی بود. وی سه بار به جبهه رفت و در سومین اعزام شهید شد. از وی هیچ نامی در میان دیگر شهدا نبود و هیچ شاخصه‌ای نیز نداشت. شاید خدا خواست این کار را برایش انجام دهم. البته اثر زیباست و نداشتن شاخصه در یادداشت‌ها بیانگر جذاب نبودن متن رمان نیست. صداقت و روانی کلام شهید مرا به این سمت سوق داد که این کار را انجام دهم.
ـ این شهید چه ویژگی‌هایی داشت و در کدام منطقه به شهادت رسیده است؟
صادق 17 ساله بود که شهید شد. در بار اولی که به جبهه اعزام شده است، به منطقه گزیک از توابع بیرجند رفته تا با دفاع از مرزها از پیشرفت اشرار جلوگیری کند.
این شهید در دومین اعزام به منطقه میمک رفته است و در سومین اعزام، عازم جزیره مجنون شد که در همان منطقه نیز به شهادت رسید. درباره تاریخ دقیق شهادتش مطلبی در دست نیست، ولی در سال 64 به فیض شهادت نائل شد.
ـ در صحبت‌هایتان اشاره کردید که این اثر بر اساس یادداشت‌های یک شهید نوشته شده است. این یادداشت‌ها چطور به دست شما رسیدند؟
من در بخش پژوهش بنیاد شهید کار می‌کردم. یادداشت‌های این شهید که دست‌نوشته‌ای بسیار کمرنگ بود در پرونده بودند که به سختی می‌توانستم آنها را بخوانم. ابتدا از روی آن گذر کردم، زیرا دیدم کار سختی است، ولی دوباره به این یادداشت‌ها روی آوردم و سعی کردم دست‌نویس‌های ناخوانا را بخوانم.
ـ در بین همه یادداشت‌هایی که مطالعه کردید، چرا به سراغ یادداشتی رفتید که ناخوانا بوده است؟
اینکه چرا به این یادداشت‌های ناخوانا دوباره مراجعه کردم، برای خودم هم نامعلوم است، ولی معتقدم که خود شهید خواست تا این اثر نوشته شود و در این راه مرا کمک کرد تا برایش قدمی بردارم.
شاید دلیل دیگر آن بود که این یادداشت‌ها پشت سر هم بودند. به طوری که می‌توان گفت یادداشت‌ها روزشمار بودند. شهید تصمیم گرفته بود که خاطراتش از دوران جبهه و جنگ را بنویسد.
دیدم یادداشت‌ها نظم دارند و می‌شود براساس آن کار کرد. از این رو شروع به کار کردم. اول آنها را به صورت مستند نوشتم و به مرکز اسناد دادم. آنها گفتند که اثرم را در قالب رمان بنویسم. از این رو دوباره مطالب را در قالب رمان نوشتم.
ـ با توجه به اینکه دو بار اقدام به نوشتن این اثر کردید، نگارش این کتاب چقدر به طور انجامید؟
زمان زیادی صرف این کار کردم، چون کتاب دو بار نوشته شد. شاید بتوان گفت یک سال و نیم تا دو سال صرف این کار کردم.
ـ آیا در کنار یادداشت‌نوشته‌هایی که از این شهید باقی مانده است، از روش دیگری برای تهیه این کتاب استفاده کردید؟
بعد از استفاده از یادداشت‌ها، خانواده وی را پیدا کردم. خانواده‌اش هیچ گونه ارتباط و خواسته‌ای از بنیاد شهید نداشتند. خانواده‌ای متواضع و گمنام که به سختی ردی از آنها پیدا کردم و به سراغ‌شان رفتم.
مادر و پدر شهید دار فانی را وداع گفته بودند. برای تکمیل کتاب با برادران و خواهران شهید مصاحبه کردم. همچنین شماره تماس چند نفر از دوستان و همرزمان شهید را گرفتم تا با آنها درباره عبدالله مصاحبه کنم. رمان حاضر مجموع این اقدامات است.
استفاده از مصاحبه به این منظور بود که باید از شهید تصویری در ذهن پیدا می‌کردم تا بر اساس تخیلات خودم به یادداشت‌ها رنگ بدهم و صحنه‌ها را توصیف کنم.
ـ سبک نگارش این اثر به چه صورت است؟
این کتاب رمان است، ولی کتاب‌هایی نیز در قالب خاطره دارم که به صورت خاطرات کوتاه چاپ شده‌اند. در این باره یک مجموعه کتاب هشت جلدی به نام «شهرگان شهر» دارم که خاطرات کوتاه شهداست و این خاطرات از یک صفحه تا دو، سه صفحه متغیر هستند.
این مجموعه با استقبال روبرو شد و اکنون به چاپ دوم رسیده است. هر جلد این مجموعه 100 خاطره را شامل می‌شود که در مجموع شامل هشتصد خاطره می‌شود.
یک مجموعه سه جلدی نیز با سبک بیان خاطرات کوتاه دارم که «روایت عشق» نام دارد. این مجموعه در 300 صفحه به چاپ رسیده است و 1200 خاطره‌ کوتاه از شهدا را دربرمی‌گیرد.
همچنین یک مجموعه داستان با عنوان «واگویه» دارم که 22 داستان کوتاه را شامل می‌شود. اثر دیگری نیز دارم که بر اساس خاطرات یک جانباز نوشته شده و حاصل 30 ساعت مصاحبه با جانباز، همسر و پدر وی است.