آذرتاش آذرنوش:
شناخت زبان قرآن مستلزم شناخت فرهنگ جزیرةالعرب است

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، دکتر آذرتاش آذرنوش، استاد ادبیات عرب دانشگاه تهران، امروز در نشستی که توسط‌ گروه مطالعات قرآنی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ‌پژوهشگاه علوم انسانی برگزار شد، به بررسی «فرهنگ عرب در عصر نزول قرآن کریم» ‌پرداخت.
دکتر آذرنوش، فرهنگ را شامل مجموعه زندگی روزمره، اعتقادات و زبان و نگارش توصیف و اظهار کرد: تا زمانی‌ که فرهنگ و تاریخچه دول و ملل همسایه‌ فرهنگ عرب را نشناسیم، نمی‌توانیم تصور درستی از خود فرهنگ عربی داشته باشیم.
او افزود: اعراب اقوام و مللی بودند که دارای فرهنگ بالایی در زمانه خودشان بودند، حتی به مراتب نسبت به فرهنگ نظامی رومی و ساسانی بالاتر بودند. البته در دوره‌ای این فرهنگ رو به ضعف رفت.
نویسنده کتاب راه‌های نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، با اشاره به ‌پیوستن دولت‌های جنوب جزیرةالعرب به اسلام به بررسی جغرافیایی و تاریخی برخی از دولت‌های جنوب جزیرةالعرب ‌پرداخت و گفت: دولت‌های جنوب جزیرةالعرب در فرهنگ عرب پیش از اسلام بسیار مؤثر بودند.
ایشان یادآور شد: برخی مواقع باید به فرض و حدس روی آورد، تا بتوانیم تصوری هرچند اجمالی نسبت به اقوام و دولت‌های ‌پیش از اسلام داشته باشیم. به عنوان نمونه، در یمن فرهنگ بت‌پرستی رایج بود که احتمالاً دو قوم عاد و ثمود از جمله اقوام یمن بودند. جالب است که یکی از بت‌های آنان «الله» و «الات» بود.
آذرنوش، شناخت زمینه‌های فرهنگ عصر قرآن را مستلزم شناخت فرهنگ‌های همجوار جزیره‌العرب خواند و یادآور شد: اگر به شناخت درستی از فرهنگ دولت‌ها و اقوام همجوار دست نیابیم، نمی‌توانیم آیاتی که دارای صبغه جغرافیایی و تاریخی دارد، درست بشناسیم. به عنوان نمونه، در سوریه قومی بودند که در فرهنگ دینی خود کلمه «بیتل» را در زبان خود استعمال می‌کردند که در واقع همان «بیت» است که جنبه تقدس‌گرایانه به خود گرفت. یا کلمه الله یا الات را داریم که بعدها صورت‌های مؤثری در تمدن عربی به خود گرفت.
مترجم کتاب موسیقی کبیر فارابی در ادامه به شهر حیره اشاره و اظهار کرد: برای شناخت تمدن و ملل ‌پیش از اسلام، شناخت تاریخ و جغرافیای شهر حیره بسیار مهم است. زیرا فرهنگ و زبان این شهر در فرهنگ و زبان عربی ‌پیش از اسلام تأثیرگذار بود. این‌ها فرهنگی به وجود آوردند که آمیخته‌ای از فرهنگ ایرانی و عربی بود. بسیاری از اشعار عربی مشهور برخواسته از همین شهر حیره است.
او گفت: شعر یکی از منابع و حتی گنجینه‌های عرب پیش از اسلام است. حتی برخی زبان قرآن را متأثر از زبان و عرب پیش از اسلامی می‌دانند. بنده معتقدم انتساب برخی از اشعار جای تردید است، اما اگر کلیت این اشعار را زیر سؤال ببریم، چه منبعی برای تطبیق و شناخت زبان عرب ‌‌پیش از اسلام وجود دارد؟
نویسنده کتاب فرهنگ معاصر عربی و فارسی، یکی از جوانب فرهنگ‌شناسی را قبیله‌شناسی توصیف و اظهار کرد. برخی مواقع وقتی شاعری شعری را با یک زبان متفاوت در قومی می‌سرود، پس از یک روز شاعران قوم دیگر که زبان و لهجه متفاوتی داشتند، این شعر را دریافت می‌کردند. به رغم اینکه زبان آنها متفاوت بود، اما این اشتراک فرهنگی موجب شد به یک زبان مشترک و زبان سوم ‌پناه ببرند.
آذرنوش یادآور شد: شعر عربی از قرن دوم و سوم شروع به نضج گرفتن کرد. به همین خاطر این زبان در غنی شدن فرهنگ عرب پیش از اسلام بسیار مؤثر واقع شد. همانطور که گفتم برخی تأثیر این اشعار را در زبان قرآن محرز دانستند. چون معتقدند که بسیاری از مصادیق و نشانه‌ها در اشعار وجود دارد که در زبان قرآن راه یافته. اما اگر این قرائت را بپذیریم، آیا به معنای تحت شعاع قرار دادن اصالت قرآن نمی‌شود؟ اینکه قرآن با اشعار عربی نگاه ابطال‌گرایانه داشته، شکی نیست؛ اما نشانه‌های تأثیر اشعار در زبان قرآن چه میزان است؟
وی افزود: اعتقادات در عرب جاهلی بیش از آن که متأثر از فقر فرهنگی و جهل بوده، مبتنی بر فلسفه دین و آیین‌‌مندی آنها بوده. به عنوان نمونه، پدیده بت‌پرستی (الصنام) یکی از نشانه‌های دینی در عرب جاهلی است. یا مورد دیگر ‌پدیده کشتن دختران است. این یک آیین بوده نه از روی جاهلیت. چون وقتی سید یک قوم که دارای اقتداری در قوم خود بوده، دلیلی ندارد که فرزند خود را بکشد. از قضا خود قرآن به همین امر گواهی می‌دهد. چند آیه است که به این آیین اشاره می‌کند. بنده معتقدم که آیات را متناسب با آیات دیگر و همچنین زمینه‌های فرهنگی باید تفسیر کرد. در همین زمینه کشتن دختران و دیگر عادت‌ها؛ برخی از عادت‌های برخواسته از یک کیش، آیین و سنت دینی بوده، نه فقر و جهل.

آذرتاش در خاتمه برای شناسایی عصر نزول قرآن کریم چهار شاخص را مقدم دانست و یادآور شد: برای شناخت عصر و فرهنگ نزول باید چند شاخص را مدنظر قرار دهیم. اولا باید فرهنگ و زبان تمام دولت‌ها و اقوام مؤثر در آن فرهنگ را را بشناسیم. ثانیا باید رویکرد جامعه‌شناسی داشته باشیم. یعنی به شناخت قبیله‌ها، کوچ‌ها شهرنشینی و مهمتر از هرچیزی جامعه‌شناسی دینی فرهنگ و عصر نزول را بررسی کنیم. ثالثا زبان و خط اقوام و ملل همجوار را بشناسیم. زیرا تنها قوم عاد و ثمود دارای سه هزار کتیبه خطی است رابعا شعر عرب یکی از منابع شناخت است.