کد خبر: ۱۵۸۱۴۳۶
تاریخ: ۲۳ شهريور ۱۳۸۶ - ۱۶:۱۷
نگاهی به گونههای مختلف واژه «اشجار» در قرآن
شجره در لغت عرب و استعمالات قرآنی گاه به معنی درخت و گاه به معنی مطلق گياه است. قرآن كريم از اين كلمه به انواع مختلفی ياد كرده است؛ در متن ذيل تلاش شده تا به مهمترين «اشجار در قرآن» اشاره شود.
شجره در قرآن كريم در انواع مختلفی ذكر شده است كه به مهمترين اشجار در اين كناب الهی اشاره میكنيم:
1- شجره خبيثه: وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الأرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ (٢٦)
و مثل سخنی ناپاك چون درختی ناپاك است كه از روی زمين كنده شده و قراری ندارد. (ابرهيم /26)
كلمه خبيثه همان كلمه كفر و شرك، همان گفتار زشت و شوم، همان برنامههای گمراه كننده و غلط، همان انسانهای ناپاك و آلوده و خلاصه هر چيز خبيث و ناپاك است، به روايتی از امام محمدباقر(ع) اين مثل (درخت پليد ) برای بنی اميه است.
2- شجره خلد: فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لا یَبْلَى (١٢٠)
پس شيطان او را وسوسه كرد، گفت: «ای آدم، آيا تو را به درخت جاودانگی و ملكی كه زايل نمیشود، راه نمايم؟» (طه /120)
شجره خلد همان درختی است كه حضرت آدم (ع) از خوردن آن ممنوع شدند.
3-شجره زقوم: اِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ (٤٣) طَعَامُ الأثِيمِ (٤٤)
مسلماً درخت زقوم... (دخان /43) غذای گنهكاران! است؛) (دخان /44)
زقوم نام گياهی تلخ و بدبو و بدطعم است كه دارای برگهای كوچكی است و در سرزمين تهامه از جزيره عرب میرويد، گياهی است كه شيره تلخی دارد كه وقتی به بدن اصابت كند متورم میشود. در واقع غذای دوزخيان است.
4- شجره طيبه: أَلَمْ تَرَ كَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا كَلِمَةً طَیِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ (٢٤)
آيا نديدی خدا چگونه مثل زده: سخنی پاك كه مانند درختی پاك است كه ريشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است؟» (ابراهيم /24)
در كتاب كافی از امام صادق (ع) در تفسير جمله «كشجره طيبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء» چنين نقل شده است: پيامبر (ص) ريشه اين در خت است و اميرمؤمنان علی (ع) شاخه آن و امامان كه از ذريه آنها هستند شاخههای كوچكتر و علم امامان ميوه اين درخت است و پيروان با ايمان آنها برگهای اين درختند.
در روايتی ديگر شجره طيبه به درخت پاكيزه در بهشت تعبير شده كه اين درخت پاكيزه حضرت محمد (ص) است و شاخه آن حضرت علی (ع) و برگ آن حضرت فاطمه(س) و ميوه آن حضرت حسن و حسين (ع) هستند.
5- شجره مباركه: مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَلا غَرْبِیَّةٍ (٣٥)
از درخت پربركت زيتونی گرفته شده كه نه شرقی است و نه غربی؛ (نور/35)
از درخت زيتون به عنوان شجره مباركه ياد شده است چون منافع آن زياد است يا روغن آن بهتر میسوزد، يا اولين درختی است كه پس از طوفان نوح روييد و محل روييدن آن جايگاه انبيا بوده است يا هفتاد پيامبر از جمله ابراهيم (ع) آن را مبارك ساختهاند.
در خبری از اميرمؤمنان علی (ع) میخوانيم: ما افقر بيت ياتدمون بالخل و الزيت و ذلك ادام الانبيا: خانهای كه در آن از سركه و روغن زيتون به عنوان نان خورش استفاده میكنند هرگز خالی از طعام نمیشود و اين غذای پيامبران است.
در حديثی از امام علی بن موسی الرضا (ع) آمده است: «نعم الطعام الزيت، يطيب النكهه و يذهب بالبلغم و يصفی اللون و يشد العصب و يذهب بالوصب و يطفی الغضب»؛ روغن زيتون غذای خوبی است، دهان را خوشبو و بلغم را برطرف میسازد، رنگ صورت را صفا و طراوت میبخشد، اعصاب را تقويت كرده، بيماری و درد و ضعف را از ميان میبرد و آتش خشم را فرو مینشاند.
6-شجره ملعونه: وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاكَ إِلا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِيدُهُمْ إِلا طُغْیَانًا كَبِيرًا (٦٠)
و ياد كن هنگامی را كه به تو گفتيم: «به راستی پروردگارت بر مردم احاطه دارد» و آن رويايی را كه به تو نمايانديم و نيز آن درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمايش مردم قرار نداديم و ما آنان را بيم میدهيم، ولی جز بر طغيان بيشتر آنها نمیافزايد. (اسرا/60)
الف – شجره ملعونه قوم سركش يهود هستند، آنها همانند درختی هستند با شاخ و برگ فراوان اما مطرود درگاه پروردگار.
ب - در بسياری از تفسيرهای شيعه و اهل تسنن نقل شده كه شجره ملعونه، بنی اميه هستند
ج- در تفاسير ديگر منظور از شجره ملعونه، شجره زقوم است كه درختی است كه در بن جهنم میرويد و ثمرهای ناگوار و رنجآور دارد و خوراك گناهكاران است.
7- شجره موسی: درختی كه از آن به حضرت موسی (ع) ندا آمد كه: مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یَا مُوسَى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (٣٠)يك درخت ندا داده شد كه: «ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهانيان! (قصص/ 30)
*****************************
پی نوشتها:
1- قرآن كريم
2- تفسير نمونه، آيتالله مكارمشيرازی
3- تفسير الميزان، علامه طباطبايی
4- فرهنگنامه لغات قرآن، يوسف حريری