حاشیه‌های یک اقدام ارزشمند/ نقدی بر اهدای «خودرو» به حافظ خردسال!

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، دیدار روز گذشته، 23 اسفند، حجت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی، رئیس جمهور و حنانه خلفی، خردسال حافظ کل قرآن و اهدای یک دستگاه خودرو پراید، بدون شک یکی از مهم‌ترین رویدادهای یک ماه اخیر در حوزه قرآنی و البته یکی از متفاوت‌ترین دیدارهای عالی‌ترین مقام دولتی کشور خواهد بود.

رویداد روز گذشته را تمام بخش‌های خبری در اولویت اول پخش خود قرار دادند تا در سال‌های اخیر برای اولین بار باشد که اخبار سیما با یک خبر قرآنی آغاز شود و این اتفاقی نادر و مبارک است برای جامعه قرآنی، همین امر به لحاظ برد رسانه‌ای که می‌تواند داشته باشد، اثرگذاری خوبی بر گرایش کودکان و نوجوانان به فعالیت‌های قرآنی خواهد داشت و حتی می‌توان گفت که موج‌آفرین شدنش را هم نباید دور از ذهن دانست.
در روزهایی که ارسال دعوتنامه‌های چندین و چندباره، برخی مسئولان را مجاب به حضور در همایشی قرآنی نمی‌کند و اگر هم دقیقه 90 حضور می‌یابند به خاطر برخی ملاحظات است و حتی در همان چند دقیقه حضورشان نگاه‌های گاه و بیگاهشان به ساعت و کلافه شدن تسبیح‌ها در دستان‌شان از چرخاندن‌های مدام، حکایت از کلافگی آنها دارد، دیدار عالی‌ترین مقام دولتی با یک حافظ خردسال و اهدای جایزه‌اش به صورت شخصی و نه در حاشیه یک همایش، می‌‌تواند پیام‌های بسیاری را در دل خود داشته باشد.
این رویداد که در آخرین روزهای اسفندماه 93 شکل گرفت، تمام ظرفیت‌های موج‌آفرینی را دارد و می‌تواند آغازی باشد بر یک شروع دوباره و بعد از آن هم به هنر مسئولان قرآنی بستگی دارد که این حرکت آغازین شکل بگیرد یا نه.
این را در آینده شاید بیشتر متوجه شویم و قطعاً همان موقع هم به آن پرداخته خواهد شد، اما آنچه در دل این دیدار بیشتر از هر چیزی خودنمایی می‌‌کند و حتی می‌تواند خود دیدار را تحت‌‌الشعاع قرار دهد، نوع هدیه است...

اهدای خودرو به یک کودک!

نکته حائز اهمیت اینکه اهدای این خودرو به یک کودک این سؤال را در ذهن متبادر می‌کند که اصولاً چرا خودرو و چرا هدایایی دیگر نه!؟ این امکان وجود نداشت به جای یک خودرو معادل آن سکه بهار آزادی اهدا می‌شد؟ البته این ایراد متوجه شخص رئیس جمهور نیست بلکه به افرادی بازمی‌گردد که تمهیدات این دیدار را فراهم آورده‌اند و نیاز بود تا تدبیر لازم را در نوع هدیه به کار برند.
«پراید...»؛ خودرویی که در سال‌های اخیر کم بی‌حاشیه نبوده و سر از هر کجایی که می‌توان فکرش را کرد، درآورده است. این هدیه جدا از تمام ارزشی که می‌تواند برای صاحبش داشته باشد و تمام ارزشی که اهداکننده باعث شده تا ارزش آن به مراتب بالاتر هم برود، هدیه‌ای بدون اشکال نیست؛ چرا که این خودرو در سال‌های اخیر حاشیه‌های زیادی را به پا کرده است.
از رفتن به متن نیش‌دارترین بخش خبری سیما تا صفحه‌های طنز شبکه‌های اجتماعی و سؤال پیامکی شدن برنامه‌ای خاص و هر جای دیگری که یک پای آن بحث در مورد خودرو، تصادف و البته لطیفه با این مضامین بوده است، نام پراید درخشیده است.
اینکه جامعه ایرانی از پراید خاطره خوشی ندارد و از سوی دیگر در خیابان‌ها تا چشم کار می‌کند این خودرو دیده می‌شود اگر کنار بگذاریم، یک موضوع به شدت ذهن را درگیر می‌کند و آن هم اینکه، آیا این امکان وجود نداشت به جای یک خودروی سبک و البته ارزان نه در این روزها که در گذشته، خودرویی ملی‌تر از همه خودروهای تولید داخل اهدا شود.
البته پدر حنانه گفته است که این خودرو را می‌فروشد تا نقدینگی آن را در حساب بانکی حنانه بگذارد. به راستی اگر هدیه ارزشمند دیگری به جای این خودروی داده می‌شد، طعم شیرین آن نه تنها کام حنانه که حنانه‌های بسیار زیادی را شیرین می‌کرد.
این تحلیل می‌توانست به مقایسه هدایای اعطایی دولت و نهادهای دولتی به ورزشکاران و این هدیه بپردازد اما به دلیل عدم اعتقاد نگارنده به این مقایسه‌ها و برخی دلایل دیگر چنین قیاسی صورت نمی‌گیرد.