بخش بین‌الملل جشنواره فجر؛ فرصتی برای ایرانگردی سینماگران گمنام!

آرش امینی مدیر بخش بین‌الملل سی‌و‌سومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر چند روز پیش در گفت‌و‌گو با روابط عمومی این جشنواره سخنانی بیان کرد که از آن می‌توان تنها به عنوان توجیهی برای ناکارآمدی این رویداد نام برد، زیرا به هیچ وجه در گفته‌های وی سعی نشده که به انتقادات پاسخ داده شود، بلکه با ناآگاه خواندن منتقدان، سعی کرده نقدها را کم‌اهمیت جلوه دهد، البته در ابتدای این مطلب باید گفت، جداسازی بخش بین‌الملل فیلم فجر به خودی خود امری پسندیده است، اما به شرطی که هم ابزارش فراهم باشد هم این‌که مدیران که برگزاری آن را بر عهده دارند، سلیقه مخاطبان را هم مدنظر قرار دهند.

در بخش بین‌المللی سی‌و‌سومین جشنواره فیلم فجر، قسمتی وجود دارد که فیلم‌های ایرانی را به نمایش درمی‌آورد. البته این‌که این آثار که پیشتر به نمایش در‌آمده بحثی دیگر است، اما مسلما برگزارکنندگان سعی داشته‌اند تنها به مدد نمایش این آثار مخاطبانی را جذب این رویداد کنند، به نحوی که انگار واقف بوده‌اند که این جشنواره نخواهد توانست با مردم ارتباط لازم را برقرار کند! وی در بخشی از سخنانش گفته که بخش بین‌الملل به هیچ‌وجه به بهانه جذب تماشاگر نمی‌خواسته، فیلم‌های تجاری را به نمایش دربیاورد، زیرا حتما فکر می‌کردند سینمای هنری به فیلم‌های تجاری برتری خاصی دارد؟!

این طرز فکر نابودکننده در سینمای ما باعث شده که تعداد سالن‌های فعال ما امروز به بهانه توجه به فیلم هنری به کمترین حد خود برسد، به نحوی که تنها چند پردیس سینمایی تهران هستند که تنها قشری خاص از آن استقبال می‌کنند. این دوستان فراموش کرده‌اند که نفس سینما سرگرمی است و باید در ابتدا این ویژگی را دارا باشد تا در ادامه بتوان حرف لازم را بزند، حتی باید به آنها متذکر شد که جشنواره‌ای چون کن که برای آنها مسلما الگویی ایده‌آل است هم سعی می‌کند با فیلم‌هایی که مردم آن را می‌پسندند، استقبال مردمی را هم به دست آورند. برای همین نیز در حاشیه برگزاری کن سال گدشته فیلم «بی‌مصرفها 3» با حضور عوامل به نمایش درآمد.

حضور فیلمسازان گمنام و بدون کارکرد در جشنواره فجر

نکت دیگری که وی به آن پرداخته حضور میهمانانی است که از نظر وی جایگاهی والا از مقیاس هنری دارا هستند، حتی وی عنوان کرده که دعوت از هنرمندانی چون رابرت دنیرو به بهانه جذب مخاطب برای آنها مورد پسند نیست! در برابر این حرف چه می‌توان گفت؟ زیرا اعتماد به نفس این افراد واقعا تحسین‌برانگیز است. درضمن برگزارکنندگان این رویداد، سینمای دو کشور چین و ترکیه را به عنوان بخش ویژه مورد توجه قرار داده‌اند به این بهانه که ما با آنها مشترکات فرهنگی بسیار داریم، البته اگر می‌گفتند که با کشوری چون چین به لحاظ سیاسی نزدیک هستیم، قابل قبول بود، اما اینکه به لحاظ فرهنگی ما با کشوری کمونیست مشترکات فرهنگی بسیار داریم، تعجب‌آور است؟!

درباره کشور ترکیه هم با تعجب می‌توان اظهار نظر کرد، زیرا ما دائما در برنامه‌های تلویزیونی از فیلم‌ها و سریال‌های ترکیه به عنوان کارهایی مستهجن نام می‌بریم که کانون خانواده را مورد هجمه قرار داده‌اند و در ماهواره به نمایش درمی‌آیند، اما فیلم‌هایی که مسئولان جشنواره از ترکیه برای نمایش انتخاب کرده‌اند، کارهایی ورای آن چیزی است که در برنامه‌های ماهوراه پخش می‌شود، البته مطمئنا روایت قصه در فیلم‌هایی که از این کشور (ترکیه) برای حضور در جشنواره انتخاب شده‌اند، همانند سریال‌های آن کشور نیست، اما بحث اینحاست که ما نمی‌توانیم هر زمان که خواستیم سینمای یک کشور را خوب یا بد بنامیم تنها به این دلیل که چه کسی یا چه بخشی آن را نمایش می‌دهد.

غفلت از کارکرد بخش بین‌الملل جشنواره فجر

اما نکته اصلی این بحث به کارکرد بخش بین‌الملل جشنواره فیلم فجر برمی‌گردد. سینمای ما بدون شک باید از این موقعیت استفاده کند تا مضامین دینی و انقلابی خود را به سینماگران جهان منتقل سازد، اما آیا این سینماگرانی که در جشنواره حضور دارند، افرادی تأثیرگذار در سینمای روز جهان هستند که بخواهیم برای رسیدن به خواسته‌مان از آنها بهره ببریم؟ مسلما جواب خیر است، چون بیشتر آنها تنها جهانگردهایی هستند که برای حضور در رویدادهای مختلف معمولا همیشه چمدانشان آماده است.

عنوان بازار فیلم را با خلوتگاه تعویض کنیم

در این میان بازار فیلم جشنواره قرار بوده محلی باشد تا در آن محصولات سینمای ایران برای پخش‌کنندهای خارجی عرضه شود، ولی عمدتا این بخش با ضعف برگزارکنندگان نتوانسته کارکرد لازم را داشته باشد، چون اولا شرکت‌هایی که برای خرید انتخاب شده‌اند عموما عواملی نیستند که بتوانند در اکران بین‌المللی و جهانی کارایی و قدرت لازم را داشته باشد. شبکه‌های تلویزیونی حاضر در این رویداد نیز چنین ویژگی را دارا بودند، زیرا این کانا‌لها عمدتا کم‌تماشاگر هستند. این اتفاق را به نوعی دیگر نیز می‌توان توضیح داد و آن هم حضور ایران در جشنواره‌های خارجی است. اینکه فیلم‌های ایرانی در فستیوال‌های خارجی حضور دارند، بذاته امری پسندیده است، اما نمی‌شود گفت که این حضور به معنای اکران بین‌المللی آثار است. همین مسئله نیز سبب شده نه دستاورد اقتصادی این حضور داشته نه اینکه عامه مردم تحت تأثیر کارهای خلق شده قرار گیرند.

در پایان باید گفت که به بخش بین‌الملل فیلم فجر باید فرصت داد که در دوره‌های بعد به رویکرد صحیح‌تر و حرفه‌ای‌تر دست یابد، هرچند که با اظهار نظرهایی که در این زمینه از طرف مسئولان برگزاری انجام می‌شود، نمی‌توان به آن امیدی داشت. افسوس زمانی برای این جشنواره بیشتر می‌شود که بدانیم این رویداد می‌خواسته محلی برای اشاعه مفاهیم دینی، انقلابی و ملی ما باشد، اما فرصتی شده برای ایران‌گردی فیلمسازانی که عمدتا در سینمای جهان حضور جدی به معنای عام ندارند.