به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، پرفسور احمد چلداوی، نویسنده کتاب «۱۱»، از آزادگانی است که بعد از تحمل رنجهای اسارت و بازگشت به میهن، به تحصیلات خود با موفقیت ادامه داد و اکنون از سرآمدان دانش و فناوری کشور محسوب میشود.
26 مرداد و سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی بهانهای شد که در گفتوگو با وی، مروری بر دوران دفاع مقدس و اسارت رزمندگان غیور ایرانزمین در اردوگاههای عراق داشته باشیم.
وی درباره نحوه ورودش به عرصه دفاع مقدس توضیح داد: سال ۱۳۵۹، چون اهل اهواز بودم، عملاً در متن جنگ قرار گرفتم و درگیر جنگ شدم. تا سال 63 بارها همراه گردانهای اهوازی نور و کربلا در عملیاتهای مختلف به صورت نیروی رزمی حضور داشتم و در چند عملیات نیز به عنوان فیلمبردار شرکت کردم. سال ۶۳ بدون استفاده از سهمیه رزمندگان در کنکور کارشناسی رشته برق دانشگاه علم و صنعت قبول شدم.
چلداوی افزود: سال ۶۵ درس را رها کردم و در جریان عملیات کربلای ۴ اسیر شدم. در منطقه شاهینه (جزیره سهیل) واقع در ضلع جنوبی امالرصاص عراق، ما گروهان دوم بعد از غواصان خط شکن بودیم که بیشترین تلفات را دادیم، به طوری که از گردان 400 نفره کربلا 100 نفر شهید و 200 نفر هم اسیر یا زخمی شدند و فقط 100 نفر برگشتند. یک تیر به ریهام خورد و بیهوش شدم و چون آن طرف اروند بودیم، بچهها نتوانستند مرا به عقب برگردانند. وضعیت به جنگ تن به تن رسیده بود و وقتی به هوش آمدم، دیدم اسیر شدهام. مرا به بیمارستانی در بصره و سپس به بیمارستان الرشید منتقل کردند و بعد از درمان جراحت، به اردوگاه تکریت 11 یعنی یک اردوگاه مخفی بردند.
وی با اشاره به بازگشت شهدای غواص کربلای 4 گفت: این شهدا از همرزمان ما در کربلای 4 بودند که به اسارت درآمدند و بهترین یادآوران رنجهای ما هستند. آنها به اردوگاههای عراقی نرسیدند و در ابتدای اسارت به شهادت رسیدند.
تنها اردوگاهی که صلیب سرخ از آن بازدید نکرد
چلداوی که کتابی درباره رنجهای دوران اسارت در اردوگاه تکریت 11 نوشته، افزود: اردوگاه «تکریت۱۱» اولین اردوگاهی بود که صلیب سرخ آن را ندیده بود. تا «رمادی ۱۰» را صلیب سرخ دیده بود. بعد شماره ۱۱ منتقل شد به تکریت و دیگر صلیب سرخ هم بازدیدی نداشت. تا آخر جنگ صلیب سرخ هیچ اسیری را ندید و ما اولین اردوگاه صلیب سرخ ندیده بودیم. در آنجا اتفاقات متعدد و متفاوتی افتاد که در کتاب تکریت 11 به طور مشروح آمده و تلخترین خاطره شهادت دوست نزدیکم اسفندیار کرد است که در دوران اسارت قطع نخاع شد و به وضع فجیعی به شهادت رسید.
وی تصریح کرد: من و سه نفر از اسیران تکریت، 30 آبان 69 یعنی سه ماه پس از بازگشت سایر اسرا آزاد شدیم، زیرا یک بار در زمان اسارت، نقشه فرار از اردوگاه را طراحی کرده بودیم و حتی تا مرز ایران رسیده بودیم که دستگیرمان کردند. ما جزء 200 اسیری بودیم که عراق قصد مبادله ما را نداشت.
احمد چلداوی، سال ۶۹ به کشور بازگشت و بلافاصله ادامه تحصیل داد و به عنوان نفر اول دانشکده مهندسی برق فارغالتحصیل و در همان سال به عنوان دانشجوی نمونه کشوری برگزیده شد. سال ۷۳ بدون احتساب سهمیه به عنوان دانشجوی نمونه کشوری در مقطع دکترا شناخته و سال ۱۳۷۸ فارغالتحصیل شد. وی اکنون با مدرک دکترای مهندسی مخابرات، استاد نمونه دانشگاه علم و صنعت ایران است.
کتابی با علامت اسارت
وی درباره کتاب تکریت 11 توضیح داد: از زمان آزادی به مدت 20 سال خاطرات خود را از اردوگاه تکریت نوشتم، ولی قصد چاپش را نداشتم. میخواستم در وصیتنامهام بنویسم بعد از مرگم چاپش کنند، ولی دوستان خیلی اصرار کردند و سرانجام کتاب توسط دفتر مرکزی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها چاپ شد. اسم کتاب هم که «۱۱» نام دارد؛ دلیل انتخاب این نام آن است که اولاً تکریت ۱۱ بودیم. چون ۱۱ بین آزادگان برند محسوب میشود و اولین اردوگاه صلیب سرخ ندیده، اردوگاه ۱۱ بود. از سویی ۱۱ محرم، روز اسارت اهل بیت امام حسین(ع) است، بنابراین ۱۱ علامت اسارت است. به همین دلیل ۱۱ را انتخاب کردم.