به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از لرستان، شهید والاقدر عاشورا، حُر از خاندانهای معروف عراق و از روسای کوفیان بود به درخواست ابنزیاد، برای مبارزه با حسین(ع) فرا خونده شد و به سرکردگی هزار سوار برگزیده گشت.
یکی از وقایع کربلا مربوط به حربنیزیدریاحی که از فرماندهان سپاه زیاد بود، است.زمانیکه امام حسین(ع) وارد کربلا شد، حر بود که راه را بر ایشان بست و شرط گذاشت یا بیعت کند و یا بماند که کسب تکلیف شود، و این وضع تا روز هفتم و هشتم محرم که سپاه عبیدالله وارد کربلا شد ادامه داشت درحالیکه حر در طول این مدت که راه را بر امام و یارانش بسته بود، برای نماز به امام حسین(ع) اقتدا میکرد.
گفتهاند وقتی از دارالاماره کوفه، با مأموریت بستن راه بر امام حسین(ع) بیرون امد، ندایی شنید که: ای حر! مژده باد تو را بهشت... در منزل «قصر بنیمقاتل» یا «شراف» راه را بر امام بست و مانع از حرکت آن حضرت بهسوی کوفه شد.
کاروان حسینی را همراهی کرد تا به کربلا رسیدند و امام در آنجا فرود آمد حز وقتی فهمید کار جنگ با حسین(ع) جدی است، صبح عاشورا به بهانه آب دادن اسب خویش، از اردوگاه عمرسعد جدا شد و به کاروان حسین(ع) و جبهه حق پیوست، توبهکنان کنار خیمههای امام آمد و اظهار پشیمانی کرد سپس اذن میدان طلبید این انتخاب شگفت و برگزیدن راه بهشت بردوزخ، از حر، چهرهای دوستداشتنی و قهرمان ساخت.
حُر با اذن امام به میدان رفت و در خطابهای مؤثر، سپاه کوفه را بهخاطر جنگیدن با حسین(ع) توبیخ کرد چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمرسعد را تحتتاثیر قرار داده از جنگ با سیدالشهدا منصرف سازد که سپاه عمرسعد، او را هدف تیرها قرار داد امام بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به مبارزه پرداخت و پس از نبردی دلیرانه به شهادت رسید.
حسین بنعلی(ع) بر بالین حر حضور یافت و خطاب به آن شهید، فرمود: تو همانگونه که مادرت نامت را «حُر» گذاشته است، حر و آزادهای، آزاد در دنیا و سعادتمند در آخرت و دست بر چهرهاش کشید.
امام حسین(ع) با دستمالی سر حر را بست.پس از عاشورا بنیتمیم او را در فاصله یک میلی از امام حسین(ع) دفن کردند، همانجا که قبر کنونی اوست بیرون کربلا در جاییکه در قدیم به آن «نواویس» میگفتهاند.
سرگذشتهای مربوط به حر و نقش او در حادثه کربلا، از نخستین برخوردش با کاروان سیدالشهدا، سپس توبهاش و پیوستن به جبهه حق و شهادت در رکاب سیدالشهدا در همه مقتلها و کتابهای تاریخ عاشورا نگاشته شده و توبه او شاخصترین بخش نورانی زندگی اوست.
حر در روز عاشورا زمانیکه متوجه شد که سپاهیان قصد دارند امام حسین(ع) را به شهادت برسانند پشیمان شد، و ناراحت و ندیم چکمههایم را درآورده بر گردن آویزان کرد و از لشگر یزیدیان جدا شد، به خیمه امام حسین(ع) رفت و سینه خیز نزد امام(ع) رفت و از ایشان عذرخواهی کرده و احساس ندامت کرد.
حر جز کسانی بود که در رکاب امام شهید شد، اولین کسیکه در رکاب امام حسین(ع) شهید شد، حر بود، و در زمانیکه به میدان رفت پس از زخمی که برداشت امام(ع) دستمالی بر سر او بست که جلوی خونریزی را بگیرد.
بیش از هزار سال بعد، یکی از سلاطین قصد مرمت قبر این بزرگوار را داشتند، زمانی به جنازه او رسیدند، با پیکر او که سالم مانده بود مواجه شدند قصد تعویض پیشانیبند را کردند که به محض باز شدن جای زخم شروع به خونریزی کرد و با هیچ پارچه دیگری بند نیامد الا آن پیشانیبندی که خود امام حسین(ع) بر سر این بزرگوار بسته بود.
این واقعه کرامت و حرمت حر را نشان میدهد و به ما میگوید اگر خطایی انجام دادید زمانیکه متوجه آن شدید از آن توبه کرده و به طرف حق برگردید چراکه خداوند لطفش زیاد است، و امام حسین(ع) با اینکه حر راه را بر او بسته بود، باز هم او را بخشید.