بهروز رشیدی تشریح کرد:
یگانگی اخلاق و سیاست در منظر امام خمینی(ره)

به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا)، نشست تخصصی «نسبت اخلاق و سیاست در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)» عصر یکشنبه 24 آبان‌ماه با حضور علی مرشدی‌زاد، عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد، مرتضی محمودی، رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و بهروز رشیدی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی برگزار شد.

اخلاق و جایگاه آن از دید اسلام

بهروز رشیدی عضو هیئت علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز سومین و آخرین سخنران این نشست  با اشاره به موضوع مقاله اش تحت عنوان «نظریه اخلاق سیاسی امام (ره)» گفت: کلمه اخلاق از خلق و خوی و سجیه و عادت می آید ، اعم از آنکه این خلق و خوها نیکو و یا زشت باشد، تعریفی که دانشمندان اسلامی از اخلاق به دست داده اند کیفیتی است برای نفس که رفتارهای متناسب از آن سر می زند. یعنی آنکه رفتارهایی که از انسان سر می زند متناسب با کیفیت نفسانی انسان است، اگر انسان از نفسی بالا برجسته و مهذب برخوردار باشد، افعال و رفتار نیک از وی سر می زند و بالعکس. بنابراین از منظر علمای اسلام دوگانه بودن فعل اخلاقی و به عبارت دیگر زشت بودن یا نیکو بودن عمل اخلاقی به نفس انسان بر میگردد. البته باید این را اشاره کرد که بر اساس آموزه های قرآن کریم انسان فطرتا موجودی پاک آفریده شده است. و نمی توان اینگونه تصور کرد که عده ای از افراد ذاتا پاک و عده ای ناپاک آفریده شده باشند. اما علم اخلاق دانشی است که از انواع صفات خوب و بد بحث می کند؛ کیفیت صفات خوب و فضائل و کیفیت صفات بد و رذائل را بر می شمارد و بعد از این ارائه راهکار می کند که از چه طریق و شیوه هایی باید به این صفات خوب و بد بپردازیم و صفات ممدوحه را برگزینیم بحثی که در فلسفه غرب آمده است و باید به آن اشاره کرد، موضوع نسبیت است و اینکه ملاک خوب و بد چیست! در اسلام و به ویژه از دیدگاه امام خمینی(ره) برای تشخیص خوبی و بدی معیار ارائه شده است و بر آن مبنا می توانیم خوب را از بد تشخیص دهیم. غایت علم اخلاق رساندن انسان به کمال و سعادت است. امام(ره) می فرمایند حتی کسانی که به دنبال شر و پلیدی می روند به دنبال کمال و سعادت اند. بنابراین علم اخلاق علمی است که شیوه سعادتمند شدن را به انسان ها آموزش می دهد.

سیاست از منظر فلسفه غرب و اسلام
در ادامه باید از سیاست نیز تعاریفی ارائه دهیم، در این زمینه تعریفی فلسفی از سیاست از افلاطون ارائه شده و او معتقد است: سیاست عبارت از مدیریت و تدبیر امور جامعه برای تعلیم و تربیت امور انسان است که این امر را تنها فیلسوف‌شاه می تواند انجام دهد و عملی کند. به عبارت دیگر از منظر افلاطون کسی می تواند انسان را به سعادت برساند که از درون به نور اشراق روشن شده باشد و دارای حکمت باشد. اما تعریف دین اسلام از سیاست نیز اینگونه است که سیاست عبارت از تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت است؛ یعنی تربیت انسان از طریق تهذیب نفس و سیر صعودی به سوی معبود است و مجریان این سیاست از دیدگاه قرآن انبیا، اولیا، صالحان و پاکان هستند. بنابراین در این جا بین سیاست و تهذیب نفس و اخلاق رابطه ای ناگسستنی وجود دارد. اما در تعریف فلسفه اومانیسم از سیاست آمده است: سیاست عبارت است از مطالعه علم قدرت. در این تعبیر هدف این است که چگونه می‌شود به قدرت رسید. پس در اینجا باید قدرت را نیز تعریف کنیم. قدرت عبارت است از قابلیت به اتحاد در آوردن دیگران. در این تعاریف سیاست و قدرت ارزش فی نفسه پیدا می کنند و دیگر وسیله نیستند و رسیدن به قدرت هدف قرار می گیرد.
رشیدی تاکید کرد: نگاه اسلامی که در واقع دیدگاه امام ملهم از این دیدگاه است مرتبط با نظریه یگانگی اخلاق و سیاست است. طبق این نظریه اخلاق و سیاست هر دو در پی تامین سعادت انسانند. یعنی در اینجا سیاست وسیله ای برای رساندن انسان به کمال است. از این منظر سیاست فن و وسیله ای برای تحقق زندگی اخلاقی و وظیفه آن پرورش معنوی شهروندان است. به این لحاظ حکومت نمی تواند در عرصه سیاست به هر عمل بی اخلاقی دست بزند و بر مبنای این نگاه می توان گفت: افرادی نظیر گاندی، ماندلا و امام خمینی(ره) از طرفداران این نظریه اند. به صورت کلی دیدگاه، بینش و جهان بینی امام خمینی(ره) در همه موارد نشات گرفته از آموزه های اسلامی است و در بحث آموزه های اسلامی مهمترین منابعی که وجود دارد قرآن و سنت است. پس نگاه و بینش و جهان بینی امام نشات گرفته از قرآن و سنت است؛ حال برای استخراج بینش امام(ره)، باید ببینیم نگاه قرآن به سیاست چگونه است. قرآن کریم در آیه  164 سوره آل عمران هدف از رسالت پیامبران را دو مساله ذکر کرده است؛ یکی تزکیه نفس و دیگری تعلیم کتاب و حکمت. بنابراین مشخص می گردد تزکیه، تهذیب نفس و اخلاق مقدم بر بقیه امور از جمله سیاست و حتی تعلیم دانش و حکمت است. برای اینکه از دیدگاه قرآن به علم و دانش نمی شود رسید، مگر از طریق تزکیه و تهذیب نفس. بنابراین رابطه تنگاتنگی بین رسیدن به حقیقت، علم، دانش و تطهیر وجود دارد و در قرآن کریم آیات بسیاری وجود دارد که کسی نمی تواند تهذیب نفس کند مگر آنکه عقلانیت را به کار گیرد و این به رابطه دو سویه بین عقل و تهذیب نفس اشاره دارد و برای رسیدن به هرکدام ممارست در دیگری لازم است. پس از نگاه قرآن که زیربنای اندیشه امام(ره) است مشخص می گردد که هدف غایی سیاست تامین سعادت بشر لست و این امر محقق نمی گردد مگر از طریق تزکیه و تهذیب نفس.
سوالی که در اینجا پیش می آید این است که دلیل تاکید قرآن بر تزکیه چیست؟ جواب این سوال نیز در خود قرآن است،آنجا که می فرماید: « کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى/ حقا که انسان سرکشى مى‏کند(علق/6)» به درستی که انسان موجودی طغیان گر است زمانی که به استغنی می رسد و این در روانشناسی نیز آمده است.این انسان به دلیل واژه طغیان‌گری که در واقع در همه جوامع وجود دارد خطرناک است پس این طغیان‌گری باید مهار شود؛ از طریق تهذیب و تزکیه نفس و تحقق این هدف از دیدگاه امام خمینی با این آموزه های قرآنی بدون ملکات ممدوحه و فضائل اخلاقی میسر نیست. چه چیز جلوی این طغیان‌گری را می تواند بگیرد؟ و چگونه می توانیم در نفس اعتدال ایجاد کنیم؟ امام(ره) به طبع حکمای اسلامی می گویند که در انسان سه قوه شهوت، غضب و علم وجود دارد که هر سه اینها سیری ناپذیراند. امام(ره) در تعریف اخلاق و سیاست هیچکدام از این قوا را مذموم نمی دانند کما اینکه در تعریف اسلامی آمده است که اگر فیلسوف و یا صوفی یکی از این قدرت های خدادادی را ترک کرد، در مسیر تفریط قدم گذاشته و به سمت شقاوت پیش می رود و می بایست اعتدالی در این زمینه داشته باشد. این قوا از منظر امام دارای دو ویژگی اند؛ یکی آن که کور اند و از هر راهی در پی دستیابی به هدف اند و دیگر آنکه سیری ناپذیر اند و اخلاق از منظر امام در اینجا ایجاد اعتدال در این قواست.
اما این قوا را در چگونه باید تحت هدایت قرار داد؟ امام می گویند برای اینکه این قوا به اعتدال در آیند باید از طریق عقل مدیریت نمود. حال فلاسفه اسلامی عقل را به دو دسته تقسم کرده اند، یکی عقل جزئی و دیگر عقل کلی که مد نظر امام(ره) است.
در اینجا به دیدگاه امام و فارابی نزدیک می شویم و فارابی در این زمینه تعبیری با عنوان عقل کلی یا عقل مستفاد دارد و می گوید که سیاستمدار که از نظر فارابی انبیا هستند به دلیل ارتباط از عقل کلی می توانند جامعه را هدایت کنند. بنابراین از نظر امام خمینی(ره) فضائل اخلاقی از تحقق عدالت در نفس ایجاد می شود. در اینجا به اعمال اخلاقی می رسیم که تامین کننده سعادت بشر اند؛ اعمال اخلاقی از نظر امام خمینی به دو دسته خیر و شر تقسیم می شوند. در نظریه نسبی‌گرایی که برخاسته از فلسفه غرب است گفته می شود که معیار خوب و بد و خیر و شر بودن چیست؟ امام(ره) در اینجا دو چیز را به عنوان معیار تشخیص خوب از بد اعلام می کنند. ایشان این معیارها را میزان اکبر که قرآن کریم است و میزان اصغر که عترت است را به عنوان میزان عنوان می کند و رهایی هر کدام از اینها منجر به تفسیر غلط می گردد.
پس نتیجه ای که حاصل می گردد همانگونه در قرآن نیز آمده است تقدم تزکیه بر تعلیم است و دوما اینکه تزکیه نفس شرط لازم دریافت علم است. نکته کلیدی از دید امام(ره) بازگشت تعلیم و حکمت به تزکیه و اخلاق است. بنابراین هدف علم سیاست از منظر امام خمینی سعادت بشر است که تنها از طریق اخلاق میسر است، همان اخلاق دینی و میزان آن نیز قرآن و عترت است.
لذا اخلاق بر سیاست مقدم است و سیاست فی نفسه دارای ارزش نیست مگر آنکه وسیله ای باشد در جهت ملکات اخلاقی
سه نکته ای که به صورت کلی می توان از این نظریه که ارائه شد گرفت، یکی اینکه سعادت غایت مشترک سیاست و اخلاق است. دوم آنکه سیاست به لحاظ زمانی مقدم بر اخلاق است ولی اخلاق از نظر منزلتی مقدم بر سیاست است.و سوم آنکه ملاک های ارزشی اخلاق و سیاست یکسانند.