گروه اندیشه: علی بداشتی معتقد است که هجرت پیامبر از مکه به مدینه در راستای رسالت ایشان بود و با این هجرت زمینه برای ساخت تمدنی جدید حول امامت فراهم شد.
دکتر علی بداشتی، عضو گروه فلسفه و هیئت علمی دانشگاه قم، در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، در خصوص تحلیل هجرت پیامبر از مکه به مدینه، گفت: بحث هجرت پیامبر از مکه به مدینه باید در راستای رسالت پیامبر بزرگ اسلام باشد. این هجرت نقطه عطفی در کارتبلیغی و در راستای رسالت حضرت بود. وقتی مکه را به عنوان محلی امن برای تبلیغ ندید، از جانب خدا مامور شد که به مدینه هجرت کند که این مسیر شروع مسیری در راستای کمال پیامبر(ص) و جامعه اسلامی بود.
بداشتی ادامه داد: پیامبر(ص) در مدینه جامعه جدیدی را بنا میدهد و تمدن و نحوه جدیدی از زندگی و حکومت را بنیان میگذارد که با دوران آن روز و امروز متفاوت بود و باید این روش را امامت دانست.
وی افزود: ایشان دو رسالت داشت، اول تبلیغ و دوم امام جامعه بود که مردم از ایشان در همه اعمالشان از جمله اجتماعی و عبادی تبعیت میکردند و پیامبر جامعه جدید را بر اساس امت و امامت بنا گذاشت که بدیلی در آن روز و امروز ندارد و مساله امامت در شیعه بر اساس همان کاری که است که پیامبر انجام داد.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم با بیان اینکه پیامبر(ص) میخواست نظام امامت بعد از خودش توسط امام علی(ع) ادامه یابد، گفت: متاسفانه مسائلی پیش آمد و نگذاشتند رسالت اجرایی شود و حضرت علی(ع) سالها خانهنشین شد و مسیر جامعه از امامت منحرف گردید.
وی ادامه داد: تز امامات تزی بود که در جامعه آن روز بنیانگذاری شد و در زمان ائمه هدی ادامه یافت تا مساله غیبت امام عصر پیش آمد.
بداشتی در پاسخ به این پرسش که چگونه هجرت به مثابه تغییر موقعیت پیامبر(ص) از مکه به مدینه، توانست تغییری تمدنساز باشد، گفت: پیامبر در مدینه جامعهای نو ایجاد میکند و در آن روابطی حسنه با همه ادیان موجود در مدینه حتی ادیان غیرتوحیدی برقرار میکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم افزود: وی مدینه را به سنگر و شهری برای همه ساکنان مومنان و غیر مومن بدل میکند که محلی امنی برای ایشان بود و حقوق شهروندی را به صورت کامل در مدینه برقرار میکند و همانطور که مسلمانان متعهد امنیت همکیشان خود بودند بلکه از حقوق دیگران و غیر مسلمانان نیز دفاع میکردند.
بداشتی تصریح کرد: پیامبر و مسلمانان خود را موظف میدیدند که همه از ساکنان مدینه دفاع کنند. نکته دوم دعوتی است که پیامبر از دیگر ملل به اسلام میکند، مانند پادشاه حبشه، ایران و روم و در هیچیک از اینها بحث کشورگشایی مطرح نیست و همه دعوت به توحید که عنوان میشود که در این نامهها پیامبر میخواستند دنیای جدیدی تحت لوای توحید بسازد.
وی ادامه داد: ایشان در نامه به حاکم بحرین میگویند، اسلام بیاور اما لازم نیست که حکومت را به من بدهی، آنچه پیامبر میخواست این بود که اعتقاداتشان تغییر کرده و اسلام بیاورند. برخی از اینها اسلام را میپذیرند، مثل پادشان حبشه و برخی مانند خسرو پرویز اسلام را نمی پذیرند.
بداشتی در پاسخ به این پرسش که هجرت چه پیامی برای انسان امروز دارد، گفت: رابطه پیامبر با مردم، رابطه حاکم و محکوم یا در دنیا آن زمان پادشان و رعیت نبود. رابطه پیامبر با پیروان رابطه مرادی و مردی بود، یعنی امامی بود که مردم به او اقتدا میکردند و مردم در همه موارد از جمله موارد دینی و دنیایی از ایشان تبعیت میکردند.
وی با بیان اینکه تحکم در حکومت پیامبر وجود نداشت، گفت: قیام به قسطی که قرآن میفرماید، به رهبری پیامبر در جهان روی داد، نمونه نداشت و در جهان امروز عدالتی که ایشان بین همه اهل مدینه ایجاد کرده بود، قابل مشاهده و ملاحظه نیست.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم افزود: سالها قبایل اوس و خزرج با هم در جدال بودند که به برکت اسلام بینشان اخوت و برادری ایجاد شده و تمدنی پایهگذاری شد که بعدها توانست با تمدنهای بزرگ ایران و روم که قدرتهای اصلی جهان آن روز بودند رقابت کند و این نشاندهنده سیستم خاصی بود که ایشان در جامعه به کار برد و توانست موفق باشد.
بداشتی در پایان گفت: روش حکومتی پیامبر بر خلاف دنیای آن روز که استبدادی بود و بر اخلاق دنیای امروز که بر دموکراسی مبتنی بوده و حق با اکثریت است و اقلیت باید از اکثریت تبعیت کند، بود. ایشان نظام امامت را پایه گذاری که کرد که همه مردم مدینه که او را پذیرفته بودند و اجباری بر اطاعت نداشتند و به عنوان امری الهی و عاشقانه از ایشان تبعیت میکردند و نه بر اساس الزام قانونی که اگر تبعیت نکنند باید تنبه و مجازات شوند.