کد خبر: ۳۴۸۳۶۸۲
تاریخ: ۲۶ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۲
طالبتاش در گفتوگو با ایکنا تشریح کرد:
مشکل دانشجویان در روخوانی قرآن و اعتبار آمار آموزش
گروه دانشگاه: معاون پژوهشکده قرآن و عترت دانشگاه آزاد با بیان اینکه آمار و ارقامی که دانشگاهها درباره آموزش قرآن ارائه میدهند، فاقد ارزش و اعتبار قابل قبول است، گفت: در دانشگاهها میبینیم که درصد قابل توجهی از دانشجویان در روخوانی قرآن مشکل دارند.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، از دانشگاه به عنوان مغز متفکر جامعه، قطعاً بیشترین توقع و انتظار را میرود تا جهت قرآنیشدن جامعه گام بردارد. اما آیا این میتوان عملکرد دانشگاهها را در این زمینه مثبت و قابل قبول ارزیابی کرد؟ تا چه حد تولید محتوای قرآنی به ویژه در دانشگاههایی که در این زمینه پژوهش میکنند توانسته به بطن جامعه نفوذ پیدا کند، و اصلاً دانشگاهها در این زمینه چقدر احساس مسئولیت میکنند؟ به منظور دستیابی به پاسخی برای این موارد پای صحبتهای عبدالمجید طالبتاش، معاون پژوهشکده قرآن و
عترت دانشگاه آزاد و از اساتید با سابقه رشته علوم قرآن و حدیث نشستیم، مشروح صحبتهای وی در ادامه میآید:
ایکنا: بهعنوان اولین سؤال تقویت قرآن در سطح جامعه با تأکید بر نقش دانشگاه در عمل با چه آسیبهایی مواجه است؟
البته با توجه به عنایت و تأکید مقام معظم رهبری برای فراگیری و همه جایی و همگانی شدن قرائت قرآن و توجه به قرآن، امروز شاهد این هستیم که رویکرد جدیدی در جامعه و بخصوص نسل جدید نسبت به قرائت قرآن، مفاهیم قرآن و رشتههای دانشگاهی در عرصه قرآن در کشور پدید آمده است لکن با توجه به سؤال شما من از منظر دیگری به مسأله نگاه میکنم و آن آسیبها و مشکلاتی است که در پیش روی قرآن دانی و قرآن فهمی اجتماعی وجود دارد. مردم استقبالهای خوبی از برنامههای قرآنی دارند و این باور که قرآن میتواند راهگشای زندگی ما باشد به باوری همگانی تبدیل شده است. امید است که در عرصه عمل نیز در آیندهای نزدیک شاهد تأثیرگذاری بیشتر و مطلوب قرآن در فرهنگ عمومی جامعه باشیم.
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید به معنای تقویت قرآن در جامعه بیندیشیم. منظور از تقویت قرآن در جامعه چیست؟ به یقین منظور این نیست که هر کجا میروی با کتاب قرآن مواجه شوی. البته گسترش کتاب قرآن در جامعه خود یکی از نشانههای توجه مردم به قرآن است؛ اما در این سؤال مشخص، منظور تکثیر زیاد قرآن و توزیع آن در مکانهای مختلف جامعه نیست؛ بلکه منظور مسألهای مهمتر و فراگیرتر از آن است. منظور این است که فضای جامعه رنگ و بوی قرآنی داشته باشد. وقتی وارد مدرسهای میشوی. وقتی وارد دانشگاه میشوی. وقتی به روابط اجتماعی نگاه میکنی. در مغازهها. در ادارات. در هنگام سفر. در هنگام حضر. هر کجا که نگاه میکنی اثری از رفتار قرآنی و گفتمان قرآنی مشاهده شود. بنابراین منظور سؤال این است که چه کنیم تا هر یک از محیط های اجتماعی ما بر مبنای توصیههای قرآنی و بر اساس مدلهای قرآن ساماندهی شده باشد.
ایکنا: آموزش و پرورش چه کاری باید انجام دهد؟
آموزش روخوانی قرآن کریم در مقطع ابتدایی باید تمام شود. منظورم از این گفته آن است که باید آموزش و پرورش کاری کند که آموزش قرآن در کلاسهای نخستین سبب شود هر دانشآموزی که از مقطع ابتدایی بیرون میرود بتواند به درستی از روی قرآن بخواند. این را هم بگویم که هیچ نیازی هم به دادن آمار و ارقام نیست. در کشور ما رسم است که مدیران با دادن آمار و ارقام موفقیتهای خود را در مدیریت ارزیابی میکنند. این شیوهای است که متداول شده و بهترین راه برای گریز از اثر بخشی در مدیریت است. لذا معتقدم باید امر آموزش قرآن از این مسذله رهایی یابد. شما ببینید آموزش و پرورش چه آمارهای عجیب و غریبی که در مورد آموزش قرآن به دانشآموزان ارائه نمیکنند. سؤال اینجاست که آیا این آمار و ارقام میتواند جای واقعیتی به نام عدم آشنایی جوانان دانشگاهی ما و حتّی مدیران سطح بالای کشور ما با گام اول قرآن شناسی یعنی روخوانی و روانخوانی قرآن کریم را پر کند؟
آمار دانشگاههای ما درباره آموزش قرآن فاقد اعتبار قابل قبول است
بنابراین آمار و ارقامی هم که متولیان آموزش و پرورش و حتّی دانشگاههای ما درباره آموزش قرآن ارائه میدهند فاقد ارزش و اعتبار قابل قبول است، زیرا ما در دانشگاهها میبینیم که درصد قابل توجهی از دانشجویان در روخوانی قرآن مشکل دارند. من پیش از این هم در مصاحبهای دیگر یادآوری کردم که درست کردن مدرسههای خاصی به نام مدرسه قرآن از جمله انحرافهای نابخشودنی وزارت اموزش و پرورش در عرصه اموزش قرآن بود. شما همین الآن اگر از آموزش و پرورش آمار یادگیرندگان قرآن در مدارس مخصوص قرآنی را سؤال کنی ممکن است آمارهایی به شما بدهند که احساس میکنید نه تنها با این آمارها بچههای ما اموزش داده شدهاند که بچههای کشورهای همسایه هم آموزش داده شدهاند اما آیا واقعیت امر هم همین است؟ من در آن مصاحبه گفتم که ای کاش آموزش و پرورش به جای هزینههای هنگفتی که برای این کار کرد؛ در دانشگاه فرهنگیان به تربیت معلمان و مربیان قرآن میپرداخت. آن گاه هر مربی را به چند مدرسه ابتدایی میفرستاد و ارتقای شغلی هر مربی را هم به یادگیری دانشآموزان وابسته میکرد. چیزی که من روی آن خیلی تأکید دارم این است که چنانچه آموزش روخوانی در مدرسه ابتدایی به انجام نرسد، این نقیصه تا آخر عمر دانشآموز با او همراه خواهد بود. از این روست که دائم یادآوری میکنم که نمیدانم متولیان آموزش و پرورش کی میخواهند به این مسأله حیاتی توجه واقعی کنند. البته من نمیخواهم زحمات عزیزان آموزش و پرورشی را نادیده بگیرم زیرا عزیزان آموزش و پرورش هم مجری برنامههای استراتژیک و راهبردی آموزش قرآن در کشور هستند. این مسأله را باید شورای انقلاب فرهنگی و مدیران سطوح بالای وزارت آموزش و پرورش حلّ کنند.
ایکنا: پیشنهاد شما چیست؟
پیشنهاد مشخص من این است که شورای عالی انقلاب فرهنگی یک «کارگروه تخصّصی تدوین شیوه اثر بخش آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن در مقطع ابتدایی» تشکیل دهد و زیر نظر وزارت آموزش و پرورش پژوهش کنند و به شیوه نوین و اثربخشی برای آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن کریم دست یابند که قابلیت اجرایی کردن و کاربردی باشد. در رأس این کمیته استاد لسانی فشارکی را قرار دهد و اعضای این کمیته را ترکیبی از معلمان با تجربه آموزش و پرورش، دانشگاهیان، حوزویان، تعدادی از متخصّصان آموزش قرآن از دانشگاه الازهر و تعدادی از کسانی که در زمینه آموزش زبان انگلیسی تخصص دارند و در دانشگاههای غرب تحصیل کرده و با روشهای نوین آموزش آشنایی دارند و در عین حال دغدغه قرآنی دارند، تشکیل دهند. گروه آخر را از این جهت نام بردم که میبینم غرب در مسأله آموزش زبان انگلیسی به کسانی که زبانشان انگلیسی نیست، موفق عمل کرده است.
ایکنا: شما در بحث فضاسازی قرآنی در جامعه به مسأله عمل به قرآن با استفاده از روش الگویی اشاره کردید. منظورتان از این مسأله چیست؟
ببینید! خواند قرآن و حتی تدبّر در آن و تفسیر قرآن هدف نهایی نیست. البته قرائت قرآن، تدبّر در قرآن و پرداختن به تفسیر قرآن برای فضاسازی قرآنی ضروری و الزامی است لکن هدف نهایی نیست. هدف نهایی تأثیرگذاری قرآن بر جامعه و تک تک آحاد جامعه است. این اثرگذاری باید هم در حوزه باورها، هم در عرصه اخلاق فردی و اجتماعی و هم در حیطه اعمال عبادی آحاد جامعه نمود داشته باشد. به تعبیر مقام معظّم رهبری باید هر آموزشی در چهار عرصه خودش را نشان دهد و منجر به تغییر و اصلاح شود. برنامههای آموزش قرآن هم باید در همین راست عمل کند. این چهار عرصه عبارتند از: فکر، علم، معنویت و زندگی. یعنی فضاسازی قرآنی سبب شود که جامعه به الگویی خاصّ از عملکرد دست یابد و به آن ملزم باشد. عملکردی که سبب میشود فکر جامعه را اصلاح میکند و دغدغههای ان ها را بر آموزههای قرآنی بنا میکند. و در گام بعدی آگاهیهای آنها را افزایش میدهد و سامان دهی میکند. سپس سبب بالا رفتن معنویت جامعه میشود و در نهایت شیوه درست زندگی کردن را به آنها میآموزد و در عمل مردم جامعه درست زندگی میکنند. این در صورتی محقق خواهد شد که چنان که گفتم باورهای مردم و اخلاق آنها و اعمال آنها متناسب با توصیههای قرآنی تغییر یابد. البته این بخش مهمّ از قرآنی شدن جامعه در گرو چند مسأله است که هنوز در جامعه ما به درستی شکل نگرفته است. گام نخست این است که مدیران سطح بالای کشور هم با قرآن آشنا باشند و هم قرآنی عمل کنند. تربیت مدیران سطح بالای کشور کار آسانی نیست و مستلزم مسائل زیادی است. جامعه ما چقدر با عدالت اجتماعی فاصله دارد؟ اگر بتوانید به این سؤال جواب درستی بدهید میتوانم به شما بگویم که گام اول برای تحقّق فضای قرآنی در جامعه چگونه باید برداشته شود. گام دوم این است که در کنار بسیاری از مؤلفههای توزیع مدیریت و مسؤولیت در جامعه، به میزان کیفی و کمّی آشنایی با قرآن هم توجه شود. من الآن نمیتوانم بگویم آیا وزیر و معاون وزیر ما چه میزان آشنایی با قرآن دارد. دلیلش این است که آشنایی کیفی و کمی با قرآن جزء گزینههای شاخص توزیع مدیریت نیست. یک کاری آقای احمدینژاد کرد که کار بدی نبود. ایشان برای هیأت وزرا استاد اخلاق تعیین کرد. البته بهتر بود ایشان برای هیأت وزیران مفسّر عملی قرآن تعیین میکرد. منظورم از مفسّر عملی قرآن، شخصی است که هم بر حوزه تفسیر تسلّط دارد و هم متخلّق به اخلاق و آداب قرآنی است. شما ممکن است بگویید این حرفها، حرفهای خوبی است امّا کاربردی نیست. اتفاقاً این حرفها کاربردی و اجرایی است. شما اگر یکی از ملاکهایتان برای تعیین وزیر و وکیل و معاون وزیر و مدیر کل و استاندار و فرماندار و دیگر مسؤولیتهای بالای اجتماعی، آشنایی کیفی و کمی با قرآن باشد خود به خود زمینه برای فضاسازی قرآنی جامعه را فراهم کردهاید. البته این کار هم کار کوچکی نیست و زمینههای اجرایی و عملی بسیاری میطلبد.
من معتقدم بخش عمدهای از بودجهای که مجلس به فعالیتهای تبلیغی، ترویجی، آموزشی و پژوهشی قرآن اختصاص داده است را باید در حوزه مطالعات اینگونهای هزینه کنیم و به پیدا کردن راههایی بپردازیم که اولاً آموزش قرآن را اثر بخش میکند و ثانیاً فضای فکری و رفتاری آحاد جامعه را قرآنی میکند.