کد خبر: ۳۴۸۴۶۲۸
تاریخ: ۰۹ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۲
نقد حجتالاسلام مودب بر دیدگاه نکونام/
دیدگاه تفسیر سه لایه از قرآن سخنی مبهم و غیرمستند است
گروه حوزههای علمیه: جعفر نکونام، چندی پیش مدعی شده بود که استنطاق از قرآن، نیازمند ارائه تفسیری سهلایه از آن است، که حجتالاسلام والمسلمین سیدرضا مودب، به عنوان یکی از قرآنپژوهان منتقد این دیدگاه، اظهار کرد: طرح تفسیر سه لایه از قرآن برخلاف روایات و غیرمستند است.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) حجتالاسلام والمسلمین سیدرضا
مودب، استاد تمام دانشگاه قم در رشته علوم قرآن و حدیث است که معاونت
پژوهشی این دانشگاه، ریاست انجمن قرآنپژوهی حوزه علمیه، نویسندگی دهها
مقاله علمی پژوهشی قرآنی و چندین مجلد کتاب از جمله مسئولیتها و آثار این
قرآنپژوه است.
مودب در گفتوگو با ایکنا با اشاره به اظهارات جعفر
نکونام،
عضو هیئت علمی دانشگاه قم و نایب رئیس انجمن مطالعات قرآنی و فرهنگ
اسلامی که 18 اسفند در ایکنا منتشر شد، گفت: ایشان
که همکار محترم ما هم هستند مدعی شده اند که استنطاق از قرآن نیازمند ارایه
تفسیری سهلایه از آن است در صورتی که این ادعا بدون استناد و سخنی مبهم
است.
طرح ادعای نکونام
برای رد دیدگاه نکونام از منظر حجت الاسلام
مودب ابتدا به طرح مدعای ایشان که در مصاحبه با ایکنا عنوان کرده بود میپردازیم سپس نظر این قرآنپژوه در نقد این دیدگاه را می آوریم.
جعفر
نکونام، عضو هیئت علمی دانشگاه قم و عضو حلقه کرسیهای نظریهپردازی علوم
قرآن و حدیث در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) که 18
اسفندماه سال قبل منتشر شده گفته بود که سخن من در روششناسی تفسیر عبارت
از ارایه تفسیری سه لایهای از قرآن کریم است. اولین لایه در تفسیر، ارایه
تفسیری تاریخی از قرآن است. در این لایه باید قرآن را آن طور که اعراب عصر
نزول می فهمیدند، بفهمیم. این لایه تفسیری مبتنی براین مبناست که مخاطبان
آیات قرآن، عرب حجاز عصر نزول اند.
وی اظهار کرد: لایه دوم تفسیر
فراتاریخی است و غرض ما در این لایه آن است که ما گزاره های کلی ورای معنای
تاریخی آیات و به عبارت دیگر، ملاکات و مناطات آیات را استنباط کنیم.
نکونام
عنوان کرد: لایه سوم تفسیر نیز تفسیری فرهنگی یا عصری از قرآن کریم است و
غرض از آن، این است که آن گزاره های کلی یا همان ملاکات آیات حاصل از تفسیر
فراتاریخی را بر موارد و مصادیق عصر و جامعه خودمان تطبیق بدهیم.
وی
تاکید کرد: اگر بخواهیم قرآن را برای رفع نیازهای امروز خود مورد
بهرهبرداری قرار دهیم، باید این تفسیر سه لایه ای مورد توجه ما باشد.
نکونام
ادامه داد: سبب اقبال به تفسیر تاریخی در لایه اول، این است که قرآن متنی
تاریخمند است و حدود 90 سوره آن در مکه و خطاب به مشرکان قریش و حدود 24
سوره قرآن در مدینه و خطاب به مردم مدینه عصر پیامبر(ص) نازل شده است. برای
مثال در آیات مکی سخن از این است که بت های لات و منات و عزی را نپرستید.
این در حالی است که امروزه کسی این بت ها را پرستش نمی کند. یا چرا سستی
می کنید و به جنگ تبوک نمی روید. این در حالی است که امروزه جنگ تبوکی که
ما از رفتن به آن سستی کرده باشیم، مطرح نیست. یا در آیاتی خداوند فلسفه
خلقت انعام را استفاده از پوست برای خانه یعنی همان چادرهای صدر اسلام یاد
کرده است حال آن که مردم امروزه در چادرهای پوستی زندگی نمی کند.
وی
تاکید کرد: ما باید تلقی امان این باشد که حتی گزاره های کلی قرآن خطاب به
عرب حجاز عصر نزول نازل شده است. برای مثال، وقتی در قرآن گفته می شود،
انسان طغیان می کند، وقتی خود را بی نیاز ببیند، این ناظر به ابوجهل رئیس
وقت مکیان بوده است و گرنه هر انسانی طغیانگر نیست و برای مثال ما نمی
توانیم بگوییم، انبیاء و ائمه(ع) هم مشمول این آیه هستند.
دانشیار گروه
علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم گفت: البته این نگرش هرگز مستلزم این معنا
نیست که قرآن برای اعصار و امصار دیگر کارآیی ندارد. چون ما در تفسیر
فراتاریخی در مقام استخراج گزاره های کلی از همین آیات از طریق الغای
خصوصیت هستیم و آن گزاره های کلی فراتاریخی اند و بر موارد و مصادیق اعصار و
امصار دیگر هم قابل انطباق اند.
نکونام تصریح کرد: آنچه قابل تعمیم
است، ملاکات آیات است، نه خود آیات که نگاه تاریخی دارند و ناظر به موارد و
مصادیق عصر پیامبرند؛ زیرا که نتیجه تعمیم مفهوم تاریخی آیات، همان
باورهایی می شود که جمودگرایان معاصر مثل داعش دارند و بر اساس آن در مقام
این بر میآیند که بردهداری را در عصر مدرنیته نیز راه بیاندازند.
نقد حجتالاسلام مودب بر دیدگاه نکونام
حجتالاسلام
مودب با اشاره به مدعای وی در تفسیر سه لایه از قرآن گفت: تفسیر سه لایه
ای، سخنی مبهم و بی مستند است و همواره در نظر مفسران، تفسیر دارای دو سطح
، ظاهر و باطن است آن چنان که در روایات امده است که هیچ آیه نیست مگر آن
که دارای ظاهر و باطن است آن چنان که محدث بزرگوار صفار در کتاب بصائر
آورده است : حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ
إِسْمَاعِيلَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ
فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ هَذِهِ
الرِّوَايَةِ مَا مِنَ الْقُرْآنِ آيَةٌ إِلَّا وَ لَهَا ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ
فَقَالَ ظَهْرُهُ تَنْزِيلُهُ وَ بَطْنُهُ تَأْوِيلُهُ . بصائر الدرجات
في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج1، ص: 196
تفسیر تاریخی در صورت اعتبار هم، گرایش تفسیری است
مودب با اشاره به دیدگاه
تفسیر تاریخی افزود: تفسیر تاریخی در صورت صحت و اعتبار از گرایشات تفسیری
به شمار می آید و نه لایه درونی و همسطح تفسیر کلامی و یا تفسیر اجتماعی
است که مربوط به تخصص و تفسیر تاریخی در صورت صحت و اعتبار ، از گرایشهای
تفسیری به شمار میآید و نه لایه درونی و هم سطح تفسیر کلامی یا تفسیر
اجتماعی است که مربوط به تخصص و گرایشهای مفسران است. ضمن آن که تفسیر
تاریخی را اختصاص به عصر نزول دانستن ، امری ناصواب است و قرآن برای همه
دورانها و عصرها است آن چنان که در قرآن آمده است : قُلْ يا أَيُّهَا
النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم: بگو: اى مردم!
من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم»(اعراف 158).
این قرآنپژوه همچنین با اشاره
به ادعای مطرح شده درباره تفسیر فراتاریخی از قرآن بیان کرد: لایه دوم ،
آن چنان که اشاره شد، ادعای مبهم است و اگر مقصود از آن مرحله دوم فهم
قرآن که همان باطن است، باشد راه وصول بدان لازم است روشمند باشد که
کامل ترین آن، استفاده از دانش معصومین است که به علم باطن قرآن اگاه
هستند و ورود دیگران، سبب تفسیر به رای است و دریافت ملاکات آیات هم
گرچه امری مشکل است و در همه آیات، قابل دسترسی نیست و در دیگر موارد نیز،
تفسیر به رای است.
برداشت فراتاریخی ناصواب است
عضو هیئت مدیره انجمن قرآنپژوهی حوزه علمیه
همچنین با اشاره به تطبیق برداشتهای فراتاریخی از قرآن بر دوره کنونی،
اظهار کرد: گزارههای کلی که خود هنوز در روش تفسیری، معتبر نیستند
چگونه میتواند موجب تفسیر دیگر آیات قرار بگیرد. ضمن آن که تفسیر فرا
تاریخی خود اصطلاحی، ناصواب است و قرآن دارای ظاهر و باطن است که ظاهر و
باطن آن در همه دوره های تاریخ و درهمه زمانها و مکانها ارزشمند و معتبر
است.
قرآن فراتاریخی است
وی همچنین در رد تاریخمندی قرآن عنوان کرد: تفسیر تاریخی، اگر
مقصود از آن توجه به تاریخ نزول آیات و استفاده از شان نزول باشد، امری
مطلوب است؛ البته در صورتی که روایات و یا گزارشات تاریخی جعلی نباشد و از
اعتبار برخوردار باشد و اگر مقصود از آن تاریخی بودن متن است به گونه ای
که قرآن تاریخمند باشد و فهم آن منوط به تاریخ عصر نزول باشد و دیگران از
فهم آن محروم باشند، عقیده نادرست است زیرا قرآن برای عصر خاصی نازل
نشده و برای همه نسلها تا روز قیامت است ان چنان که مفسران برخلاف مستشرقان، بدان معتقدند وروایات فروانی بر تایید ان وجود دارد.