چشم بستن روی دنیا برای دفاع از حرم اهل بیت(ع)
محمد بامری‌پور، یکی از بستگان شهید پرویز بامری‌پور از مدافعان حرم در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآت(ایکنا) درباره این شهید گفت: پرویز زمانی که از اعزام دوطلبانه به سوریه باخبر شد، شور و اشتیاق عجیبی داشت و به همین خاطر به عنوان معرف، او را معرفی کردم، اما چون پدرش از این موضوع اطلاع نداشت و ممانعت می‌کرد، تلاش کرد تا رضایت پدر را بگیرد و در نهایت موفق شد.
وی افزود: در دیدار آخری که با خانواده خود داشت، از پدرش خواست که او را حلال کند و به رفتن وی برای دفاع از اسلام راضی شود. زمانی هم که برای گذراندن دوره‌های آموزشی به تهران اعزام شد، به پدرش زنگ می‌زد و می‌خواست که برای عاقبت به خیری‌ او دعا کند.
بامری‌پور ادامه داد: ماه محرم سال گذشته تغییرات زیادی در روحیه‌ پرویز به وجود آمده بود و دیگر پرویز سابق نبود و دلش می‌خواست سهمی در دفاع از دین اسلام و مقدسات اسلامی داشته باشد و در این راه شهید شود. او خود را برای شهادت آماده کرده بود و از همین رو بود که چشم به روی همه لذت‌های دنیوی بست.
وی با اشاره به خلق و خوی این شهید گفت: شهید پرویز بامری‌پور نه تنها خود به مسجد می‌رفت و در برنامه‌های آن شرکت می‌کرد، بلکه جوانان دیگر را نیز با خود همراه می‌کرد. زیاد اهل حرف زدن نبود و از برخی رفتارهای ناپسندی که دوستانش انجام می‌دادند، خود را مبرا می‌دانست و از آن کارها دوری می‌کرد و در رعایت حلال و حرام بسیار حساس بود.
بامری‌پور تصریح کرد: این شهید 21 سال بیشتر نداشت و در کودکی مادرش را از دست داده بود و به همین سبب احساس تنهایی می‌کرد، از این رو بیشتر اوقات فراغت خود را با دوستانش در مسجد می‌گذراند.
محسن بامری‌پور از دیگر بستگان شهید پرویز بامری‌پور نیز درباره ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری شهید پرویز بامری‌پور گفت: این شهید یکی از جوانان مؤمن و متدینی بود که در میان جوان‌های هم‌سن و سال خود در عبادت کردن سرآمد و کمک حال در راه‌ ماندگان و نیازمندان بود. اگر کسی را می‌دید که مشکلی برایش به وجود آمده است کمک می‌کرد و یاری‌گر همسایگان بود. 
وی افزود: با جوانان و دوستانش در مسجد محل جمع می‌شدند و قرآن می‌خواندند و با فراگیری قرآن، آن را به خواهرها و برادرهای خود نیز یاد می‌داد. احترام به بزرگترها و حتی کوچکترها از ویژگی‌های پرویز بود. او با همه خوش‌‌رفتار بود.
بامری‌پور ادامه داد: پرویز در کودکی مادر خود را از دست داد و در دامان پدر کشاورزش پرورش یافت و طعم محرومیت و فقر را از همان ابتدا چشید. شغل او نیز مانند پدرش کشاورزی بود و زمانی که احساس وظیفه کرد تا در دفاع از مقدسات اسلامی و حرم حضرت زینب(س) در خارج از مرزهای ایران حاضر شود، به وظیفه‌اش عمل کرد و افتخارش این بود که در راه خدا به شهادت برسد.
وی گفت: زمانی که به سوریه اعزام می‌شد به شوخی به دوستان و خانواده‌اش می‌گفت؛ من می‌روم که شهید شوم، برایم دعا کنید که به آرزویم برسم و این کوچه را به نام «شهید پرویز بامری‌پور» نامگذاری کنید.
گفتنی است، شهید پرویز بامری‌پور در سال ۱۳۷۳ در روستای حسن‌آباد زهکلوت استان کرمان دیده به جهان گشود و آذرماه سال ۹۴ در سن ۲۱ سالگی، به صورت داوطلبانه به منطقه جنوب سوریه اعزام شد و در دفاع از حرم حضرت زینب(س) و مقدسات اسلامی با اصابت گلوله خمپاره به شهادت رسید.