/چند خط با نهج‌البلاغه/
عدم دلبستگی به دنیا یکی از ویژگی‌های بارز مولای متقیان بود

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) از زنجان، دنیا و هر آنچه در آن است همه فرصتی برای آزمایش است تا در نهایت فیض الهی شامل کسی شود که توانسته در این آزمون سربلند بیرون آید و وای به حال آنکس که در هزار توی دنیا و متعلقاتش مانده و هدف غایی از خلقت را فراموش کند.

طبق فرموده خدای تبارک و تعالی در آیه 46 از سوره مبارکه کهف می‌خوانیم: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا»؛ «مال و فرزندان، زينت حيات دنيا هستند، و باقيات صالحات (ارزشهاي پايدار و شايسته) ثوابش نزد پروردگارت بهتر و اميد بخش تر است».

در سخنان و خطبه‌های مولای متقیان، علی (ع) نیز در نهج‌البلاغه این امر گوشزد شده است و تاکید شده که دنیا محل گذری بیش نیست، حتی این مسئله در اشعار حافظ نیز مغفول نمانده و این استاد سخنوری با شعر «دل در این پیرزن عشوه گر دهر مبند / کین عروسی است که در عقد بسی داماد است» هشدار لازم در خصوص عدم دلبستگی به دنیا را بیان کرده است.

امام علی (ع) در بيان زشتی و شومی دنيا در چشمان خويش، که جز جمال دوست نديده و سوای حقيقت را نمی‏جويد، فرموده: «و الله لدنياکم هذه اهون فی عينی من عراق خنزير فی يد مجذوم»؛ «به خدا سوگند، که دنيای شما در چشم من، از استخوان بی‏گوشت خوک در دست بيماری که گرفتار مرض جذام باشد، خوارتر و بی‏ارزشتر است».

و یا در جای دیگری می‌فرماید: «يا دنيا، يا دنيا! اليک عنی، ابی تعرضت؟ ام الی تشوقت؟؛ لا حان حينک، هيهات! غري غيري، لا حاجه لي فيک، قد طلقتک ثلاثا لا رجعه فيها، فعيشک قصير و خطرک يسير و املک حقير. آه من قله الزاد و طول الطريق و بعد السفر و عظيم المورد»؛ «اي دنيا، اي دنيا! از من دور شو. آيا براي فريفتن خود را به من مي‏نمايي! يا اينکه به من مشتاق و شيفته شده‏اي؟ هرگز محبت تو در دل من جاي نمي‏گيرد، ديگري را بفريب، زيرا مرا به تو نيازي نيست. اي دنيا من تو را سه طلاقه کرده‏ام و امکان بازگشت به سوي تو نيست. چرا که دوره‏ي زندگاني تو کوتاه، ارزش و منزلت تو اندک و آرزوي بهره‏مندي از تو پست و حقير است. افسوس از کمي زاد و توشه، درازي راه، دوري سفر و عظمت رستاخيز».

امام عليه‏‌السلام در نامه‏‌ای به عثمان ابن حنيف انصاری، که از سوی آن حضرت عهده‏‌دار حکومت بصره بود، در ارتباط با دنيا و موضع صريح و روشن خود پيرامون آن چنين مرقوم فرمود:«اليک عني يا دنيا! فحبلک علي غاربک، قد انسللت من مخالبک و افلت من حبائلک و اجتنبت الذهاب في مداحضک»؛‌.«اي دنيا از من دور شو! زيرا من زمام تو را به گردنت انداخته، خود را از چنگ تو بيرون کشيده، از دام‌هايت گريخته و از گام نهادن در لغزشگاه‌های تو دوری گزيده‏ام».

امام علی (ع) در يکی از خطبه‏‌های بليغ نهج‌‏البلاغه، که طی آن موضع صريح و قاطع خود را در گسترش عدل، پيکار با ستم و دفاع بی‏امان از مظلوم بيان کرده است. در رابطه با هديه‏ای که اشعت ابن قيس منافق به قصد فريب آن حضرت، برای امام (ع) آورده بود، تا مگر به اين وسيله آن بزرگوار را از منهج عدل و صراط مستقيم حق، به بيراهه‏ فساد و ستم بکشاند، فرمود: «و ان دنياکم عندی لا هون من ورقه فی فم جراده تقضمها»؛ «ما لعلي و لنعيم يفني و لذه لا تبقي، نعوذ بالله من سبات العقل و قبح الزلل و به نستعين»؛ «همانا دنيای شما در نظر من از برگ جويده شده‏ای که در دهان ملخی باشد، بي‏ارزشتر و خوارتر است علی را با نعمت‌های زوال‏پذير و لذت و کامرانی ناپايدار چه کار؟ به خدا پناه می‏بريم از غفلت عقل و زشتی لغزش در راه خدا و تنها از او ياری میجوئيم».

البته نباید از نظر دور داشت که مولای متقیان از فرصت دنیا برای انجام نیکی‌ها و دستگیری از نوع بشر نهایت استفاده را داشتند و مصداق استفاده بهنیه از دنیا بودند که در آیه 20 از سوره مبارکه شوری به آن اشاره شده است که خدای متعال فرموده: «مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ»؛ «كسي كه زراعت آخرت را بخواهد به او بركت مي‏دهيم، و بر محصولش مي‏افزائيم، و آنها كه فقط كشت دنيا را مي‏طلبند كمي از آن به آنها مي‏دهيم اما در آخرت هيچ نصيبي ندارند»