پنجره/ چهل و هفت سؤال تشکیل خانواده متعالی در خواستگاری
انتخاب بهترین لباس در قواره عمر مبتنی بر ایمان است؛ برای تشخیص یک فرد با ایمان دو دسته از خصوصیات باید مد نظر باشد؛ دسته اول به پایبندی فرد به احکام دین باز می‌گردد و دسته دوم که ثمرات این پایبندی است به عکس‌العمل‌های فردی در تعاملات مختلف مرتبط می‌شود.

چهل و هفت ملاک را می‌توان در سنجش ایمان دختر یا پسر مورد توجه قرارداد که عبارتند از: به بزرگی یادکردن خدا، اقامه نماز، انس با قرآن، تولی، تبری، روزه‌داری، معرفت به امام زمان(عج)، چشم‌پوشی از حرام، بخشش، کظم غیظ، ارتباط با خویشاوندان، همکاری با برادران دینی، بردباری، کسب علم و معارف دینی، اخلاق نیکو، صبر، هم‌نشینی با خوبان، مهربانی.

همچنین؛ خشوع، امانتداری، احسان به خویشان، رسیدگی به همسایگان، یتیم‌نوازی، صداقت، بازداشتن زبان از بدگویی، امین بین بستگان، ساده‌زیستی، پوشش میانه، شرور نبودن، دوراندیشی، دلسوز بودن در هزینه کردن، میانه‌روی، مدارای در کسب، دوری از طمع، دوری از بخل، دوری از تنبلی در امر دین، رازدار بودن، ریاکار نبودن، عجول نبودن، سخن نرم گفتن، مکار نبودن، حقگو بودن، فراموشکار نبودن، لقب زشت به کسی ندادن، حسود نبودن، اهل سکوت بودن و اهل پرسش بودن نیز جزو دوسته از ملاک‌هایی است که می توان دختر و پسر را نسبت به آن سنجید.

حال این سؤال مطرح است که چگونه می توان هر کدام از موارد فوق را نسبت به دختر و پسر سنجید؟ مثلا چگونه می توانیم پایبندی وی به نماز را بسنجیم به گونه‌ای که مطمئن باشیم ریاکاری و یا از روی نفاق و برای گذشتن از مراحل اولیه خواستگاری و... نیست؟

برای بررسی این ملاک‌ها نکته‌ای که پیشتر بیان شد تکرار می‌شود: «ازدواج برقراری ارتباط بین دو نفر نیست، بلکه دامنه این ارتباط از چند حلقه تشکیل شده است؛ حلقه اول دختر و پسر (زوج)، حلقه دوم پدر و مادر زوج، حلقه سوم خواهر و برادر زوج و به همین ترتیب دامنه این حلقات افزایش می‌یابد؛ توجه به این مسئله از آن جهت مهم است که همه این حلقات سهمی در تعیین و انتخاب ما خواهند داشت.» پس تحقیق کامل و اطمینان‌زا آن تحقیقی است که علاوه بر پسر یا دختر به حلقه‌های دیگر این انتخاب و گزینش نیز توجه داشت.

بسیاری از چهل و هفت ملاک را می‌توان با تعامل و دقت در دیالوگ‌ها، هم‌نشینی‌های اولیه پیش از ازدواج و رفت و آمدها در سطوح مختلف خانواده مورد دقت قرارداد؛ برای مثال اولین ملاک برای تشخیص فرد با ایمان تشخیص این نکته است که «الله» چه اندازه در نگاه وی بزرگ است؟ به عبارتی تا چه اندازه خدا در زندگی او سهم دارد؟ برای تشخیص این مهم کافی است به چند نکته توجه کنیم و در دفعات مختلف این نکات را بسنجیم تا به یقینی نسبت به آن نکته (ایجابی یا سلبی) برسیم.

پیش از بیان این نکات توجه دادن به این نکته ضروری است که بسیاری از افعال و ایمانیات ما آنقدر دچار روزمرگی شده است که اهمیت آن در نزد ما کاسته شده و گمان می کنیم با افعال سخت و مشقت بار باید به آن برسیم در صورتی که در زندگی ماست.

نکته اول؛ یکی از سهم‌های الله در زندگی ما؛ آغاز کار با نام اوست؛ جایگاه این فعل آنقدر بالاست که اگر امور مهم را بدون نام الله شروع کنیم بی دنباله (ابتر) خواهد ماند و نتیجه‌ای از آن فعل یا حاصل نمی‌شود یا حاصل به دست آمده مطلوب نیست؛ بررسی این نکته که افرادی که بناست وارد ارتباطات جدید و حوزه‌های ارتباطی وسیع‌تری با آن‌ها شویم بسیار مهم است؛ این کنکاش بسیار راحت است با توجه کردن به آغاز کارهای متعددی که یک فرد به طور روزمره انجام می‌دهد، می‌توان درصد ارتباطش با الله را سنجید؛ مثلا غذا می‌خورد؛ چگونه شروع می‌کند، برمی‌خیزد؛ چگونه برمی‌خیزد، از خانه خارج می‌شود؛ چگونه است؟ و هزار و یک فعل دیگری که ممکن است انجام دهد را با چه کیفیتی انجام می‌دهد.

نکته دوم؛ توجه به دیالوگ افراد است و سنجش این مهم که چه میزان الله در دامنه لغات افراد حضور دارد؛ در خیلی از کارهای روزمره از عبارت‌های إن‌شاءالله، توکل برخدا، امید به خدا، روزی دست خداست، همه چیز را به خدا سپردم و... استفاده می‌کنیم و شاید خودمان هم به آن توجه نداشته باشیم اما کاربرد این الفاظ از یک مبنایی نشأت می‌گیرد که اگر به آن دقت شود می‌بینیم الله در زندگی ما پررنگ است و هر چقدر دامنه این الفاظ و ارجاع به الله بیشتر باشد مطمئنا حضور الله در زندگی فرد بیشتر است.(یادآوری: پیشتر بیان شد که همه این ملاک‌ها شبکه‌وار با هم در ارتباط هستند و این برداشت نشود که حالا اگر کسی از روی عادت مدام در سخن لفظ إن‌شاءالله می‌گوید پس او عابد زاهد است؛ بلکه این مزیت در کنار تحقق دیگر ملاک‌هاست که زینت می‌یابد.)

نکته سوم؛ بطور کلی توجه و گرایش به مقولات دینی، معیار دیگری است که جهت سنجش حضور خدا در زندگی می‌توان مورد بررسی قرارداد؛ افرادی که میل به حضور در مراسم هیئات عزاداری، ادعیه هفتگی مثل دعای توسل، گوش دادن قرآن، زیارت اهل قبور، زیارت امامزادگان و... دارند؛ نشان از حضور پررنگ‌تر الله در میان آنهاست؛ برای مثال در بیشتر مواقع یکی از سؤالات دختر یا پسر نسبت به هم از این قبیل است:

الف) چه شهر یا کشوری را بیشتر دوست دارید؟

ب) بیشتر تمایل دارید به کدام شهر یا کشور مسافرت کنید؟

ج) بیشترین مسافرتی که داشتید به کدام شهر یا کشور بوده؟

د) ماه عسل پیشنهاد می‌کنید به کجا برویم؟

پاسخ این سؤالات و سؤالاتی از این دست می‌تواند به ما کمک کند تا بیشتر ذائقه مخاطب خود را بشناسیم؛ و خصوصا اینکه پاسخ‌های فرد سبب ایجاد سؤال‌های متوالی دیگری می‌شود که پاسخ‌های جدیدتری را خواهد داشت که مجموعه این پاسخ‌ها می‌تواند دید روشن‌تری نسبت به فرد و روحیات وی برای ما ایجاد کند.

مسلما تفاوت است بین روحیه فردی که دوست دارد ماه عسل را به آنتالیا برود با فردی که برای ماه عسلش نیت کربلا کرده است و همچنین بین روحیات فردی که بیشتر سفرهایش به شهرهای زیارتی مثل مشهد و قم بوده با فردی که معمولا در شمال کشور آخر هفته‌هایش را می‌گذارند. (یادآوری: برداشت این نتیجه که فردی که به آنتالیا یا شمال کشور می‌رود پس حتما بی‌ایمان است از عبارت فوق اشتباه است، این روش برای آن است که روحیات و گرایش افراد و تمایلات آنها را بسنجیم و در کنار دیگر ملاک‌ها عیارسنجی کنیم؛ به عبارت همان شبکه ملاک‌ها را بطور کلی در نظر بگیریم نه تک‌ملاک‌ها را.)

در این مقال به همین مقدار بسنده کرده و مطمئنا با کنکاش بیشتر می‌توان نکات بیشتر و بهتری را بدست آورد و در ادامه إن‌شاءالله سراغ ملاک‌های دیگر از 47 ملاک بیان شده خواهیم رفت.

ادامه دارد...

حمیدرضا یونسی